😄 #لبخند_های_خاکی
اسمش #محمدحسين_عبدلي بود .
وقت نماز كه مي شد بچه ها را بيدار مي كرد،عبارت #ادعوني_استجب_لكم
را با صداي بلند مي خواند و تا وقتي همه بر نمي خواستند دست بر دار نبود.
مي گفت:بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را. بعضي دنبالش مي كردند، به اسم صدايش مي زدند: پسر! بيا اينجا ببينم و او هم جواب مي داد، عده اي مي گفتند: تو را بخوانيم؟ آدم قحط است! تو چه جوابي مي خواهي به ما بدهي پسر كربلايي حسن!😃😃
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
این شهید شوهر میده ها😃
#طنز_راهیان_نور 😂 👇
یادمه از اولین دوره های راهیان نور که رفته بودم وقتی وارد هویزه شدیم
قشنگی فضاش ما رو گرفت☺️
کسایی که رفتن هویزه میدونن چے میگم… جلوی درش کفشاتو میگیرن و واکس میزنن 👞
از تونل سر بندها که عبور میکنے،
میرسی به یه حیاط که دو طرفش شهدا دفنن💚
و چند تا درخت رو مزار بعضی شهدا سایه انداخته و دلچسبی فضا رو دو چندان میکنه 😊
یادمه وارد شدیم و راوی روایت گری میکرد
یکی از بچه ها که سابقه دار بود اصرار کرد
بچه ها بریم سر قبر شهید علی حاتمی💚
پرسیدیم چرا بین اینهمه شهید به اونجا اصرار داری؟؟ گفت:بیاین کارتون نباشه 😬 😁 رفتیم رو مزار شهید و مشغول فاتحه و صحبت و…
دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایستادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت میکشیدن جلو بیان 😕 🙄
برام جای تعجب بود 😮
خوب بقیه شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحه بخونن 😯
که این رفیقمون گفت:
آخه این شهید مسئول کمیته ازدواجه 💞 😀
هر کے با نیت بیاد سر خاکش سریع ازدواج میکنه 😅
(پس بگو چرا خواهرا صف وایساده بودن 😂 😂 ) ما هم از قصد هے کشش میدادیم و از روی مزار بلند نمیشدیم… 😌 یهو راوی اومد بلند جلومون با صدای بلند و خنده گفت:
آقایون!
این شهید شوهر میده ها…
زن نمیده به کسی 😂 😂 یهو همه اطرافیا و اون خواهرای پشت سری خندیدن 😐 😐
و ما هم آروم آروم تو افق محو شدیم 😞 😞 😬 ☹️ البته راویه الکے میگفت 😂
خیلی بچه ها با نیت اومدن و ازدواج هم کردن 😂 😂 اقایون و خانمایے که راهیان میرید،
مزار شهید علی حاتمی تو هویزه فراموش نشه 😅 😉 ✌
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
✍ #وصیت_نامه_شهید
#مادر_عزيز به خودت افتخار كن كه توانستي فرزندي تربيت كني كه خدمت گذار اسلام و مملكت اسلامي اش باشد، نكند گريه و اظهار ناراحتي كني چراكه با اين عمل تو دشمن شاد مي شود و من راضي نيستم.
#مادرجان هروقت خواستي گريه كني به ياد مصيبت هاي #حضرت_زينب(س) در عصر عاشورا بيفت و آن وقت خدا را شكر كن، صبر كن خدا در قرآن به #صابران وعده نيكو داده است، برادر كوچكم را با احكام #اسلام و #ولايت آشنا و تربيت كنيد.
وصيتم به امت شهيد پرور اين است كه هميشه و در همه حال خود را پيرو #ولايت_فقيه بدانيد و از دستورات #پيامبرگونه امام خميني پيروي كنيد.
🕊️شهید_علی_مسلم_زاده🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
✍ #سیزدهمین_روز_حضور ( #از_خاطرات_شهید)
مراسم عقدمان را در جوار مزار #شهدای_گمنام برگزار کردیم و نام فرزندمان را احسان قبل از تولد فرزندش انتخاب کرد
کردند. اگرچه چشمان پدر نتوانست تولد پسرش #سیدمحمدطاها را نظارهگر باشد و #شیرینی_پدر_شدن را لمس کند و پرتاب خمپاره و اصابت ترکش در سوریه موجب شهادتش شد.
بزرگترین آرزوی همسرم #شهادت بود که این آرزو بعد از پنج سال و دو ماه از زندگی مشترک به اجابت رسید.مداومت به خواندن #زیارت_عاشورا و خواندن دو رکعت #نماز_حضرت_فاطمه_زهرا (س) بعد از هر نماز صبح از ویژگیهای منحصربه فرد همسر شهیدم بود به گردن سیداحسان سبب میشود تا در سیزدهمین روز حضورش در سوریه جام شهادت را بنوشد.
سید احسان حاجیحتملو یکی از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از تیپ 45 #جوادالائمه(ع) شهرستان گرگان بود که در بهمن سال 1393 در دفاع از حرم اهلبیت (ع) و مبارزه با تکفیریهای جنایتکار در #حلب_سوریه به مقام رفیع #شهادت نائل شد.
🕊️شهید_سید_احسان_حاجی_حاتملو🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰ماجرای دردناک مردی که پسر ۸ سالهاش مقابل چشمانش در شاهچراغ شهید شد!
پدر خانواده میگوید:
🔹 از سیرجان با خانواده آمدیم. بچهها را جلوی ضریح گذاشتم، گفتم دستتان را بگذارید روی پنجرههای ضریح آقا، به گوشی نگاه کنید من عکس بگیرم.
🔹یکدفعه صدای جیغ و داد همهجا را برداشت. فقط جیغ و اینکه میشنیدم فرار کنید. گیج شدم، نمیدانستم چه شده تا اینکه صدای تیراندازی نزدیکتر شد. بچه بزرگم ۸ سالش بود؛ دستش را گرفتم و پسر کوچکم را هم بغل کردم و دویدیم. رفتیم پشت یکی از کولر ایستاده پناه گرفتیم.
🔹بچهها را خواباندم روی زمین و خودم را انداختم رویشان تا تیر نخورند. آن نامرد ما را دید و شروع به تیراندازی کرد. هی داد میزدم نزن بچه است، نزن! ولی کارش را کرد. پسر بزرگم یک لحظه سرش را از زیر بدن من بالا آورد ببیند چه شده که تیر خورد و...
🔹بعد از گریه مفصل گفت زنش را هم از دست داده و حالا خودش مانده و این بچه ۳ ساله که هردو مجروح هستند. پرسیدم توانستی آخرین عکس را از پسرت بگیری؟ بغض هر دویمان ترکید.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰اون بسیجی که داری میزنیش میدونی کیه؟
🔹همونکه امواتت رو تو کرونا غسلُ کفن میکرد ، وگرنه باید مثل امریکا یا جاهای دیگه میرختن توی ماشینهای سردخونه دار یا توی گورهای دسته جمعی دفن میکردن !!
همونکه سیل میشد میرفت گل و لای رو ازخونه مردم میشست،و تو نمیشستی!همونکه داوطلب میرفت مدافع حرم میشد تا داعش نیاد تو شهرت، و تو نمیرفتی!
✨سلامتی مدافعان امنیت صلواتی ختم کنیم
🌸اللهم صلی علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم🌸
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
✨وبه یاد او که می گفت:
«من وقتی صحنه نابخردانه آن نادان
در آتش زدن پرچم ایران را دیدم
خیلی دلم سوخت
گفتم ای کاش به جای پرچم
من را (نه تصویر من را)
بلکه من را ده بار آتش میزدند
چرا که ما برای سرافرازی این پرچم
در هر قله ای ده ها شهید داده ایم تا
بتوانیم این پرچم را سرافراز نگه داریم»
#سرداردلھا❤️
#مردمیــدان
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌿#ڪݪام_شـھید💌
خداوند را سپاسگذاریم که رایجترین کلمهای که بر زبان همه ما روزانه و در هر مسئلهای، در هر حادثهای حتی بدون حادثهای جاری کرده و ورد زبان ما شده، کلمه #یاحسین(ع) است.
🕊️شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🕊
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
به بچههای بسیج خیلی اعتقاد داشت
یک بار که در مورد عملکرد بچههای بسیج در فتنه ۸۸ صحبت میکردیم،
با هیجان تمام در مورد بسیجیهای اسلامشهری و اینکه سخت پای کار اسلام و انقلابند گفت
خیلی این بچهها را دوست داشت
خودش هم یک بسیجی تمام عیار بود
بسیجی وسط معرکه بود
در ایام آشوب خیابان های تهران،
گاهی تنهایی میرفت توی شلوغی
چند بار به شدت خودش را به خطر انداخته بود
برای همین آن روزها خیلی نگرانش میشدم
در یکی دو هفته اول بعد از اعلام نتایج انتخابات که آشوبگرها خیابان آزادی را شلوغ کرده بودند
با او تماس گرفتم و گفتم کجایی؟
گفت: توی خیابان!
گفتم: چه خبر است آنجا؟
گفت: امن و امان
گفتم: این کجایش امن و امان است؟
بعد به او گفتم که توی خبرگزاریها دارم اخبار را میخوانم و اوضاع خوب نیست اصلا
گفت: نگران نباش
گفتم: چرا؟
گفت: بسیجی زیاد است!
🕊️شهید_محمود_رضا_بیضایی🕊
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📸 تنها تصویر از تنهاترین دلاور مردان ایرانی ناشناس!
🔹این پنج نفر آخرین نفراتی هستند که میرن اون طرف پل خرمشهر تا نیروهای عراقی رو معطل کنند تا مردم فرصت بیشتری برای تخلیه ی شهر داشته باشند.پنج نفری که هرگز برنگشتند
و نه تصویرشان و نه نامشان را دانستیم!
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
#قربانی برای عروس خانم😔
مرسوم است به میمنت ازدواج، جلوی پای عروس و داماد قربانی می کنند.
این رسوم را کومله نیز اجرا می کرد، با این تفاوت که قربانی ها در آنجا جوانان اسیر ایرانی بودند.😔
یک بار چند نفر از ما را برای دیدن عروسی دختر یکی از سر کردگان کومله بردند.
پس از مراسم، آن عفریته گفت:" باید برام قربانی کنین تا به خونه شوهر برم". دستور داده شد قربانی ها را بیاورند. شش نفر از مقاوم ترین بچه های بسیج اصفهان که شاید حداکثر سن آنها 14 سال نمی شد را آوردند و تک تک از پشت، سر بریدند.😔
شهدای نوجوان مانند مرغ سر بریده پر پر می زدند و آنها شادی و هلهله می کردند.😔اما این پایان ماجرا نبود.آن دختر دوباره تقاضای قربانی کرد و این بار شش نفر سپاهی، چهار نفر ارتشی و دو نفر روحانی را آوردند و این دوازده نفر را نیز سر بریدند.😔 من و عده دیگری از برادران را که برای تماشا برده بودند، به حالت بی هوشی و اغما افتاده بودیم و در این وضعیت، مجددا ما را روانه ی زندان کردند.
✨حکایت فرزندان فاطمه1،ص34
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🦋آرزوی دیرینهی من
✨شهادت آرزوی دیرینهی من بوده و هست و زندگی در این دنیا را به امید شهادت شب را به روز و روز را به شب سر می کنم و اگر نبود شهادت و فدا شدن در راه آفریدگار و خالق هستی زندگی در این دنیا هیچ ارزشی برایم نداشت. معبودا مرا به خاطر خوبان درگاهت بپذیر، معبودا من هجرت کردم از شهر و دیارم به دیاری دیگر، فقط به عشقت، معبودا گناهانم را ببخش و این قربانی را بپذیر.
🌹فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم حمیدرضا فاطمی اطهر
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#والله ما ترکناک یا ابن الحیدر 🌿 .
#مقام_معظم_دلبری♥️
#حاج_حسین_طاهری
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
پسرانشان، همهی زندگیشان بود..
و اینگونه شد که
«زن»
«زندگی»اش را داد؛
تا ما «آزادی» داشته باشیم...
✨اللَّھُمَعَـجِّلْلِوَلیِڪَألْفَرَجْ✨
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💢وقتی بدن عریانت رو دیدم ذهنم رفت سمت کهنه پیراهن
وقتی انگشتر نیمه شکستَت رو دیدم یاد انگشت و انگشتر افتادم 😭
وقتی دیدم به بدن زخمیت لگد میزنن یاد اون لحظه ای افتادم که دیدن هیچی ندارن با سنگ و عصا میزدن!
تو چیکار کردی که اینقدر به راه و شیوه ارباب پر کشیدی؟
🕊️شهید_آرمان_علی_وردی🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
#شهدا شرمنده ایم😔
#خاطرات_شهداء
خواستم به مجروحی که تشنگی را در چهرهاش مشاهده کردم آب بدهم، اما دکتر مخالفت کرد. گاز را داخل یک رسیور آب فرو بردم و چلاندم و با گاز خیس لب و زبانش را مرتب مرطوب میکردم. علی رغم دستور دکتر، گاز را این دفعه کمی آب دارتر روی لبهایش گذاشتم. طوری که حتی چند قطره آب در دهانش چکید. آب را بیرون زد و گفت روزهام را با این آبها باطل نمیکنم. من سر سفره ی مولایم افطار میکنم.
دست روی جراحاتش گذاشتم و گفتم: تو را به مولایت قسم، مرا هم سر سفره ی مولای مظلوم مان یاد کن! او سرش را به علامت مثبت تکان داد و لبهایش تکان خورد. برایش آب آوردم، نخورد. حتی حاضر نشد لبهایش خیس شود.
گاز خیس و یک تکه یخ روی لب و قلب او گذاشتم تا شاید کمی از تشنگیاش برطرف شود و از دیدن آنها رفع تشنگی کند و مرهمی باشد بر گلوی خشک و تشنهاش. نگاهم به چهرهاش بود که با نگاه خاصی گفت: - السلام علیک یا ابا عبدالله! و بعد از چند لحظه یا حسین (ع) گویان سفر کرد و مثل مولایش تشنه لب به شهادت رسید.
لبانش را کمی باز کردم و چند قطره آب سرد را در دهانش چکاندم. آب از بین دندانهایش که روی هم قفل شده بود و از لابه لای لبهایش بیرون آمد. او روزهاش را با گلوله و ترکش و خون افطار کرد. در سالهای جنگ کمتر شهیدی را دیدم که آخرین لحظاتش را بدون نام ائمه (ع) گذرانده باشد.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
#شهادت بسیجی مدافع امنیت در گیلان جلوی فرزند سه ساله اش🥺
معاون هماهنگکننده سپاه قدس گیلان:
بسیجی مدافع امنیت حمزه علینژاد شامگاه پنجشنبه درحالی که به همراه همسر و کودک سه ساله خود در حال تردد در خیابان بود، مورد هدف اغتشاشگران قرار گرفته و به شهادت رسید. فرزند و همسر این شهید هم دچار جراحت شدند.
◼️اللَّھُمَعَـجِّلْلِوَلیِڪَألْفَرَجْ◼️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
#زن زندگی آزادی
او بهترین #زن زندگیش را داد تا شما راحت زندگی کنید ...🥺
🔹ننگ و شرم و نفرین به شماغرب پرستها
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
تلخ ترین حضور و غیاب....🥺
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
هر وقت که مادر برای سر و سامان دادن پسرش نقشهای می کشید، مقاومت میکرد.
وقتی دید مادر دست بردار نیست تصمیم گرفت طبق توصیه #امام_راحل(ره) با همسر شهید ازدواج کند، خانمی از تبار #سادات انتخاب کرد و میگفت می خواهم از این طریق، داماد حضرت زهرا(س) بشوم و اون دنیا به ایشان محرم باشم، شاید به صورتم نگاه کند.
علاقه زیاد این شهید به حضرت زهرا(س) و #امام_زمان(عج) زبانزد همه بود. برای عروسیاش علاوه بر میهمانان ،سه کارت دعوت نیز برای #امام_رضا(ع)، برای #حضرت_ولیعصر(عج) و #حضرت_زهرا سلام الله علیها مینویسد و به ضریح #حضرت_معصومه(س) میاندازد ، شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در #خواب میبیند که به عروسیاش آمدند، شهید ردانی پور به ایشان میگوید:
"خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط میخواستم احترام کنم."
حضرت زهرا(س) پاسخ می دهند:
"مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟".
🕊️شهیـــد_مصطفــی_ردانـی_پـور🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
🔻داستان روز آخرِ شهید آرمان علیوردی تا شهادتش😔
#واما آن ماجرایِ غربت و مظلومی..
صبح چهارشنبه ۴ آبان مثل روزهای گذشته آرمان در درسهای حوزه شرکت کرد.
پیامهای خوبی از سطح شهر تهران مخابره نمیشد. آشوبگران در چند نقطه تجمعاتی همراه با تخریبِ اموال عمومی برپا کرده بودند.
ظهر بعد از اتمام کلاس، آرمان وسایلش را جمع کرد و از طلبهها خداحافظی کرد.
دوستانش به شوخی گفتند: شهید نشی؟ صبر کن آخرین عکس را هم ازت بگیریم؛ اما آرمان گویا افق نگاهش جای دیگری بود.
با رفتار و الفاظی متواضعانه خداحافظی کرد و با عجله از حوزه خارج شد و خود را به بچههای گردان امام علی(ع) رساند.
نماز مغرب را در مسجد به جماعت خواند.
درگیری ها در شهرک اکباتان بالا گرفته بود و عدهای فتنهگر جهت هتک حرمت برخی شهروندان محترم و مردم مظلوم، تجمع کرده و با شعارهای وقیحانه دست به آشوب و تخریب زده بودند.
آرمان به همراه تعدادی از بسیجیها برای شناسایی و ساماندهی اوضاع به فاز یک اکباتان رفتند.
پرتاب سنگ از بالای برخی ساختمانها موجب جداییِ او از تیم شناسایی میشو و در چشم برهم زدنی غریبانه محاصرهاش میکنند.
اغتشاشگران از همه طرف به او حمله میکنند. با سنگ و چوب و لگد، با هر چه که دستشان رسید زدند و فیلم گرفتند و فحاشی کردند!
کربلایی به پا شده بود؛ غریب گیر آوردنش..
لباس از تنش در آوردند، با تهدید و شکنجه از او خواستند به اهل بیت و حضرت آقا هتاکی کند!
اما هیهات که تربیت شدهی مکتب سیدالشهداء دست از اعتقادات قلبیاش بکشد و جانش را به بهایی ناچیز بخرد :)
آرمان زیر بار حرف اراذل و اوباش نمیرود و بلای بزرگ را به جان میخرد.
شکنجه شدت مییابد و بدن پاکش را با ضربات مکرر چاقو پاره پاره میکنند و در نهایت با کوبیدن تکه بلوکهای سیمانی به سر مطهرش، به کما می رود.
کفتارها بدنِ نیمه جانش را روی زمین میکِشَند و در گوشهای از شهرک، تنها رها میکنند.
پس از ساعتی پیکر پُر زخم و کبود و تقریبا بیجانِ آرمان به بیمارستان منتقل میشود.
و سرانجام صبح جمعه، ۶ آبان آرمانِ عزیز به سبب شدت جراحات وآسیبها در سراسر بدن مطهرش، چونان مولایش سیدالشهداء به فیض شهادت نائل آمد و در آغوش خونین اباعبدالله الحسین(ع) آرام گرفت.💔
بدن چاک چاک و کبود برادر شهیدمان تا ابد سندی بزرگ بر مظلومیت ملت شهید پرور ایران و فرزندان امام خامنهای و رسوایی مدعیان دروغین آزادی و حقوق بشر است.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌸امام جعفر صادق علیه السلام:
إِمْتَحِنُوا شِیعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلاةِ کیفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَیهَا
شیعیانِ ما را به اوقات #نماز امتحان کنید که چگونه به آن اهمیت می دهند.
📚بحار الأنوار، ج ۶۵، ص ۱۴۹.
✨مراقب باشی وقت اذان نمازت سردنشه رفیق✨
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
#میدونین یادچی میفتم؟
اینکه حسین رو هرکی با هرچی تو دستش بودمیزد!
یکی باشمشیر یکی بانیزه
یکی باسنگ..
پیرمردایی که چیزی نداشتن برای اینکه شریک باشن باعصا🥺
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
⊰•🕊•⊱
.
ازشناسایی آمد و خوابید . . .🥀
بچهها چون میدونستن خسته اس، بیدارش نکردن
بیدار که شد با ناراحتی گفت:
"مگر نگفتم نمازشب بیدارم کنید؟!"
آهی کشید وگفت:
"افسوسکه آخرین نماز شبم قضا شد.."
فردایش مهدی شهید شد🕊
.
🕊️شهیدمهدۍسامع🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💌 #خاطرات_شهدا
🕊 شهید مدافعحرم جعفر_جعفری🕊️
🎙راوے: همسر شهید
❤️سال۱۳۹۵ شهید جعفری مشتاق شد که به سوریه برود اما هرچه کرد نتوانست برود. شهید جعفری ایرانی و ساکن شهرستان باخرز خراسان رضوی بود. ما هم ساکن استان سمنان بودیم؛ به منزل ما آمد و گفت که میخواهم به سوریه بروم، به پدر و مادرم بگوئید من سرکار هستم.
💛با وجود تلاشهایی که کرد اما نتوانست اعزام شود. سال۱۳۹۶ بالاخره موفق شد با فاطمیّون به سوریه برود و این اولین و آخرین اعزامش به سوریه بود. شهید جعفری بچهها را خیلی دوست داشت و هر وقت منزل ما بود بچهها را روی سر و کولش میگذاشت. سال قبلِ شهادتش ازدواج کرده بود و حتی اولین فرزندش را هم ندید و رفت. شهید جعفری ۲۶ساله بود که به شهادت رسید. پسرمان نیز سهماه پس از شهادتش به دنیا آمد.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush