#شهیدانه
نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت “سلام الله علیها”
یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود
ابراهیم همینطور که شنا میرفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد ، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد
#شادیروحشصلوات
#شهیدانه
خدایا چگونه وصیتنامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت و نافرمانی ام. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالی از ما راضی نباشی. ای وای که سیه روز خواهم بود.خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم. یا اباعبدالله شفاعت! آه چقدر لذتبخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربش، و چه کنم که تهیدستم،خدایا تو قبولم کن.
#شادیروحشصلوات
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
#شهیدآقانویدصفری
خدایا!
اعضاوجوارحمرادرراهخودفداکن. . !
#شهیدانه
اسمش را گذاشته اند شهیدِ عطری
مادرش میگوید:
از سن تکلیف تا شهادتش، نماز شبش ترک نشده بود...
#شادیروحشصلوات
#شهیدسیداحمدپلارک
وشهادتپایانکسانیستکه..
دراینروزگارگوششانغباردنیانگرفتهباشد!
وصدایآسمانرابشنوند!
وشهادتحیاتِعِندَرَبِّاست..!
_علامهمجلسی فرمودند:
شبجمعه مشغول مطالعه بودم،به این دعا رسیدم:
بسمﷲالرحمنالرحیم
الحمدﷲمناولالدنیاالیفنائِها
ومِنَالاخرهالیبقائِهاالحمدﷲعلیکلنعمه
استغفرﷲمنکلذنبِِواتوبالیه
وهوارحمالراحمین.
بعد از یک هفته مجدد خواستم آنرا بخوانم که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم،که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشدهایم. . !
قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_سی_و_هفتم می گفتم:((نمی شه وقتی بازی می کنی،صدای مداحی هم پخش
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_سی_و_هشتم
گاهی به بهزیستی سرمی زد وکمک مالی می کرد.
وقتی پول نداشت،نصف روز می رفت با بچه ها بازی می کرد😁
یک جا نمی رفت ، هردفعه مکان جدیدی..
برای من که جای خود داشت ، بهانه پیدا می کرد برای هدیه دادن.
اگر در مناسبتی دستش تنگ بود ، می دیدی چند وقت بعد با کادو آمده و می گفت:((این به مناسبت فلان روز که برات هدیه نخریدم!))
یا مناسبت بعدی ، عیدی می داد در حد دوتا عیدی .سنگ تمام می گذاشت💗
اگر بخواهم مثال بزنم ، مثلا روز ازدواج حضرت فاطمه علیه السلام وحضرت علی علیه اسلام رفته بود عراق برای ماموریت.
بعد که امد ، یک عطر وتکه ای از سنگ حرم امام حسین علیه السلام برایم آورده بود،گفت:
((این سنگ هم سوغاتی تو . عطر هم برای روز ازدواج حضرت فاطمه علیه اسلام وحضرت علی علیه اسلام!))
درهمان ماموریت خوشحال بود که همه عتبات عراق را دل سیر زیارت کرده است.
درکاظمین ، محل اسکانش به قدری نزدیک حرم بوده که وقتی پنجره را باز می کرد ، گنبد را به راحتی می دید😍
شب جمعه ها که می رفتند کربلا،بهش می گفتم:
((خوش به حالت ، داری حال می کنی از این زیارت به اون زیارت!))
درماموریت ها دست به نقد تبریک می گفت..
گلی پیدامی کردو ازش عکس می گرفت وبرایم می فرستاد.🙃
گاهی هم عکس سلفی اش را می فرستاد یا عکسی که قبلا باهم گرفته بودیم.
همه را نگه داشته ام ، به خصوص هدایای جلسه خواستگاری را:
کفن و پلاک و تسبیح شهید.
درکل چیزهایی را که از تفحص آورده بود ، یادگاری نگه داشته ام برای
بچه ام...
ادامه دارد...
#شهیدانه
درلحظهیشهادت
لبخندزیباییبرلبانشبود
بعدهاپیغامدادوگفت:
اینبالاترینافتخاربودڪہمن
درآغوشامامزمان(عج)
جاندادم:)♥
#شادیروحشصلوات
#شهیدتورجیزاده
هروقتديديدشیطانازبیرون
ونفسازدرون؛ روییکچیزیخیلیفشارمیاورد
و وسوسهتانمیکند؛ بدانیدآنجاخبریهست،
مقاوت کنید، گنجهمانجاست..:)🩵
_استادعالی
be revayate sardar Bagherzadeh108.mp3
زمان:
حجم:
3.22M
#روایتانه
🎙راوی:سیدمحمدباقرزاده
🌸شُکرخُداکهریزِخُورخواٰنِزِینبیم
ماازاَزلگِـــــــــــــداٰیپَریشانِزِیــــــــنبیم🌸
#میلادحضرتعقیلةمبارکباد.