قبل از حرکت همسرش را به حضرت فاطمه (س) قسم داد و حلالیت طلبید و گفت: مرا حلال کنید..
من پدر خوبی برای بچه ها و همسر خوبی برای شما نبوده ام.
حالا پیش خدا می روم ...
مطمئنم که دیگر برنمی گردم.
همیشه می گفت: خدا کند جنازه من به دست شما نرسد.
گفتم: چرا؟
گفت: برادران ، بسیار به من لطف دارند و می دانم که وقتی به مزار شهیدان می آیند ، اول به سراغ من خواهند آمد اما قهرمانان واقعی جنگ ، شهیدان بسیجی اند.
دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب از این خاک مقدس را اشغال کنم.
تازه اگر جنازه ام به دستتان برسد یک تکه سنگ جهت شناسایی خودتان روی مزارم بگذارید و بس ...
🕊️#شهید علی تجلایی🕊️
✨شهادت: ۶۳/۱۲/۲۵ ،عملیات بدر
✨هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰هر شخص یا فرد یا گروهی که بر ضد #ولایت_فقیه فعالیت کند یا قصد تضعیف #ولایت_فقیه و رهبر را داشته باشد بلاشک برضد #صاحب_الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هم فعالیت خواهد کرد!
چون از مسیر حق خارج شده است
هر کس در حریم #ولایت_فقیه مطیع باشد هیچ وقت منحرف نخواهد شد و در آخر زمان سربلند خواهد بود و این مانند روز روشن است که اشخاصی که #ولی_فقیه را نپذیرند در عصر ظهور #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نشناخته و نخواهند پذیرفت..!
🕊️#شهید حجت اصغری🕊️
✨هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰شهید حمیدرضا مظهری صفات
در سال ۱۳۴۰ در خانواده ای مذهبی در کرمان متولد شد. تحصیلاتش را تا چهارم دبیرستان ادامه و سپس داوطلبانه به جبهه رفت و سرانجام در سال ۶۲ در منطقه شرهانی به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
🕊️فرازی از وصیت
#شهید حمیدرضا مظهری صفات🕊️
از شما ملت هميشه در صحنه مى خواهم كه روحانيت مبارز را پشتيبان باشيد كه اگر اين روحانيت نبود، هماكنون خبرى هم از اسلام در ايران نبود.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰به قول شهیدآوینی:
ای کاش می شد تا تو را
در مأمن گمنامیت رها کنیم و بگذریم،
که تو این چنین میخواستی!
اما ایعزیز ؛ اجر تو در کتمان کردن است
و اجر ما در افشا کردن؛
تا تاریخ در افـقِ وجود تـو
قلههای بلند تکامل انسانی را ببیند.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰شهیدی که حضرت زهرا(س)دعوت عروسی اش راپذیرفت!
کارت عروسی اش را که خواست بنویسد، اول رفت سراغ اهل بیت علیهم السلام؛
یک کارت نوشت برای امام رضا (ع) مشهد؛
یک کارت برا امام زمان (عج)، مسجد جمکران؛
یک کارت هم به نیابت از مادرسادات نوشت و انداخت توی ضریح حضرت معصومه (س).
پیش از مراسم حضرت زهرا آمدند به خوابش و فرمودند:«چرا دعوت شما را رد کنیم؟!
چرا به عروسی شما نیاییم؟!کی بهتر از شما؟!
ببین همه آمدیم؛ شما عزیز ما هستی.»
🕊️#شهیدمصطفیردانیپور🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰خاطرات_شهدا
🕊️#شهید_والامقام
🕊️#علی_اصغر_اتحادی
چهار دختر و سه پسر داشتم ،اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشتم .
دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ایی گذاشتم ،همان شب خواب دیدم بیرون خانه همهمه و شلوغ است ، درب خانه را هم کسی می زند .
در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد .
نوزادی در آغوش داشت ، رو به من کرد و گفت : این بچه را قبول می کنی ؟
گفتم : نه، من خودم بچه زیاد دارم !
آن آقا فرمود : حتی اگر علی اصغر امام حسین باشد؟!
بعد هم نوزاد رادر آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت .
صدا زدم : آقا شما که هستید ؟
فرمود : علی ابن الحسین ، امام سجاد!
هراسان از خواب پریدم و رفتم سراغ داروها، دیدم ظرف دارو خالی است !
صبح رفتم خدمت شهید آیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم
آقا فرمود : شما صاحب پسری می شوید که بین شانه هایش نشانه ای است ، آن رانگه دار .
آخرین پسرم روز میلاد امام سجاد (ع ) به دنیا آمد، نامش را علی اصغر گذاشتم ، در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود !!
علی اصغرم بزرگ شد و در عملیات محرم در روز شهادت امام سجاد(ع)، در تیپ امام سجاد (ع) شهید شد...
✨راوی :
#مادر_شهید
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰خواهرم
نگذاربهاسم
آزادیزن
باتوودیگر
خواهرانم
همانندشیئ
رفتارکنند
🕊️#شهیدمفقودالاثرعلیرضاملازاده"🕊️
✨هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
حاجت ها رو از #شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشد
هر کسی با هر شهیدی خو گرف
روز محشر آبرو از او گرفت
✋سلام بر همسنگران و دوستداران شهـــــداء🌹
🌷روزی که دلم شهید مذهبـ بشود🕊
🌹خون رگ غیرتـم لبالب بشود💔
🌷آموختم از «مدافعان حرمت»🕊
🌹باید که سرم فداے«زینب»
روزے ڪ میرفت سوریہ
ازش میپرسن
حسین ڪے برمیگردے؟
گفت طولے نمیڪشہ
ولے تاسوعاخونہ ام🏠
ڪہ صبح⛅️ تاسوعا شهید میشہ
وبرش میگردونن💫
🕊️#شهـید_حسین_جمالی🕊️
✨هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰کشف پیکر دو شهید استقلالی و پرسپولیسی
🔹فرمانده کمیته جستجوی مفقودین: در تفحصهای اخیر ستاد، به همراه پیکر یکی از شهدای گمنام یک پیراهن ورزشی باشگاه استقلال پیدا شد. دو ماه پس از کشف این پیراهن هم پیراهنی از باشگاه پرسپولیس نیز در کنار پیکر شهید گمنام دیگری یافت شد.
🔹در حال حاضر پیراهن این دو شهید گمنام در ستاد معراجالشهدا نگهداری میشود و ما آمادگی داریم تا درصورت تمایل دو باشگاه پیراهنها را هدیه کنیم تا در گنجینه افتخارات آنها نگهداری شود.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🖇 #عاشقانهایبهسبکشهدا💞
♡•به روایت همسر شهید✍🏻
در آغاز فصل عاشقی زندگی شهید
هر کسی چیزی میگفت.
یکی میگفت دویست سکه،🥇
و دیگری میگفت کم است.
بزرگ مجلس گفت:مهریه را کی گرفته
و کی داده،اما به دختر ارزش میدهد.🤷♂
در تمام این حرفها و چانه زنیهای مهریه
من همه حواسم به حسن بود، هر بار که
صدای حضار مجلس بلند میشد🗣 وصدای
دیگری بلندتر،حسن غمگین و
غمگینتر میشد،😞
و هر لحظه ناراحتیاش بیشتر میشد،🥀
تا اینکه صبرش سرآمد و به پدرم گفت:
حاج آقا اجازه میدهید من با فاطمه خانم🧕
چند دقیقه خصوصی صحبت کنم،🍃
وقتی به اتاق رفتیم گفت: کالا که نمیخواهم
بخرم که در قبالش بخواهم یک تعداد خاصی سکه بدهم،
یک پیشنهاد میدهم،اگر شما هم راضی باشید،😇
به حضار مجلس هم همان را می گوییم. 👌🏻
نظرت با هفت سفر عشقـ💞:
قم، مشهد، سوریه، کربلا،😍
نجف، مکه، مدینه چیست؟
و هر تعداد سکه که خودت مشخص کنی...🌸
🕊️#شهیدحسنغفاری🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰#شهیدی که حضرت زهرا(س)راملاقاتکرد!
صبح یک روز گرم تابستانی، زیر سایه چادری در هفت تپه، مأمن «لشکر خط شکن 25 کربلا» لابهلای تپه ماهورها، تک و تنها نشسته بودم،
🕊️ «نورالله ملاح» 🕊️
را دیدم که از دور، در طراز نرم و ملایم نور، با لبخندی از جنس سرور، به طرفم میآمد، سرش را از ته تراشیده بود. مهربان کنارم نشست.
گفتم: پسر قشنگ شدیها! عجبا چرا این روزها، بعضی از بچهها موهاشون رو از ته میتراشند! نکنه خبرایی هست ما بیخبریم، عین حاجی واقعیها شدیها!... تقصیر که میگن همینه دیگه، نه؟
🕊️#شهید ملاح دستش را روی شانههایم چفت کرد و با لبخندی غریبانه گفت: سید، بذار برات از خواب دیشب بگم. تو هم از اصحاب خواب دیشب من هستی...
گفتم: من! این یعنی چی؟ خواب! حالا چه خوابی دیدی؟ پسر نکنه جرعه شهادت را تو خواب نوشیدی!
گفت: برو بالاتر سید، اصلاً یادت هست من همیشه بهت میگم که به شکل غریبانهای شهید میشم، تو هی به من بخند، ولی دیشب به ظهور رسیدم. بشارتش را گرفتم.
خندیم و گفتم: آره، تو از همین حالا سوت شهادتت رو بزن!
گفت: خواب دیدم همین اطرافم، بعد یکی به اسم صدام زد، نگاهی به دوربرم انداختم، صدا از تو چادر حسینه گردان میآمد، اما صدا یک جورایی غریبانه و خاص بود، حیرت کردم!؟ مثل اون صدا تابهحال هیچ کجا نشنیده بودم. آرام و بیتاب و بیقرار، گوشه چادر را کنار زدم، پر شدم از عطر ناب، در دم فرو ریختم. ناگهان اندیشهای مثل یک وحی ریخت توی دلم. مقابل تکهای از نور زانو زدم. مثل وقتی که مقابل ضریح آقا علیبن موسیالرضا(ع) میخواستم سلام بدهم، با اشک و بغض و بیقراری گفتم: السلام علیک یا فاطمه زهراء...
حال غریبی پیدا کردم، من و حضرت زهرا(س)...
حضرت فاطمه زهرا(س)، آقا امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دو طرفش نشسته بودند.
آنقدر مبهوت و متحیر بودم که کلامی برای گفتن نیافتم، دوباره سلام دادم، به آقا امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، به اصحاب عاشورایی، به مولا علی(ع).
حضرت زهرا(س) فرمودند: پسرانم، حسن و حسین، سلام خدا بر شما باد، ایشان (نورالله) چند روز دیگر مهمان ما خواهد بود.
بعد، آقا امام حسین(ع) دست روی سرم کشیدند و من ناگهان از خواب پریدم،این بشارت بود
سید جون! مدتهاست که منتظرش بودم، واقعیت اینه که تا منتظر نباشی، خونده نخواهی شد. باید آرزو کنی، تا آرزوهات سراغت بیان. بیدار كه شدم، وقت اذان بود. وضو گرفتم، فکر کردم که قرار است چند روز دیگه... اصلاً خبر که داری داریم میریم مهران؟ میدونی، انشالله من شهید میشم، بشارتش رو گرفتم، میدونم که به غریبانگی حضرت زهرا(س) به شکل غریبانهای هم شهید خواهم شد... انشالله.
بغض گلویم را گرفت، تو حیرت ماندم. آره ما بر حقیم و اینها نشانه آن ظهور حقیقت مطلق است. بلند شدم، شهید ملاح را بغل کردم.
گفت: تو شک داری؟ گفتم: بیا یک شرطی ببندیم، اگه جا موندم، شفاعتم کن.
عصر روز پنجم از این واقعه، شانزدهم تیرماه شصتوپنج، سربندها که روی پیشانی رفت، بهیاد ملاح افتادم، دور و برم را گشتم. آخه قدش بلندتر بود و تهِ ستون میایستاد. رفتم نزدیکش و گفتم: هی مرد، قول و قرار ما رو که یادت هست؟
لبخندی زد و گفت: سید، از همین حالا تو سوتت را بزن.
طولی نکشید که با رمز یا اباعبدالله الحسین(ع)، وارد عملیات شدیم و چند روز بعد در حین آزادسازی مهران، نورالله ملاح، بر بلندای قلاویزان، با اصابت مستقیم راکت هواپیمای دشمن، به شکل غریبانهای، مظلومانه شهید شد، و چنان پودر شد که چیزی از جنازهاش باقی نماند.
🥀در سحرگاه هفدهم تیرماه 65، نورالله مهمان حضرت زهرا(س) شد.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
✍ #قسمتی_از_وصیت_نامه_شهید
اما کلامی با #ثروتمندان دارم و آن این است که ثروتمندان مرفه هستند و یا ملک زیادی دارند؛ در حیات خویش طبقات ضعفا را فراموش نکنند و به فکر #یتیمان باشند؛ چون اگر ثروتمندان حق مستمندان را نخورند مسکینی در جامعه وجود نخواهد داشت؛ کسانی که قدرت کمک دارند حتما باید به انقلاب مقدس اسلامی کمک کنند.
به #مادر_عزیزم توصیه میکنم که زیاد برایم گریه نکند؛ چون دشمنان مکار و حیله گر از این محزونی و اندوهناکی شما سو استفاده کرده و خوشحال میشوند؛ مادرم از این که شما بسیار برای بنده زحمت کشیدهاید #حلالیت میطلبم، از کلیه هم رزمانم حلالیت میطلبم و امیدوارم که از خدا برای بنده #استغفار کنند.
#تکریم و #تعظیم_شهیدان، تلاشی مقدس است در برافراشتن پرچمهای سرخ استقلال و آزادی بشریت، از یوغ ذلت و اسارت و گام بلندی است در راستای احیای ارزشهای #مکتب_توحید و #عدالت؛ زیرا که،
« #شهادت، مرگ در راه ارزشهاست».
🕊️#شهید_ولی_الله_عباسی🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush