قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_نهم شال سبزی داشت که خیلی به آن تعصب نشان می داد. وقتی روحانی
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_دهم
می خواست خودش جلوی ما برود و یک نفر از آقایان را بگذارد پشت سرمان🚶🏻♂
مسخره اش کردم که :((از اینجـا تا حرم فاصله ای نیست که دو نفر بادیگار داشته باشیم!))
کلی کل کل کردیم.
متقاعد نشد. خیلی خاطرمان را خواست که گفت برای ساعت سه صبح پایین منتظرش باشیم
به هیچ وجه نمی فهمیدم اینکه با من این طور سرشاخ می شود و دست از سرم برنمی دارد، چطور یک ساعت بعد می شود همان آدم خشک مقدس از آن طرف بام افتاده!😶
آخرشب، جلسه گذاشت برای هماهنگی برنامه فردا ..
گفت:((خانما بیان نماز خونه!))
دیدیم حاج آقا را خواب آلود آورده که تنها دربین نامحرم نباشد.
رفتارهایش راقبول نداشتم. فکرمی کردم ادای رزمنده های دوران جنگ را در می آورد😑
نمی توانستم باکلمات قلمبه سلنبه اش کنار بیایم🙄
دوست داشتم راحت زندگی کنم، راحت حرف بزنم، خودم باشم ..
به نظرم زندگی با چنین آدمی اصلا کارمن نبود ...
ادامه دارد...
3.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میشه بغلم کنی..؟❤️🩹
شب جمعست؛
هوایت نکنم میمیرم. . 🥀💔
#صَلاللهُعَلَیکَیااباعَـــبدِالله
تلنگــــــر.......
مواظبدلتباش
وقتیازخداگرفتیشپاکِپاکبود ..
مراقبباشباگناهسیاهشنکنی
آلودهاشنکنی!!
حواستباشهبهخاطریهچت
یهلذتزودگذر ..
یهلکهیسیاهزشتنندازیرودلت
کهدیگهنتونیپاکشکنی💔
گفت:شهید نشد ، مُرد...!
گفتم:کی؟
گفت:همون که یه دقیقه هم
مثل شهدا زندگی نکرد
فقط حرفشو میزد..!
#بسیجایتأمل
قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_دهم می خواست خودش جلوی ما برود و یک نفر از آقایان را بگذارد پش
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_یازدهم
دنبال آدم بی ادعایی می گشتم که به دلم بنشیند ☹️
در چار چوب در ، با روی ترش کرده نگاهم را انداختم به موکت کف اتاق بسیج و گفتم :«من دیگه از امروز به بعد ، مسئول روابط عمومی نیستم .خدافظ!»
فهمید کارد به استخوانم رسیده . خودم را برای اصرارش آماده کرده بودم . شاید هم دعوایی جانانه و مفصل
برعکس ، در حالی که پشت میزش نشسته بود ، آرام با اطمینانه، گونهٔ پرریشش را گذاشت روی مشتش و گفت :«یهنفر رو به جای خودتون مشخص کنید و برید !»✋🏻
نگذاشتم به شب بکشد . یکی از بچه ها را به خانم ابویی معرفی کردم . حس کسی که بعد از سال ها تنگی نفس ، یک دفعه نفسش آزاده می شود ، سینه ام سبک شد ...
چیزی روی مغزم ضرب گرفته بود :«آزاد شدم !»🙃
صدایی حس می کردم شبیه زنگ آخر مرشد وسط زورخانه.
به خیالم بازی تمام شده بود
اما زهی خیال باطل!😏
تازه اولش بود .
هر روز به هر نحوی پیغام می فرستاد و می خواست بیایید خواستگاری 😬
جواب سربالا می دادم . داخل دانشگاه جلویم سبز شد . و خیلی جدی و بی مقدمه پرسید :«چرا هرکی رو می فرستم جلو، جوابتون منفیه؟»
بدون مکث گفتم :«ما به درد هم نمیخوریم !»
ادامه دارد...
#شهیدانه
شهید روح الله قربانی میگفت:
چیزی که نمیدانید عمل نکنید.
ادای کسی را در نـــیارید.
بدون علم درستواردکارینشوید مخصوصا دین؛ اول واجبات بعد مستحبات مؤکد مثل کمک به پدر و مادر و دور و بریها.. نه حج و کربلا صد بار... بدون این کارها؛ هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دین و سیدالشهدا، مستثنی است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر والدین و اولادها.
#شادی_روحش_صلوات
🌼بـسـم رب الشهدا و الصدیقین🌼
🎞مستند #آخــــر_رفــــاقـــت گزیده ایاز زندگینامه #شهید_حاج_احمد_کریمی
در اولین دوره جشنواره فیلم ومستند۱۷
اکران می گردد.
▫️مکان: بلوار جمهوری٫نبش کوچــه۲۸ سالن شهید آوینی
🕓زمان:دوشنبه ۱۰ مهرماه از ساعت ۱۶:۱۵ دقیقه
🔖جهت تهیه بلیط لطفا به پیوی ادمین قرارگاه شهید کریمی پیام دهید.
@shahidkarimi1
⛔️توجه توجه⛔️
ظرفیت محدود👌
انشالله از امروز تحلیل های کوچیکی از اقای تحلیل گر داخل کانال گذاشته میشه😊
حمایت کنید لطفا ممنون🌹