eitaa logo
قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
739 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
11 فایل
قرارگاه فرهنگی جهادی شهید حاج احمد کریمی(استان قم) فعالیت ها: راهیان نور🚌 اردوی جهادی✨ رسانه🎥 فرهنگی✨ اجتماعی✨ ✨برگزاری موکب برای ایام مختلف✨ https://eitaa.com/Shahidkarimi_ir @shahidkarimi1 آیدی ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• شهید محمدهادی امینی🕊• «عشق و عاشقی اونی نیست که دو نفر به هم نگاه کنن عشق و عاشقی زمانی درسته که دو نفر به یه نقطه نگاه کنن، شهدا همشون نگاهشون به یه نقطه بود اونم "قرب الهی"
قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_پنجاه_و_یکم نمی‌دانستم چه نقشه‌ای در سرش دارد.. کلی آسمان ریس
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 گفت دلم برات تنگ شده.. تا برسد فرودگاه چند دفعه زنگ زد.. حتی پای پرواز که میگفت الان سوار می‌شم و اون گوشی رو خاموش می‌کنم.. می‌گفت می‌خوام تا لحظه آخر باهات حرف بزنم.. منم دل از دلم می‌خواست با او حرف بزنم شده بودم مثل آدم‌هایی که در دوران نامزدی در حرف زدن سیری ندارند😔 می‌ترسیدم به این زودی‌ها صدایش را نشنوم .. دلم نمی‌آمد گوشی را قطع کنم . گذاشتم خودش قطع کند! انگار دستی از داخل صفحه گوشی پلک‌هایم را محکم چسبیده و زل زده بودم به اسمش .. شب اولی که نبود دلم می‌خواست باشد و خروپف کند.. نمی‌گذاشتم بخوابد باید اول من ‌خوابم می‌برد بعد او.. حتی شب‌هایی که خسته و کوفته تازه از مأموریت برمی‌گشت😢 تا صبح مدام گوشی را نگاه کردم تا نکند خاموش شود یا احیاناً در خانه آپارتمانی در دسترس نباشم .. مرتب از این پهلو به آن پهلو می‌شدم! صبح از دمشق زنگ زد و کددار صحبت می‌کرد و نمی‌فهمیدم منظورش از این حرف‌ها چیست.. خیلی تلگرافی حرف زد! آنتن نمی‌داد چند دفعه قطع و وصل شد😕 بدی‌اش این بود که باید چشم انتظار می‌نشستم تا دوباره خودش زنگ بزند . بعضی وقتا باید چند بار تماس می‌گرفت تا بتوانیم دل سیر حرف بزنیم😍 بعد از بیست دقیقه قطع می شد باید دوباره زنگ می زد روزهایی می‌شد که سه چهار تا بسته ای حرفمان طول بکشد.. اوایل گاهی با وایبر و واتساپ پیامک‌هایی ردوبدل می‌کردیم تلگرام که آمد خیلی بهتر شد .. حرف‌هایمان را ضبط‌شده می‌فرستادیم برای هم! این‌طوری بیشتر صدای همدیگر را می‌شنیدیم😍 و بهتر می‌شد احساساتمان را به هم نشان بدهیم.. چهل پنج روز سفر اول ، شد شصت و سه روز😢 دندان‌هایش پوسیده بود.. رفتم پیش داییش دندان‌پزشکی . داییش گفت چرا مسواک نمی‌زنی🤨 گفت جایی که هستیم آب برای خوردن پیدا نمی‌شه توقع دارین مسواک بزنم؟ اگر خواهر یا برادرم یا حتی دوستان از طعم و مزه ی غذایی خوش‌شان نمی‌آمد و ناز می‌کردن می‌گفت ناشکری نکنید مردم اون‌جا تو وضعیت سخت زندگی می کنن... بعد از سفر اول بعضی ها از او می‌پرسیدند که توهم قسی القلب شدی و آدم کشتی ؟😐 می‌گفت چه ربطی به قساوت قلب دارد کسی که قصد دارد به حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها تجاوز کند همان بهتر که کشته بشه... بعضی می‌پرسیدند چند نفرشونو کشتی؟! می‌گفت ماکه نمی کشیم مافقط برای آموزش میریم! این‌که داشت از حرم آل الله دفاع می‌کرد و کم‌کم به آرزوهایش می رسید خیلی برایش لذت‌بخش بود .. خیلی عاطفی بود..... بعضی وقت‌ها می‌گفتم تو اگه نویسنده بشی کتابات پرفروش می‌شن😁 ادامه دارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شایدشهادت‌آرزوی‌همه‌باشد اما‌یقیناًجـــــــــــزمخلصین‌کسی‌ بدان نخواهــــــــــــــــــد رسید ... +شهیدابراهیم‌هادی
شب از ماموریت برمی گشتند، گفت: حالا که این جا هستیم، برویم و به مادر شهید سربزنیم. وقتی دید چراغ خانه خاموش است، شب را در سپاه شهرماهان خوابید تا صبح زود خودش را به مادر شهید برساند.
+شهیدروح‌الله‌قربانی‌میگفت: |•آدم‌ با‌ یه شب‌ دو‌ شب‌ به جایی‌ نمیرسه باید‌ ایمانت‌ دائم‌ باشه و‌ عملت‌ مداوم. اینکه یه شب‌ بری‌ هیئت‌ و‌ کلی‌ گریه کنی بعدش‌ انتظار‌ داشته باشی نفس‌ مسیحایی‌ پیدا‌ کنی‌ اینجوری‌ نیست.. دو سه روز‌ بعد‌ می‌بینی‌ تو‌ منجلاب‌ دنیا گرفتار‌ شدی!
+استاد پناهیان میگفتند: |•روز قیامت پرونده رو باز می‌کنن میگن: تو فکر کردی برای این که حججی بشی بهجت بشی چقدر سرمایه لازم داشتی؟! خیلی کمتر از اینی که داشتی! فقط فرصت ها رو استفاده نکردی•|
6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این همه زخم ِ نهان هست و مجال ِ آه نیست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا برای دفاع از دینت، دویدم و افتادم و بلند شدم. ... خدایا ثروت دستانم وقتی است که سلاح برای دینت به دست گرفتم. خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک دفاع از مظلوم است. ... خدایا سپاس که مرا از اشک بر فرزندان فاطمه(س) بهره‌مند نمودی فرازی‌از‌وصیت‌نامه‌شهید
خدا چقدر قشنگ میگه : وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ حواسم هست چی تو دلت میگذره...