eitaa logo
اولین شهید آزاده و جانباز کشور شهید والامقام شهید ترکاشوند
294 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
8.1هزار ویدیو
50 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴محسن برهانی بازداشت شد 🔸براساس برخی از خبرها و استوری برادرش، محسن برهانی حقوقدان و استاد دانشگاه بازداشت شده است. 🔸جزئیاتی از چرایی این اتفاق در دسترس نیست. 🔸وی اخیرا اقدام به نشر اکاذیب علیه سخنگوی دولت نموده بود ـــــــــــــــــــــــ ♨️
56.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗 پناهیان، کاشانی قالیباف چگونه ترور شدند؟ / حقایقی درباره ی تیم جلیلی برای اولین بار 🔴 ناگفته هایی که لازم است یک بار مرور کنیم/ پناهیان ، کاشانی و محمد باقر قالیباف چه طور بی اعتبار شدند؟ / یک فایل صوتی تکان دهنده که از همه چیز پرده برداشت / حقایقی درباره ی تیم سعید جلیلی برای اولین بار
2.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| بازهم چای روضه دم کردی حسینیه‌ ها رو حرم کردی بساط غمت را علم کردی .... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
27.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بر یاران..هم‌رزمان دلاور وبصیرم...یادگاران حماسه ساز سالهای عزت و شرف...محرم ماه حماسه های ماندگار..ماه پیروزی خون بر شمشیر و ماه اعتلای ارزشها و نهی منکرات و احیای معروف است....حلول ماه محرم...ماه عزای سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و هفتاد و وام از یاران باوفایش بر شما رهپویان راه سرخ شهدا تسلیت و تعزیت باد.... یا حسین جان ما به قربانت جان به قربان کام عطشانت در ره قرآن جان و سر دادی درس آزادی بر بشر دادی هستی خود را سر به سر دادی تا بود باقی دین یزدانت در لب دریا تشنه دادی جان ترک سر کردی در ره یزدان رسم دین داری از تو در دوران ماند و باشد پاینده دورانت کربلا را دارالشفا کردی گلشن دین را با صفا کردی جان فدا در راه خدا کردی با جوانان و جمله یارانت... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌿🌹 1️⃣ سال 59 هفته سوم آبانماه یعنی اوایل تجاوز عراق به میهن اسلامی ما 2️⃣ سال60 هفته دوم آبان- حماسه سوسنگرد در تاسوعا و عاشورا 3️⃣ 61 هفته چهارم مهرماه- شروع عملیات محرم بعد از دهه عاشورا 4️⃣ سال62 هفته سوم مهرماه – شروع عملیات والفجر4 بعد از عاشورا 5️⃣ سال 63 هفته اول مهرماه – بعد از عاشورا عملیات میمک 6️⃣ سال 64 هفته آخر شهریورماه- بعد از محرم مقدمات عملیات والفجر8 7️⃣ سال 65 هفته سوم شهریورماه- مقدمات عملیات کربلای4 و 5 8️⃣ سال66 هفته اول شهریورماه- 9️⃣ سال 67 هفته آخر مردادماه- آتش بس در جبهه های نبرد 🌿🌹 🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ایکاش یه مناسبتی بود که یاد این زنده میشد فکر کنم بهترین مناسبت است اما کجاست یه متولی بگذریم آنقدر این عکس حرف برای گفتن داره که آدم دوست نداره نگاهش رو از اون برداره. داره برای نیروهاش روضه میخونه. اینا دارن میرن دیگر فتح کنند. جا داره کسانی که امروز اقبالی در مداحی دارند این عکس رو قاب کنند و روز ی چند بار بهش زول بزنند. نه منبری... نه بلندگویی... نه چای قند پهلویی... نه خدم و حشمی.. نه ماشین و وسیله نقلیه آنچنانی... کمپرسی اومده این مداح و مستمع هاشو برای قربانی شدن ببره... سید داره میخونه... 🔹باید گذشتن از دنیا به آسانی.. 🔹باید مهیا شد از بهر قربانی.... هرچی میتونید این پست رو منتشر کنید تا برسد به کسانی که دنبال میگردند این ها باید باشند 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
♦️کار خوب و زیبای یک خشکشویی 🔹در ایام دهه محرم پیراهن عزاداران حسینی صلواتی اتو می‌شود. مداحی‌های ماه محرم را اینجا دنبال کنید👇👇 @Heyate_Majazii
🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹 🌹 مهرماه 1363 در خانقاه عشق 🔻✨ هنوز هوا روشن بود که از سرآبگرم به سمت حرکت کردیم . سه تا وانت بچه های اطلاعات عملیات و 3 تا وانت هم بچه های تخریب و چند تا ماشین هم بچه ها عملیات و ستاد لشگر10 بودند که به سمت بازی دراز حرکت کردیم و به سختی توانستیم خود را به نزدیکی قله 1150برسونیم . دشمن از روی ارتفاعات اطراف بر روی این قله دید کامل داشت.زمین مسطح محدودی بالای قله پیدا کردیم و چند تا پتو پهن کردیم و این شد ما. بعضی از فرمانده هان میگفتند اینجاجان پناه نداره.اونها نگران بودند که اگر دشمن تیر اندازی کنه و یا با توپ و خمپاره بزنه بچه ها آسیب ببینند اما بچه ها اصرار داشتند که مراسم عزاداری بالای ارتفاع باشه. نماز مغرب و عشاء رو خوندیم و مشغول تعقیبات نماز بودیم که تیر های رسام دشمن بود که از روی ارتفاعات مجاور ما به سمت آسمان شلیک میشد. بعضی ها گفتند اینها برای این است که شب اول سال قمری است جشن گرفتند و بعضی هم نظرشون بود که شلیک تیرها به خاطر ترس از عملیات رزمندگان است. قبل از عزاداری یکی از دوستان چند جمله از فلسفه قیام امام حسین علیه السلام بیاناتی فرمود و بعد من شروع کردم به روضه خوندن و بعد هم سینه زنی ، که یادمه اون شب از حضرت حر (ع) خوندم و این نوحه رو دم دادم که: من آمدم بر درگهت حسین جان. تاکه شوم خاک رهت حسین جان. تویی که آمال منی.مستحضر از حال منی مظلوم حسین جان. بچه ها سر پا شدند و سنگین سینه میزدند و بعد هم شور حسین جان گرفتیم و در آخر سینه زنی هم شور معروف جبهه رو که تازه رسم شده بود خوندم..قال رسول الله نور عینی...حسین و منی انا من حسینی...حسین جان کربلا...حسین حسین...حسین جان نینوا...حسین حسین... وقتی بچه ها میگفتند صداشون با برخورد به صخره ها و در تاریکی شب توی ارتفاعات میپیچید انگار روی تمام قله ها سینه زنی برپا شده . از روی تمامی قله ها از قعر دره های بازی دراز صدای حسین جان به گوش میرسید به طوری که فرماندهان تذکر دادند زود جلسه رو تمام کنید..چون نگران بودند این سروصدا به دشمن برسه و ارتفاعات رو زیر آتیش بگیرند. اداره سینه زنی از دست من نوحه خون خارج شده بود و هیچ جور نمیشد بچه ها رو آروم کرد. تازه از وسط حلقه عزاداری نوحه شور عوض شد و دیدم بچه ها میخونند. شور شهادت به سرم آمده...کرببلا در نظرم آمده...و یک صدا فریاد میزنند ..حسین جان زیارت...حسین جان شهادت.... اونشب اونقدر بچه ها بر سر و سینه زدند تا از حال رفتند . آنشب حال عجیبی بود . حتی بعد از اتمام عزاداری بعضی ها هنوز گریه میکردند. فردای اونروز یعنی وقتی اومدیم در سرآبگرم برای نماز ظهرو عصر دیدیم به عنوان امام جماعت جلو ایستاده و نماز رو به امامت ایشون خواندیم و بعد از نماز ایشون چند دقیقه صحبت کردند و در آخر صحبتشون فرمودند که شنیدم دیشب برای عزاداری رفتید بازی دراز؟؟؟؟ عزاداری تون قبول باشه. اما اگرخدای نکرده اتفاقی می افتاد چی. من به فرمانده هاتون تذکر میدم که دیگه از این کارها نکنند. ✍️✍️ : راوی: 🔺 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷