🔰امضای حضرت زهرا (س) پای نامه ی شهادت نوجوان لبنانی
یکی از دوستان صمیمی این شهید در خاطره ای از وی تعریف کرد: دوستم 🕊️ #شهید علی الهادی🕊️
علاقه ی زیادی به #شهید «احمد مشلب» داشت. این شهید اهل شهر نبطیه لبنان بود.
علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از خوابش گفت و این طور تعریف کرد: یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم. از او پرسیدم شما شهید احمد مشلب هستی؟ گفت: بله، گفتم از شما یک درخواست دارم و آن اینکه اسم من را نیز جزو شهدا در لیستی که حضرت زهراء سلام الله علیها می نویسد و شما را گلچین می کند بنویسی.
🥀شهید احمد مشلب به من گفت: اسمت چیست؟! گفتم:علی الهادی!
شهید احمد مشلب گفت: این اسم برای من آشناست، من اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود دیده ام و به زودی به ما ملحق خواهی شد.
🌹اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد به شهادت رسید.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰میخواستم بزرگ بشم، درس بخونم، مهندس بشم، خاکمو آباد کنم، زن بگیرم، مادر و پدرم و ببرم کربلا، دخترم و بزرگ کنم، ببرمش پارک، توی راه مدرسه با هم حرف بزنیم، خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم،خوب نشد..!
✨باید میرفتم از مادرم، پدرم، خاکم، ناموسم، دخترم، دفاع کنم، رفتم که دروغ نباشه، احترام کم نشه، همدیگرو درک کنیم، ریا از بین بره، دیگه توهین نباشه، محتاج کسی نباشیم.
🕊️ #فرازی از وصیتنامه شهید کاظم مهدیزاده🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🕊️#شهید مدافعحرم محمدحسین محمدخانی🕊️
▪️شهید محمدحسین_محمدخانی عاشق حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود. روضههای فاطمیه را خیلی با سوز میخواند. یک وقتهایی هم آخر شب زنگ میزد و میگفت: «باهات کار دارم». با اینکه دوتا هیئت رفته، هم مداحی کرده، هم روضه خوانده و هم گریه کرده و سینه زده.
▪️اما آخر شب میگفت:«بیا یک روضه چند نفری بخونیم و گریه کنیم! هرچی برای مادر گریه کنیم، کمه». محمدحسین خط خوبی هم داشت. همیشه کنار دفتر یادداشت یا کتاب و جزوهاش اسماء متبرّک اهلبیت را با خط خوش مینوشت و زیباترینش هم نام مبارک فاطمه زهرا علیهاالسلام بود.
🎙راوے: دوست شهید
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰خداوندا!
ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت میسایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع،
عطر حقیقی اسلام قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علیبن ابیطالب و فاطمه اطهر بهرهمند نمودی؛
چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛
نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد.
✨فرازی ازوصیت نامه
🕊️#سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی
♥️¦↬ #جان_فدا🥺
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🕊️شهید مدافعحرم #جواد_محمدی🕊️
🎙راوے: همسر شهید
💜فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گلدار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار بهمرور با چادر سر کردن آشنا شود.»
🌻از آن به بعد هر وقت پدر و دختر میخواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد میگفت: «نمیخواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه میدوید و چادر سر میکرد و میدوید جلوی بابا و میگفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربانصدقهاش میرفت که خوشگل بودی، خوشگلتر شدی عزیزم. فاطمه ذوق میکرد.
💜یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت میشود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.
🌻وقتی آقا جواد نماز میخواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن میکرد و همان چادر را سَر میکرد و به بابایش اقتدا میکرد و هر کاری بابایش میکرد، او هم انجام میداد.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🕊️شهید مدافعحرم #پرویز_بامری_پور🕊️
🎙راوے: خواهر شهید
🔮برادرم بسیار مهربان، دلسوز و قدردان پدر و خانواده بود و همیشه توصیه به خوببودن و احترام به یکدیگر داشت و خود نیز آن را رعایت میکرد. اخلاق و رفتارش آنقدر جذبکننده بود که همه دوستش داشتند. هیچوقت با کسی دعوا نکرد. در دوران خدمت وقتی مرخصی میآمد، دوستانش دائم زنگ میزدند که برگرد!
🔮در یک دستنوشتهای که پس از شهادتش پیدا کردیم، برایمان همین چیزها را نوشته که مثلاً «هر که با شما بدی کرد، شما با خوبی پاسخش را بدهید! در سلامکردن پیشقدم باشید! شما سلام کنید؛ مهم نیست آدمها جوابت را بدهند یا ندهند!» و مسائل اینچنینی. همیشه پرویز از لباس و غذا و مال خودش میگذشت و به دیگران میداد. او روی حلال و حرام هم خیلی حسّاس بود.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰#شهیدی که حضرت زهرا(س)ازاوقول گرفت که جبهه را رهانکند!
خوده شهیدتعریف میکند:
''در عملیات محرم مجروح شدم.مرا به بیمارستان پشت جبهه انتقال دادند.چند روزی که گذشت حالم بهتر شد.دلم هوای جبهه کرد؛بسیجیان ،پاسداران و آن خلوص بی ریایشان،همیشه در نظرم مجسم بود .درست نبود که من پشت جبهه باشم و دوستانم در میدان کارزار.اینها را به دکتر معالجم گفتم اما او هنوز معالجاتم را کافی نمی دید. هرچه اصرار کردم او نپذیرفت و گفت:باید تا چند روز دیگر هم بستری باشم و استراحت کنم .راستش دلم گرفت،بغض گلویم را فشرد.شب جمعه بود با ناراحتی به خواب رفتم .در عالم خواب بانوی مجلله ای،به سویم آمد،باورم نمی شد ،به نظرم آمد حضرت زهرا سلام الله علیها را زیارت می کنم .خودش بود،جذبه معنوی اش چنان بود که با سنگینی خاصی لفظ مادر بر زبانم جاری شد.وقتی گفتم :مادر.در جواب شنیدم: من مادرت خواهم بود به یک شرط!عرض کردم:چه شرطی؟ فرمود:به شرط آن که پیمان ببندی جنگ و جهاد درراه خدا را هیچگاه ترک نکنی. خواستم چیزی بگویم که آ ن بزرگوار از نظرم ناپدید شد.''
از آن پس #شهید فاضل تصمیم می گیرد لحظه ای جبهه و جنگ را ترک نکند.
به راستی که او مرد عمل بود نه حرف و سخن . به شهید آقابزرگی گفته بود:تابه شهادت نرسم از قول و عهدی که با حضرت زهرا (س) بسته ام سرباز نخواهم زد .
در عملیات خیبر فرماندهی گردان حضرت علی اکبر (ع) را به عهده گرفت. مدتی بعد و با توجه به شدت علاقه اش به حضرت زهرا نام گردان را یا زهرا (س) گذاشت.
🌹#حاج کمال بی تابی زیادی برای شهادت میكرد. وی در نمازهایش بخصوص در نماز شب که در آن بسیار زبانزد بود، همواره دعایش این بود که خدایا مرا به پیشگاه خود فرا خوان او سرانجام در 23بهمن ماه 1365 که مصادف با دهه فاطمیه بود در عملیات پیروزمندانه والفجر 8 از ناحیه پیشانی و پهلو همچون مادرش فاطمه زهراء (س) مورد اصابت ترکش قرارگرفت و به شهادت رسید.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🥺روضه ی کوچه و قتلگاه یکسر شد...
♦️جنایتکاران که دو دختر ۱۷ ساله و یک مرد ۳۵ ساله و یک پسر جوان پس از آنکه درب منزل شهید را با کوکتل مولوتوف آتش زدند به زور در حالی که همسر شهید پشت در مراجعت کرده وارد منزل شده و ابتدا با سلاح سرد ۴۲ نفری حمله کردند
و چون شهید سابقه حضور درسوریه و گردان های رزمی را داشته۱۵ دقیقه ای با فنون رزمی مقاومت کرده که با کشیدن چادر همسر شهید تمرکز شهید را بهم ریخته و دخترکان و پسران نزدیک به ۱۸۰ ضربه چاقو و قمه و شمشیر به شهید وارد و مظلومانه جلوی چشم همسر و دخترش که داخل خانه توسط خود شهید حبس
شده تا مورد آزار قرار نگیردکشته شده و تنش را به کوچه کشیده و با موتور روی تنش میروند(صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین) و با صرف مشروب باقیمانده را روی تنش ریختند.
🕊️#شهید_حمید_پورنوروز🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
چشم و دل دانی چه خواهَند این حوالی؟!
بودنَت را، دیدنَت را، قانع ام حتی کمی ..
❤️ #سردارقلبم ❤️
🌹هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰دختر شهید ابومهدی المهندس:
گاهی که به این دو نفر نگاه میکردم، با خودم میگفتم لیاقت هر دوی اینها شهادت است؛ ولی کدام یک زودتر شهید میشود؟
😔پدرم طاقت دور ماندن از #حاج قاسم را نداشت، خدا را شکر که با هم شهید شدن.
♥️¦↬ #جان_فدا
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰#یادی_از_شهدا
🌹#وعده حق امام رضا (ع)
✨ یه نوجوان 16 ساله بود از محلههای پایینشهر تهران
چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود...
خودش میگفت: گناهی نشد که من انجام ندم...
تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلامالله علیها زیر و رویش کرد...
بلند شد اومد جبهه
یه روز به فرمانده مون گفت: من از بچگی حرم امام رضا علیهالسلام نرفتم.
میترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم
یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیهالسلام زیارت کنم و برگردم
اجازه گرفت و رفت مشهد
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه
توی وصیتنامهاش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا علیهالسلام، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم
آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام میبرمت...
یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود
نیمه شبا تا سحر میخوابید داخل قبر
گریه میکرد و میگفت: یا امام رضا علیهالسلام منتظر وعدهام
آقا جان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود
شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده
دقیقاً توی روز، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیتنامهاش نوشته بود...🌷🌷🌷
✨راوی: همرزم شهید، حاج مهدی سلحشور
🕊️#شهید_حمید_محمودی🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰اطلاع یافتیم که ۳۷۰ نفر از نیروهای داعش طی عملیاتی قصد گروگانگیری ایرانیان زائر را در نزدیکی کربلا دارند، ما طبق وظیفه، موضوع را سریع به حاجقاسم اطلاع دادیم؛ چون ایشان فرمانده حفاظت از زوّار اربعین بود.
حاجقاسم به سرعت مسیر حرکت نیروهای داعش را رصد کرد و با ۲۰ نفر از نیروهای زبدهاش بر سر راه داعشیها کمین کرد، نیروهای حاجقاسم با داعش درگیر شدند و این درگیری نیمساعت طول کشید، بعد از اتمام درگیری، من با نیروهایم به آن منطقه رفتم و با چشمان خودم دیدم که تمام نیروهای داعش به جز یکنفر که اسیر شده بود، کشته شده بودند، حاجقاسم که کت و شلوار تنش بود، رو به اسیر داعشی کرد و کت و شلوارش را به او نشان داد و گفت: همانطور که میبینید، لباس من برای جنگ نیست، وای بر شما اگر رهبرم سیدعلی دستور بدهد که لباس نظامی بپوشم.
🕊️ #شهید حاجقاسم سلیمانی🕊️
📎 راوی: رئیس یکی از قبایل عراق و فرمانده نیروهای مردمی عراق.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush