💠شش شهید مدافع حرمی که در روز ۲۰ خرداد ماه آسمانی شدند ....
🕊شهید #حسینعلی_پور_ابراهیمی
🕊شهید #سید_علی_منصوری
🕊شهید #سید_رضا_حسینی
🕊شهید #مهدی_اسحاقیان
🕊شهید #عباس_دانشگر
🕊شهید #مهدی_نظری
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰#نماز شان را
وقتی اول وقت میخواندند
که صدای خمپارهها و موشکها
#اذان می گفت ..!
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💢پلیس همچنان برای امنیت #جان می دهد.
✔️پسرعموی مادرکیان فلک یک مامورپلیس رابه شهادت رساند
🔹#سروان قنبری در حین تامین امنیت شهر ایذه توسط افراد ناشناس به شهادت رسید
🔹به گزارش پایگاه خبری شهدای فراجا، هم زمان با فراخوان معاندین برای ایجاد ناامنی در شهر ایذه خوزستان ، نیروهای انتظامی شهرستان ایذه با اجرای طرح ارتقاء امنیت عمومی در شهرستان اقدامات لازم را انجام دادند.
🔹در همین راستا، در یکی از ایستگاهای تامین امنیت عمومی یک نفر با هویت معلوم با خودروی سواری "تیبا "به صورت عمدی حمله و در این اقدام وحشیانه یکی از کارکنان فراجا به نام
🕊#سرگرد_محمد_قنبری " بر اثر برخورد تعمدی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🔹بر اساس این گزارش، با اقدام به موقع کارکنان مستقر در صحنه فرد مهاجم بر اثر اصابت تیر مجروح و پس از انتقال به بیمارستان فوت شده است.
گفتنی است شخصی که ماموران انتظامی را در ایذه زیر گرفت و به شهادت رساند، پسرعموی مادر #کیان_پیرفلک، پویا مولایی راد بودهاست
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌹#شهادت یک بسیجی در درگیری با اشرار مسلح در کرمانشاه
✔️معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری کرمانشاه:
😔در درگیری با اشرار مسلح در یکی از شهرکهای حاشیه شهر کرمانشاه، یکی از بسیجیان حافظ امنیت بنام
🕊️#سجاد_امیری به شهادت رسید.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
📌 #شهید ایرانی جنگ بوسنی که بود؟
🔹 "رسول حیدری"، در فروردین ماه ۱۳۳۹ به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی خود را در ملایر و تحصیلات متوسطه را در اهواز به پایان رساند و در آنجا، با افکار انقلابی و اسلامی آشنا شد و پس از بازگشت به ملایر، در هنرستان فنی این شهر مشغول تحصیل و فعالیت های انقلابی و سیاسی شد.
◇ ″شهید حیدری″، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۸، به همدان رفت و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
◇ او در سال ۱۳۵۹ به کمک جمعی از دوستانش، سپاه ملایر را شکل داد و با به عهده گرفتن مسئولیت واحد اطلاعات سپاه ملایر، به جذب نیروهای متعهد و انقلابی و دفع ضد انقلاب مشغول شد.
◇ وی در سال ۱۳۶۰ با معصومه برزگر ازدواج کرد که ثمره آن سه فرزند به نامهای؛ علیرضا، زینب و محمد مهدی بود.
◇ وی با شروع غائلهی کردستان، به آنجا رفت و به مبارزه با ضد انقلاب پرداخت. غائلههای پاوه، سریشآباد قروه و باینگان از جمله مبارزاتی بود که رسول نقشی فعال و تاثیرگزار در آنها داشت.
◇ در سال ۶۲ باز هم به سپاه همدان فراخوانده شد و مسئولیت اطلاعات شهر همدان بر عهده او گذاشته شد. این مسئولیت تا خرداد ۶۳ ادامه داشت.
◇ جنگ تحمیلی که شروع شد، "رسول” غرب کشور را انتخاب کرد. جایی که رزمندگان علاقه زیادی به جنگیدن در آنجا نداشتند و ترجیح می دادند در عملیات های جنوب کشور شرکت کنند. اما رسول هم غرب کشور را خوب می شناخت و هم روحیاتش به جنگ های نامنظم نزدیکی بیشتری داشت.
◇ وی تا پایان جنگ به مبارزه و عملیات شناسایی پرداخت و در سال های ۶۳ تا ۶۴ مسئول اطلاعات قرارگاه رمضان، ۶۴ تا ۶۵ فرمانده گردان برونمرزی قدس و از ۶۵ تا پایان جنگ تحمیلی و قطعنامه ۵۹۸ فرمانده تیپ نامنظم قدس را بر عهده داشت.
◇ "شهید حیدری”، پس از پایان جنگ تحمیلی، به ادامه تحصیل در رشته علوم سیاسی دانشگاه امام حسین (ع) پرداخت که سال آخر تحصیلات وی با آغاز حملات صربها علیه مسلمانان مظلوم بوسنی همزمان شد.
◇ او تحصیلات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۷۱ بهعنوان دیپلمات جمهوری اسلامی ایران، برای دفاع از مردم مظلوم بوسنی به این کشور سفر کرد.
◇ وی بعد از هشت ماه خدمت به مظلومان بوسنی، در خردادماه ۱۳۷۲، به همراه رزمنده بوسنیایی "محمد آودیج” در جاده بین شهری ویسکو_زنیتسا، در کمین شبه نظامیان کروات (HVO) افتاد و به شهادت رسید.
🕊️#شهید_دیپلمات_حاج_رسول_حیدری🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💢#شهادت رئيس پليس مبارزه با مواد مخدر شهرستان زرنديه
🔹#سرگرد رسول مهدوي پور که در حین مأموریت بر اثر برخورد عمدي خودرو ي قاچاقچیان كالا به شدت مجروح شده بود، به شهادت رسيد.
🔹به گزارش پایگاه خبری شهدای فراجا، رئيس پليس مبارزه با مواد مخدر شهرستان زرنديه استان مرکزی نهم خرداد ماه 1402 در حین اجرای مأموریت بر اثر برخورد عمدي خودروي شوتي به شدت مجروح شده و جهت مداوا به بیمارستان ولیعصر (عج) فراجا تهران منتقل مي شود.
🔹گفتنی است،
🕊#سرگرد_مهدوي_پور" كه در حین مأموریت و بر اثر برخورد عمدی خودرو حاوی کالای قاچاق با وي از ناحيه سر به شدت مجروح شده و در کما به سر می برد، شب گذشته به درجه رفیع شهادت نائل شد. وی متأهل و داری یک فرزند دختر بوده است.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
❣️ #عــند_ربـهم_یــرزقون
✍️باران شدیدی در تهـران باریده بود
خیابان۱۷ شهریور را آب گرفته بود
چند پیرمرد می خواستند به سمت
دیگرخیابان بروند مانده بودند چه
کنند..!
همان موقع #ابراهـــیم از راه
رسید پاچه شلوار را بالا زد با کول
کردن پیرمـردها آن ها را به طـرف
دیگر خــــیابان بُرد ابراهیم از این
کارها زیاد انجام میداد هـدفی جز
شکستن #نفــــس خودش نداشت
مخـــــصوصا زمانی که خـیلی بین
بچـــــهها مطـــرح بود!✨
🕊️#شهید_ابراهیم_هادی
🌹هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 شاید بعد از شهادتم خیلیها بگویند به خاطر #پول رفت
🔹 خواب دیده بود. خواب دیده بود در سرزمینی غریب، رهبر مردمی غریب شده است. وقتی محمد او را بیدار کرد، حال غریبی داشت. بعد از نماز صبح روی ارتفاعات کردستان، در سجده خواب دیده بود؛
◇ همان سالهای شصت. محمد گفته بود تعبیرش شهادت در کشوری غریب است. حالا که سه بار برای رفتن رسول استخاره کرده بود و هر سه بار تعبیرش این بود:
◇ که دنیایش نه؛ اما آخرتش خوب است، یاد این خواب افتاده بود، خوابی که رسول ده سال پیش دیده بود و او تعبیرش کرده بود.
◇ موقع خداحافظی دست انداخت گردن عباس (برادر کوچکتر رسول) و بوسیدش و زیرگوشش گفت:
◇ «عباس، من برم شاید شهید شوم. مواظب مامانم باش.» و این را سه بار گفته بود.
◇ گفته بود: «شاید بعد از شهادتم خیلی حرفها بشنوید. شاید خیلیها بگویند به خاطر پول رفت. حواست باشد که این حرفها مامان را ناراحت میکند. مواظبش باش.»
◇ شب آخر بچهها را یکی یکی بوسید و بهشان گفت که فردا میرود سفر. گفت میخواهد برود بوسنی.
◇ همان شب خداحافظی کرد. صبح وقتی علیرضا و زینب بیدار شدند که آماده شوند و به مدرسه بروند، رسول در یکی از اتاقها پنهان شد. معصومه با تعجب پرسید:
◇ «نمیخواهی بچهها را ببینی و خداحافظی کنی؟» گفت: «نه معصومه جان، میترسم محبتشان نگذارد بروم.»
📚 برگرفته از کتاب «ر» نوشته مریم برادران
(«ر» روایت داستان زندگی
#شهید_رسول_حیدری)
🌹#شهید_جبهه_مقاومت
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
📌 رزمنده ای که #امام بر پیشانی اش #بوسه زد
🔹️ بعد از پیروزی عملیات والفجر ۲ (عملیات منطقه در حاج عمران) به محضر امام رسیدیم. تعدادی از رزمندگان اسلام که در عملیات شرکت داشتند، افتخار دیدار با امام را در حسینیۀ جماران پیدا کردند.
◇ رزمندگان دسته دسته وارد حسینیه می شدند و هر بار لحظاتی مداحی می شد سپس بچه ها بعد از دیدار با امام جایشان را به دیگران می دادند.
◇ ما بین این دیدارها یکی از رزمندگان پاک و مخلص بسیجی به نام #مرتضی_جاویدی که بعدها در زمرۀ پاسداران کادر رسمی قرار گرفت از طرف فرماندهی محترم کل سپاه و اینجانب به عنوان اسوه رزمندگان به محضر امام معرفی شد.
◇ این چهرۀ دلاور که از خطۀ فارس (روستایی نزدیک فسا) بود در این عملیات در سمت فرماندهی یکی از گردان های تیپ ۳۳ المهدی حماسه آفرین بود و حدود یک هفته در حالی که در محاصرۀ تنگ دشمن بود راه حاج عمران به تنگ دربند را قطع کرده و زمینۀ پیروزی رزمندگان اسلام را فراهم کرده بود.
◇ بعد از معرفی جاویدی (که بعدها به فیض شهادت رسید) سر و صورت و پیشانی و دست امام را بوسید و آرام در کنار فرمانده اش قرار گرفت.
◇ در این لحظه صحنۀ جالبی رخ داد و آن این بود که امام بزرگوار با آن قامت بلند و مبارکشان خم شده و به پیشانی آن بسیجی دلاور بوسه زدند.
◇ اینجانب از دیدن این منظره عشق و علاقه عمیق امام را به فرزندان بسیجی خود دریافتم.
(راوی: شهید علی صیاد شیرازی)
🕊️#شهید_مرتضی_جاویدی🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰#شهید_حسن_فاتحی معروف به “حسن آمریکایی”
🔹 به خاطر موهای طلایی، قد بلند و تیپ خاصی که با عینک دودی داشت به “حسن آمریکایی” یا “حسن سر طلا” معروف بود. به ظاهرش زیاد می رسید.
◇ در کل بچه لباس پوش و شیکی بود.هم رزم هاش تعریف می کردند، جز حسن، در جبهه هیچ کسی نبود که شلوارش خط اتو داشته باشه. محال بود خط اتوی شلوارش دیده نشود.
◇ شب ها شلوارش را خیس میکرده، زیر تختش می گذاشته که خط اتو پیدا کند. روزی هم که لباس ها و وسایلش را از جبهه آوردند، یک تافت مو هم داخل آنها بود.
◇ در کل خیلی بچه خوش تیپ و امروزی ولی در عین حال مومن و متدین و به مسائل شرعی مقید بود و تقریبا نماز شبش ترک نمیشد.
◇ ناگفته نماند که قبل از رفتن به جبهه هم، بهش می گفتند “حسن طلا” یا “حسن آمریکایی”!
🩸 #شهید_حسن_فاتحی
معروف به حسن طلا، متولد نجف ولی اصالتا ایرانی است.
🔹 وقتی او ۲ ساله بود در سال ۱۳۵۰ خانوادهی او را از عراق بیرون کردند. محل موقت زندگی همه اخراجی های عراق در جیرفت کرمان بود. بعد از سه ماه عازم اصفهان میشوند و در شهرستان شاهین شهر ساکن میشوند.
◇ ابتدا به کردستان رفت و از آنجا عازم جبهههای جنوب شد و به گردان یونس که گردان غواصان لشکر امام حسین بود، پیوست.
◇ ۱۵ ساله بود که به جبهه رفت و ۱۷ سالگی هم به شهادت رسید
• تولد: ۱۳۴۸/۶/۲۰_نجف اشرف
• شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۱۴_منطقه نهرخین (علملیات کربلای ۴)
🕊️#شهید_حسن_فاتحی
✨#حسن_طلا
❤️#حسن_آمریکایی
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush