#شهیدانه
هم دانشگاه می رفت هم کار میکرد توی يک شرکت تأسيساتی،اوايل کارش بود که گفت برای مأموريت بايد برم خرم آباد...خبر آوردند دست گير شده،با دو نفر ديگر اعلاميه پخش ميکردند.
آن دوتا زن و بچه داشتند.
احمد همه چيز را گردن گرفته بود تا آن ها را خلاص کند.
#شادیروحشصلوات
🌹 جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
#شهادت
#میلاد_امام_جواد
|•@Shahidkarimi_ir•|
شهیدآقامصطفیصدرزادهمیگفت:
آدم نباید توی هیئت گیر کنه و فکر کنه همه چیز فقط به روضه رفتنه مهم اینه
که رفتار و اعمالمون مثل امام حسین و حضرت عباس باشه، و گرنه توی اسم امام حسین گیر میکنیم و رشد نمیکنیم. . !
|•@Shahidkarimi_ir•|
شهیدمحمدرضاشفیعیدروصیتنامهاشمیگوید:
سعی کنيد که يکی از افرادی باشيد،
که هميشه سعی در زمينه سازی برای ظهور صاحب الامر عجلالله فرجه دارندو
بکوشيد اول خود و بعد جامعه را پاک سازی کنيد و دعا کنيد که اين انقلاب به انقلاب جهانی آقا امام زمان عليه السلام متصل شود. پس اگر ميخواهيد دعاهايتان مستجاب شود به جهاد اکبر که همان خودسازی درونی است بپردازيد.
|•@Shahidkarimi_ir•|
به دینِ #علیعلیهالسلام
زیستن و مُردن؛
برای من از عسل احلیتر است♥️
|•@Shahidkarimi_ir•|
3.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عـــــلـــــی مـــــولا 😍❤️
|•@Shahidkarimi_ir•|
🌼خُدامَشغُولِخِلقَتبُود
دُنیاٰراهَمانمُوقِع🌸
🌼عَلِیدَرمَسجِدحَنانِه
کَفشَشرارُفُومیکَرد🌸
شمسجمالآقاامیرالمونینیهصلواتبفرستین🙂❤️
|•@Shahidkarimi_ir•|
قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_پنجاه_و_هشتم آدم می تواند زخم ها و جراحی ها را تحمل کندرچون خو
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_نهم
همه ی هم و غمش این بود که تا جایی که بدنمان می کشد ، در حرم بمانیم😍 زیارت نامه بخوانیم و روضه و توسل . سیری نداشت ...
زمانی که اشکی نداشت ، راه می افتاد که برویم هتل.
هتل هم می آمد که تجدید قوا کند برای دوباره رفتن به حرم ..
در کاروان ، رفیقی پیدا کرد لنگه خودش..
هم مداح بود هم پاسدار!
مداحی و روضه کاروان را دو نفری انجام می دادند ،ولی اهل این نبود ، که با کاروان و با جمع برود ..
می خواست دو نفری باهم باشیم .
می گفت :« هرکی کربلا میره ، از صحن امام رضا میره!»💛
قسمت شد خادم حرم حضرت عباس علیه السلام فیش غذا به ما داد ..
خیلی خوشحال بودیم ، رفتیم مهمانسرای حضرت 😍
با خواهرم رفتیم برگه جواب آزمایش را بگیریم ، جوابش مثبت بود .
میدانستم چقدر منتظر است...
مأموریت بود .
زنگ که زدم بهش گفتم ، ذوق کرد .
میخندید 😅
وسط صحبت قطع شد ..
فکر کردم آنتن رفته یاشارژ گوشی اش مشکل پیدا کرده .
دوباره زنگ زد ، گفت : « قطع کردم برم نماز شکر بخونم!»✨
این قدر شاد و شنگول شده بود که نصف حرف هایم را نشنید 😉
خیلی انتظارش را می کشید..
در ماموریت های عراقی و سوریه لباس نوزاد خریده بود و در حرم تبرک کرده بود به ضریح .
در زندگی مراقبم بود ، ولی در دوران بارداری بیشتر...
از نه ماه ، پنج ماهش نبود و همه آن دوران را خوابیده بودم ..
دست به سیاه و سفید نمی زدم . از بارداری قبل ترسیده بودم .
خیلی لواشک و قرء قوروت دوست داشتم
تا اسمش میامد هوس می کردم.
ادامه دارد...
2.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیرالمومنین (ع) فرمودند که:
مُحِب ما وقتى به حال احتضار میفته
همه میان بالا سرش ولی خب
دیگران به درد محتضر نمیخورن
حضرت فرمود من میرم بهش میگم:
أَنا عَلَي الَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ
اون علی که سنگشو به سینه میزدی من هستم💚
|•@Shahidkarimi_ir•|
4.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه قرار عاشقونه زیر بارون نجف....
|•@Shahidkarimi_ir•|
خدا در کعبه مهمان دارد امشب 😍
|•@Shahidkarimi_ir•|
3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در آن زمان که بمیرم
در ارزوی تو باشم...💔
شب جمعه با نوای شهید سعید کریمی
از شهدای اخیر سپاه قدس
|•@Shahidkarimi_ir•|