🌸🌸سال نو مبارک 🌸🌸
جشنواره عکس ماندگار هفتسین
در حال انجام است
کاری از مجتمع کامپیوتری طاها
با مدیریت : اقای عبدالوند
ادرس : ورامین ضلع شرقی بنای تاریخی مسجد جامع ابتدای خ شهید بهشتی
زمان تا ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۳
🔰 دیدار نوروزی جانشین فرماندهی انتظامی ویژه شرق استان تهران با نماینده رهبر انقلاب و امام جمعه شهرستان ورامین
📌سرهنگ شهرام امیریان جانشین ستاد فرماندهی به همراه معاونین ستاد شرق استان تهران و فرماندهی نیروی انتظامی شهرستان ورامین با حضور در بیت آیت الله محمودی گلپایگانی نماینده مقام معظم رهبری و امام جمعه شهرستان ورامین با معظم له دیدار و گفتگو کرد.
📌در این دیدار جانشین فرمانده انتظامی ویژه شرق استان تهران گفت: نیروی انتظامی همواره در جهت تحقق رهنمودهای رهبری و خدمت به مردم تلاش خواهد کرد.
📌آیت الله محمودی گلپایگانی با تبریک آغاز سال جدید، از اقدامات و فعالیتهای شبانه روزی نیروی انتظامی در راستای فراهم کردن محیطی امن توأم با آرامش برای مردم قدردانی کرد.
#دیدار_نوروزی_۱۴۰۳
#شهرستان_ورامین
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🎤خاطره : جابر اردستانی
از فرماندهان گردان کمیل
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
(صفحه یک)
🔺عملیات فتح المبین
۱۳۶۱/۱/۲
رمز عملیات: یازهرا (س)
🔹قسمت اول
هرچند سالهای زیادی از عملیات فتح المبین در تاریخ ۲ فروردین سال ۱۳۶۱ گذشته (حدود ۴۲ ) سال،ولی به جهت سالگرد عملیات،و تجدید خاطرات و یادآوری سلحشوری رزمندگان اسلام و ذکر و یاد و نام شهدا واگویه خوبی است که ان شاالله هممون از بودن با شهدا عاقبت بخیر شویم.
عملیات فتح المبین در شرایطی آغاز شد که چندین عملیات کوچک و نسبتا بزرگ در سال ۱۳۶۰ انجام شد. از قبیل خمینی روح خدا فرمانده کل قوا در دارخوین که منطقه کوچک حدود (۳) کیلو متر مربع توسط سپاه وعملیات شهید رجایی و باهنر درمنطقه حمیدیه و کنار رود کرخه وبسیار محدود. و همچنین اولین عملیات نسبتا بزرگ و مشترک سپاه با ارتش در منطقه سوسنگرد و بستان به نام طریق القدس انجام شد. تقریبا نوار و قطار پیروزی های ایران روی ریل افتاده و به سمت افق روشن در حرکت است.
تا این زمان تحت نیروهای مردمی وجنگهای نامنظم شهید چمران، عمل میکردند،بعد از آزاد سازی بستان و ۷۰ روستا،
عملا ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران منحل شد،
بسیج به صورت کامل شکل گرفته. سپاه دارای سازمان خوبی شده. تشکیل تیپ ها و گردان هایی از بسیج انجام گرفته و آموزشهای خوبی برگزار شده و ادغام با ارتش. تقریبا همه قبراق و مصمم آماده شروع عملیات بزرگ فتح المبین هستند. که سرنوشت جنگ و دفاع مقدس را روشن تر میکند و زمینه ساز بیشتر همکاری با ارتش و عملیات های بعدی است.
ابتدا قرار بود شب عید یعنی ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ، ۱ فروردین سال۱۳۶۱ عملیات شروع شود. ولی به دلایلی و همچنین هوشیاری دشمن و عملیات پیش دستانه عراق که بعضا با مشکلاتی همراه بود ، شروع شد. و با توجه به آمادگی رزمندگان این تک دشمن دفع شد و عملیات با یک روز تاخیر یعنی ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۲ فروردین ۱۳۶۱ با رمز یا زهرا (س) آغاز شد.
اوایل جنگ اینطور نبود که هر رزمنده ای در تیپ شهر و یا استان خودش باشد. مثلا من و تعدادی از بچه های شوش و میدان خراسان ، مسجد لرزاده و انبار گندمِ شوش ، افتادیم در تیپ ۷ ولی عصر (عج) دزفول ، اکثر تیپها وگردانهادر پادگان دوکوهه مستقر بودند. و دو کوهه حال وهوای بهاری وخاصی به خود گرفته بود، همه در جنب و جوش و تکاپو، تیپ هاو گردانها خیلی شکیل ورزشها ونرمشهای صبحگاهی را همراه با اشعار مذهبی با سربندهای یاحسین و یا زهرا و،،،، انجام داده وبا شور ونشاط خاصی آماده و قبراق، منتظر فرمان، حالا ما یه کم تجربه داشتیم و چند عملیات را دیده بودیم و تو فتح المبین هم مسئول دسته بودم. فرمانده گردان هم شهید حیدریان از قم بود. که الان استادیوم قم به نام ایشان است. درآن حال وهوای پادگان و پخش نوحه آهنگران از بلند گو،خبری خوشحال کتنده رسیدکه نیروها سوار کامیون و خودروهای سبک شوند، همه از زیر قرآن بزرگی که به صورت دروازه بود با دعای خیر روحانی، و دود و بوی اسفند عبور کرده، و بعضا استرس هم داشتند و طبیعی بود و حرکت به سمت منطقه عملیاتی. البته فاصله زیادی نبود بعد از اندیمشک، بعداز پل ، سمت راست جاده موسوم به دشت عباس و موسیان و دهلران شروع عملیات بود. یعنی تقریبا از همون ابتدا تپه چشمه که فاصله چندانی با اندیمشک نداشت شروع شد. و ماموریت گردان ما هم ابتدا شکستن خطوط دشمن در تپه چشمه و عبور از میان دشمن و راهیابی به پشت دشمن و تپه های علی گره زرد بود.
@gordankomeil27
🎤خاطره :جابر اردستانی،
از فرماندهان گردان کمیل
🔺عملیات فتح المبین
رمز عملیات،یا زهرا (س)
۱۳۶۱/۱/۲
(صفحه دوم)
🔹قسمت دوم
بعد عبور از پل آهنی، نیروها همه پیاده شدند، از اینجا به بعد در دید و تیر رس دشمن بودیم، و همون تپه ماهورهای (تپه چشمه)بود، و نقطه رهایی وبه صورت ستون ،هر گردان به سمت اهداف خودش رفت، رسیدیم پای کار، ومنتظر فرمان ورمز عملیات،دقایقی گذشت،دشمن هم به صورت جسته گریخته آتش میریخت،
رمز عملیات اعلام شد . درگیری با دشمن کلید خورده . دشمن شب قبل یه حمله پیش دستانه داشت و آمادگی نسبتا خوبی را به اجرا گذاشت و بسیار مقاومت میکرد،و تبادل آتش هر دوطرف ونبرد سنگین واز همان آغاز کار، ما را با مشکل روبرو کرده و کار گره خورده بود.
اکثر گردان ها در محاصره دشمن بودند و مسئولین در قرارگاه نگران اوضاع. همه در دل دعا و صلوات و حضرت زهرا (س) را یاد میکردند. آخه رمز عملیات هم یا زهرا بود. دشمن شدیدا آتش سنگینی را روی سر ما میریخت. ما هم به فکر رهایی از این مخمصه بودیم که با فرود خمپاره دشمن به بالای سنگر سه نفر از دوستانم تکه تکه وتمام اعضاء بدنشون به سر وصورت من وچند نفر دیگر ریخت، و یکی دو نفر هم با دست و پای قطع شده، همش التماس میکردند ،هر طور شده دشمن را شکست دهید، وما هم گه گاهی بلند میشدیم شلیک میکردیم ودر دل هم دعا واذکار میگفتیم،در عین ناباوری وبه صورت غیره منتظره با بارش نم نم باران،وامداد های غیبی،ودشمنی که تا دقایق پیش بر ما احاطه داشت، محاصره شکسته شد، وهزیمت دشمن که همراه با فرار وعقب نشینی آنها بود شروع شد، و تقریبا همه گردانها بر دشمن مسلط شده و به اهداف تعیین شده رسیدند. در این بین گردان ما و یکی دو گردان از پاسداران،در حین شکسته شدن محاصره دشمن، عبور از خط مقدم را به جهت رسیدن به توپخانه دشمن در تپه های علی گره زرد ادامه دادیم. با توجه به کمبود زمان ، هوا داشت روشن میشد. با سرعت زیاد و بیشتر مسیر را دوان دوان رفتیم. و در بین چند خاکریز مانده بودیم. از هر طرفی شلیک میشد و نیروها خود را به پشت خاکریز رساندند و چه ها که دیدند،خدا بده برکت . گردان های تانک و توپخانه دشمن اینجا بود
همه نو و آکبند وگلوله گزاری شده وآماده شلیک، و فهمیدیم درست اومدیم. تقریبا هوا روشن شده بود . به صورت گرگ و میش. اجازه فرصت عرض اندام به آنها ندادیم و با هجوم برق آسای ما، که ۳ گردان بودیم و پاکسازی سنگرهای دشمن ، فرصتی نیافتند حتی لباس رزم بپوشند و بعضا با زیرپوش اسیر شدند. و ملتمسانه ، صدای دخیل الخمینی آنها به گوش همه رسید، تعدادی از دشمن را به هلاکت رساندیم و تعداد قابل توجهی را به اسارت گرفتیم و فرصت هیچ گونه عکس العملی را به آنها ندادیم . نیروها دلاورانه جنگیدند و توپخانه دشمن را از کار انداختند. و خط مقدم هم سقوط کرده بود و صدای بعثی ها از بیسیم شنیده میشد که تقاضای آتش سنگین توپخانه را داشتند که فرمانده آنها میگفت توپخانه بدون شلیک سقوط کرده و ایرانیها،اینجا با ما درگیرند، و نمیتوانیم کاری کنیم. برای فرماندهان عراقی اصلا باور پذیر نبود که نیروهای ایران بتوانند با اون حجم آتش ، خود را به توپخانه رسانده باشند. هوا کاملا روشن شده بود، وهمه رزمندگان سرخوش از پیروزی بسیار شیرین و قاطع،همدیگر را در آغوش میگرفتند وتبریک میگفتند،نتیجتا با لطف عنایت خداوند و کمک و مدد حضرت زهرا (س) ، تمامی تیپ ها و گردان ها به اهداف خود دست پیدا کردند .و یکی از بزرگترین عملیاتها را که دستاوردهای بزرگی هم داشت انجام دادند و زمینه ساز عملیات های بعدی گردید. و مناطق بسیاری از خاک وطن اسلامی آزاد و تلفات زیادی به دشمن وارد شد. همچنین اسرای زیادی هم گرفته شد که جمع بندی پایانی گواه این سلحشوری رزمندگان اسلام می باشد.
یاد و نام شهدا همیشه زنده و پاینده
برای ارواح طیبه تمامی شهدا بویژه شهدای عملیات فتح المبین ، صلوات بر محمد و آل محمد،
@gordankomeil27
🌸🍃🌸🍃
#قصه_صد_و_چهل_و_یکم
💢صبر لقمان
روزی لقمان از سفری طولانی بازمی گشت. غلامش را در میانه راه دید، از او پرسید، پدرم در
چه حالیست؟ غلام پاسخ داد، او مرده است. لقمان گفت؛ اینک باید خودم امور زندگی را
سامان بخشم. آنگاه پرسید؛ همسرم در چه حالی است؟ غلام گفت؛ او نیز از دنیا رفته است.
لقمان گفت؛ باید همسری دیگر انتخاب کنم. لقمان باز پرسید؛ خواهرم چه؟ غلام گفت؛ او نیز
به رحمت ایزدی پیوسته است. لقمان گفت؛ پرده حیای من در دامن خاک پنهان شد. از برادرش
پرسید، که باز هم همان جواب را شنید. لقمان گفت؛
پشتوانه ام را از دست دادم. لقمان بسیار صبور بود و در مرگ عزیزانش هرگز ناشکیبایی نکرد و
همواره شکر خدا را به جای می آورد.
💢حکمت های لقمان
شخصی به لقمان رسید و گفت؛ تو چقدر زشت رویی! لقمان گفت؛ (تو بر من عیب نمی گیری
بر آن کس که من را آفریده است عیب جویی می کنی!). ایشان چون هم زبانی نداشت درها را
به روی خود می بست و در آنجا با پسر خود خلوت می کرد و پند و اندرزها را به او می گفت.
لقمان فرزند پسری داشت به نام (ناتان)که حکمت ها و پندهای فراوانی از لقمان به او
رسید.
💢از جمله حکمت های لقمان
1 - فرزندم، از روزی که متولد می شوی، پشت به دنیا و رو به آخرت داشته باش. خانه ای که تو خود به سوی آن حرکت می کنی بسیار نزدیک تر است از خانه ای که از آن دور می شوی.
2 - پا به پای دانشمندان در مجالس بنشین و هرگز با آنها جدال نکن، از دنیا آنقدر بهره بجوی
که محتاج کسی نباشی. تا آن حد به روزه داری مشغول باش که شهواتت به کنترل تو درآید.
3 - دنیا دریایی عمیق است. پس فرزندم کشتی خود را از ایمان بنا ساز و بادبان آن را توکل بر
خدا قرار بده و توشه راهت را تقوای الهی قرار بده که بسیاری در این دریا غرق گشته اند.
4 - فرزندم آنطور از خداوند ترس در دل داشته باش که اگر در صحنه محشر با حسنه
تمام و توشه ای پر حاضر شوی، باز به خود مطمئن نباش و آنقدر به خداوند امید داشته باش که
اگر با گناه تمامی جن و انس در قیامت حاضر شدی، باز هم امید به بخشش پروردگارت داشته
باش.
5 - اگر در کودکی تربیت شدی، نفع آن را در بزرگی خواهی دید.
6 - به دنیا وابسته نباش، چرا که آن پست ترین خلق شده خداست.
7 - فرزندم سلاح تو در برابر دشمن، مدارا کردن و اعلام رضایت اوست و هیچگاه نغمه جدایی را
به گوش او نرسانی.
8 - هیچ باری سنگین تر و سخت تر از همسایه بد نیست. هیچ تلخی و رنجی بدتر از فقر و
تنگدستی نیست.
9 - هزار دوست برای خود برگزین اما از یک دشمن بپرهیز. هزار دوست کم است و یک دشمن
زیاد.
10 - فرزندم اگر نسبت به مرگ در دل تردیدی داری، پس خواب را بر خود حرام گردان و اگر
نسبت به برانگیخته شدن در قیامت تردیدی داری، پس هوشمندی را از خود دور کن که اگر تو
درباره این مسائل فکر کنی، اختیار از دست تو خارج می شود، زیرا که خواب نوعی مرگ است و
بیداری بعد از آن نشانه برانگیخته شدن، آنقدر نزدیک مشو که باعث دوریت شود و آنقدر دور
نشو که خوار شمرده شوی.
11 - نادان را هیچ وقت پیام رسان خود قرار مده.
12 - هرگاه در ادامه راهی به شک و دو دلی رسیدی، لحظه ای تأمل کن و با دیگران مشورت
کن.
13 - نماز را در وقت خویش بخوان زیرا که آن دِینی است بر گردن تو.
14 - بیشتر سکوت کن، که سکوت از دروازه های حکمت است.
15 - فرزندم، مردم قبل از تو صاحب فرزندان زیادی شدند، اما هیچ کدام از آنها بر ایشان باقی
نماند. بدان که تو تنها بنده ای اجیر هستی که در ازای عمل شایسته ات مزد می گیری، پس
کارت را به نحو کامل به پایان برسان تا مستحق اجری کامل شوی.
16 - بدان که فردای قیامت، در مورد چند چیز مؤاخذه خواهی شد. جوانیت، که در چه راهی
بکار بستی، عمرت که چگونه آن را فنا ساختی. ثروتت که از چه راهی به دست
آوردی و در چه راهی صرف کردی.
17 - اگر مورد ضرب و شتم حکیمی واقع شدی، بهتر از آن است که جاهلی تو را نوازش کند.
18 - چهار حکمت را به خاطر بسپار فرزندم، کشتی را محکم بساز که دریایی عمیق و طوفانی
در پیش رو داری. باری اندک برای خود بردار، چرا که عقوبات سختی در پیش داری، توشه کافی
همراه خود داشته باش، چرا که مسیرت طولانی است. در عمل خویش اخلاص کامل داشته باش چرا که منتقدی دانا و بصیر بر کارای تو ناظر است.
19- ای پسرک من! به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستمی بزرگ است.
20 - اگر عمل تو هم وزن دانه خردلی باشد و در زیر تخته سنگی یا در دل آسمان ها یا در
اعماق زمین باشد، خدا آن را می آورد که خدا بس دقیق و آگاه است.
21- در راه رفتن خود میانه رو باش و صدایت را آهسته ساز که بدترین آوازها بانگ خران
است.
از لقمان درباره چگونگی رسیدن به این مقام می پرسیدند، می فرمود؛ «خدا را شناختم، امانت
را حفظ کردم، راست گفتم و از حرف بی فایده پرهیز کردم.»
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
گاهـی ...
فاصله ما و #شهدا
یه خمپاره است ؛
یه سیم خاردارِ به اسمِ #نَفْس !
از این ها که بگذریم ،
می رسیم ...
#جامـــــانده_ام
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷