eitaa logo
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
168 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
463 ویدیو
1 فایل
🌷«شهیدستان، کانالی برای فرزندان انقلابی این نظام» 📜تاثیرگذارترین و کوتاه ترین خاطرات شهدا به همراه بهترین عکس و کلیپ‌های مناسب استوری را از اینجا پیگیری کنید. 👤ارتباط با خادم الشهدای کانال⬇️ @babaei1757 @qjfarad_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
☘️🌼 نزدیک ایام محرم که میشد دیگه دل تو دلش نبود حیدر بود و پیراهن مشکی که کل ایام ماه محرم و صفر تنش بود خیلی مقید بود هر شب حتما در هیئت حضور داشته باشه و همیشه میاندار ه‍یئت بود مداح نبود ولی بخاطر علاقه و صدای خوب بعضاً میخوند تو هئیت ... حیدر ثابت کرد بچه هیئتی آخرش شهید میشه...🕊🌹 🕊️شهیدمدافع‌حرم 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
|🕊🤍| رفاقت با شهدا دو طرفه‌ست عاشق شهدا باشی و شبیه شهدا زندگی‌ کنی آخرش عاقبت به خیر می‌شوی🌱 🕊️ مصطفی_صدرزاده 🕊️ آرمان_علی_وردی •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🤍🤍 بعد از شهادت روح الله با خودش عهد کرد هروقت کربلا قسمتش شد حلقه هایشان را بیندازد داخل ضریح . کیسه ای از قبل آماده کرده بود و روی آن نوشته بود : ‹ این حلقه های من و همسر شهیدم است که در دفاع از حرم حضرت زینب شهید شد . فقط خرج ضریح شود › حلقه هایش را از انگشتش بیرون آورد و درون کیسه انداخت ؛ در کیسه را محکم کرد و آن را انداخت درون ضریح . . با چشم مسیر عبورش را دنبال کرد ، افتادند کنار قبر مطهر امام حسین "علیه السلام". رو به ضریح گفت : « امام حسین ، حلقه های ازدواجم رو انداختم ضریح تا بگم از بهترین چیزای زندگیم گذشتم برای شما ، منتی هم نیست . روح الله همه زندگیم بود و حلقه های ازدواجمون تنها چیزی بود که بین مون مشترک بود ؛ هردوی اینها فدای شما ! » آرامش ِعجیبی داشت که تا آن روز تجربه نکرده بود . در ازای تمام چیزهایی که داده بود یک چیز گران بها به دست آورده بود . آن هم چیزی نبود جز روح الله ِابدی . . .♥️ 🔰روایت ِ شهید 🌷 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰محمودرضا شب عاشورا به من زنگ زد، بسیار هیجان‌زده و خوشحال بود.... اول پیامک زد، نوشته بود: در بهترین ساعت عمر و زندگی‌ام به یادت هستم؛ جایت خالی.... یک ساعت بعد زنگ زد و گفت: جایت خالی. گفتم: چه خبرها؟ گفت: "از امشب چراغ‌های مناره‌ها و گنبد حرم زینب(س) را روشن نگه می‌داریم... قبلاً شب‌ها خاموش می‌کردند که تکفیری‌ها حرم را نزنند. امروز که تاسوعا بود، کل منطقه زینبیه را از دست‌شان درآوردیم. شعاری که روی پرچم‌ مدافعان حرم است «کلنا عباسک یا زینب» است.... محمودرضا می‌گفت این که روز تاسوعا این توفیق به دست آمد و موفق شدند منطقه زینبیه را از وجود تکفیری‌ها و سلفیون پاکسازی کنند، از مسیری که همیشه آن‌ها به سمت حرم هجوم می‌بردند از همان مسیر پاک‌سازی کرده و وارد حرم شده بودند، برایش بسیار خوشحال کننده است. این خیلی برایش مهم بود.... بزرگ‌ترین آرمانش همین دفاع از حریم اهل‌بیت علیهم السلام بود.... آرمان اول و آخر این بچه‌ها همین "کلنا عباسک یا زینب" بود. ✨راوی : برادر شهید 🕊️ ✊🏻 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
⭕️ از کربلا که برگشت ... ازش پرسیدم: از امام حسین چی خواستی؟ گفت: یه نگاه به گنبد حضرت ابوالفضل(ع)کردم ، یه نگاه به گنبد سیدالشهد(ع)، فقط بهشون گفتم کنید . 🌹راوی : مادر 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
آخرين بارى كه به رفت احساس كردم به شهادت مى‏ رسد. او با همه ما عكس انداخت. به فرزندان من توجه بسيارى نشان مى ‏داد. در آخرين لحظه بر پيشانيم بوسه زد و گفت: "خواهرم، قول بده كه راهم را ادامه بدهى،" گفتم: "اين وظيفه سنگينى است چنين چيزى از من نخواه ولى او گفت: اميد من به شماست، شما مى‏ توانى صبر كنى، در خيابان جيغ و فرياد نكن. من فقط از شما و تحمل انتظار دارم." او همواره به ما توصيه مى ‏كرد به كم قانع باشيم و به دنبال و در زندگى نباشيم." ✍ : خواهر شهید 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 که حضرت فاطمه(س)سیرابش کرد! پانزده نفری افتادیم توی محاصره دشمن. از فشار تشنگی بی­‌حال و خسته خواب­‌مان برد. وقتی بیدار شدیم، 🕊#(شهید) «محمد حسن فایده» گفت: «حضرت زهرا (س) در خواب به من آب دادند و قمقمه یکی از شهدا را پر از آب کردند». فوری رفتیم سراغ قمقمه­ شهدایی که اطراف‌­مان بودند. یکی از قمقمه‌ها پر بود از آب خنگ. انگار همین الان داخلش یخ انداخته بودند. همه از آب شیرین و گوارا؛ که مهریه حضرت زهرا (س) است سیراب شدیم... ✨راوی:غلام‌­علی‌ابراهیمی •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰مادر شــهـید نوری✨: همیشہ گوشیش رو می گذاشت روی ایوان. با اهنگ زینب زینب مرحوم موذن زاده ورزش می کرد. می گفتم:بابڪ✨مگه تو جوون نیستی؟ آهنگ شاد بزار می گفت: مامان اینجوری نگو من نمی تونم،من این آهنگ رو خیلی دوست دارم.🌹 🕊️ بابک نوری🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 ●بعد از ازدواجش عبدالله محافظ رئیس جمهور شد و آموزش ها و ماموریت هایش فشرده. هر چه یاد مے گرفت به من هم یاد مے داد. بار اولے ڪه اسلحه اش را آورد خانه، صدایم ڪرد ڪه بیا بشین. ریز و درشت و زیر و زبرش را مثل استادے ماهر نشانم داد، نحوه دست گرفتن، ماشه ڪشے و ... ●دفاع شخصے را هم از عبدالله یادگرفتم. به همین ها اڪتفا نڪرد. جمعه ها با چند تا از دوستانش مے رفتیم خارج از شهر و تمرین مے ڪردیم، همه فنون رزمے و حفاظت، حتے راپل و چتربازی. ●از سپاه انصار نامه زده بودند ڪه اگر نیایید درجه هایتان را بگیرید توبیخ مے شوید. یک سرے ڪارهاے قانونے داشت. نامه را دید ولے باز هم نرفت. تا اینڪه بعد از شهادتش رفتم دنبال ڪارهاے ترفیع درجه اش. با شهادتش شد ستوان دوم. ●نمے دانم عبدالله رفیقم بود یا برادر، یا رفیقے ڪه از برادر نزدیڪتر است. فقط این را مے دانم ڪه توے این دنیاے به این بزرگے هیچ ڪس براے من عبدالله نمے شود. ✍️ راوے: برادرشهید 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰🌿 ✨مقنعه ( خاطره ای از شهید ) حمید به این چیزها خیلی حساس بود. به من می‌گفت « فاطمه ! این چیه که زن‌ها می‌پوشند ؟ » می‌گفتم « مقنعه را می‌گویی ؟ » می‌گفت : « نمی‌دانم اسمش چیه . فقط می‌دانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل می‌گیری و روسری و چادر سرت می‌کنی بهتر از روسری‌ست . دوست دارم یکی از همین‌ها بخری سرت کنی راحت‌تر باشی . » گفتم « من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد ؟ خندید گفت « هر دوش » از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم ، تا یادش باشم ، تا یادم نرود او کی بوده ، کجا رفته ، چطور رفته ، به کجا رسیده . 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💠 همسر شهید : ✨هیچ وقت مانع رفتنش نشدم، دلتنگش بودم اما ته دلم راضی بودم به شهادتش، واقعا حقش بود. ✨خودشم همیشه بهم میگفت اگه شما و مامان راضی نباشید من هیچ وقت نمیشم. ✨وقتی که میرفت بهش گفتم من نگران محمدامین هستم؛ اون خیلی کوچیکه اگه شهید بشی چی به سرش میاد! گفت: خانم نگران نباش، اگه روزی من نباشم خدا سرپرستش میشه، کلی هم قوم و خویش معنوی پیدا میکنه ... 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🥀 آخرین خداحافظی سجاد... گريه ميكرد و ميگفت: "سعيده جان خيلی دلم برايت تنگ ميشود بدان هميشه كنارت هستم. برايم دعا كن اگر ته دلت راضی شود همه چيز درست ميشود." پدر و مادرش قرآن را گرفته بودند و من كاسه آب دستم بود. جلوی در پوتينش را محكم بست. گفت: "خيلی به تو اطمينان دارم واقعاً لياقتش را داری." رفت تا سركوچه و دوباره برگشت مرا نگاه كرد و آب را پشت سرش ريختم. قرار بود برويم مشهد كه رفت سوريه. يك شب قبل از خواب ديدم در مشهد بعد از زيارت، يك آقای نورانی در دست چپم جای حلقه انگشتر عقيق و در دست راستم انگشتری با نگين فيروزه و كف دستم چند تا مرواريد انداخت. وقتی برای سجاد تعريف كردم گفت تعبيرش اينكه سعادت بزرگی نصيبت ميشود. گفت: بی بی امضا كرده و كارمان درست ميشود. 🕊️شهید مدافع حرم 🕊️ ✨🥀 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush