قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
•بویگلوسوسنویاسمنآمد• •دیوچوبیرونرودفرشتهدرآید• 🇮🇷دههفجرانقلاباسلامیمبارکباد🇮🇷
دهه فجر آیینه ای است که خورشیداسلام
درآن درخشیدو به ما منعکس شد.
+حضرتآقا
|•@Shahidkarimi_ir•|
میگفت:
صد رکعت نماز بخون، صدتا کار خوب انجام بده؛ ولی کسی نتونه باهات حرف بزنه اخلاق نداشته باشی، به هیچ دردی نمیخوره!
مؤمن باید شاد باشه، اخلاق خوب داشته باشه!
#شهید_محمدهادی_امینی
|•@Shahidkarimi_ir•|
قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
•بویگلوسوسنویاسمنآمد• •دیوچوبیرونرودفرشتهدرآید• 🇮🇷دههفجرانقلاباسلامیمبارکباد🇮🇷
طیب حاج رضایی رو که مأمورهای شاه
داشتن میبردن پای چوبه دار،
گفت به خمینی بگید: "ندیده خریدارش بودم..
همه دیدن و خریدنش؛ ولی من ندیدم.."
آ سید! ما دهه هشتادی ها و هفتادیها
هم ندیده شمارو خریدیم :)
|•@Shahidkarimi_ir•|
قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
•بویگلوسوسنویاسمنآمد• •دیوچوبیرونرودفرشتهدرآید• 🇮🇷دههفجرانقلاباسلامیمبارکباد🇮🇷
#روزشمار_دهه_فجر
•بازگشت امام خمینی(ره) به میهن پس از سال ها تبعید•
|•@Shahidkarimi_ir•|
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهه چارم امام حسین...
اللّهُمَّ الرزُقنا حَرَم❤️
#شب_جمعه
|•@Shahidkarimi_ir•|
سلام بر شما . .
و به چشم به ما دوخته ات 💔
|•@Shahidkarimi_ir•|
قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
سلام بر شما . . و به چشم به ما دوخته ات 💔 |•@Shahidkarimi_ir•|
حاج مهدی رسولی حرف قشنگی میزد.
میگفت؛
شاگردی رو به استادش کرد گفت:
چرا ما امام زمان رو نمیبینیم؟!
استادش گفت: برگرد!
شاگرد روشو برگردوند؛
استاد گفت: حالا من رو میبینی؟!
جواب داد: استاد من رومو برگردوندم؛ آخه چطوری شما رو ببینم؟
استاد گفت:
خب روتون رو از امام زمان برگردوندید
که نمیتونید ببینیدش..🌱
|•@Shahidkarimi_ir•|
قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
#روزشمار_دهه_فجر •بازگشت امام خمینی(ره) به میهن پس از سال ها تبعید• |•@Shahidkarimi_ir•|
#روزشمار_دهه_فجر
۱۳ بهمن ماه؛
دیدار گروههای مختلف مردم با امام خمینی (ره)؛ ادامهی درگیریهای شدید در شهرهای کشور
|•@Shahidkarimi_ir•|
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حلما دختر خردسال شهید پوریا احمدی خطاب به رهبر انقلاب: حالا که به سن تکلیف نرسیدم، میشه شمارو یه کم بغل کنم؟ : ) ♥️
#پیشنهادی
|•@Shahidkarimi_ir•|
حدودبیستسالمیشدکههوای
چشمهایشراداشتکهمبادابه
نامحرمبیفتد،چشمهادیگرعادت
کردهبودند؛هروقتنامحرمیمیخواست
واردشودچشمهابستهمیشدند . . !
_آیتاللهسیدعلیقاضی
|•@Shahidkarimi_ir•|
قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_شصتم پدر و مادرم می گفتند : « نخور فشارت می افته! » اما محمد
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_شصت_و_یکم
برای کادر پزشکی خیلی جالب بود که آدم مذهبی و این قدر تقلا وجنب و جوش!
با گوشی فیلم می گرفت .
یکی از پرستارها می گفت : « کاش میشد از این صحنه ها فیلم بگیری ، به بقیه نشون بدی تا یاد بگیرن ! »😂
قبل از اینکه بچه را بشویند ، در گوشش اذان و اقامه گفت .
همان جا برایش روضه خواند ، وسط اتاق زایمان ، جلوی دکتر و پرستارها ..
روضه حضرت علی اصغر ..
آنجایی که لالایی می خوانند .
بعدهم کام بچه را با تربت امام حسین برداشت 🙃
اصرار می کرد شب به جای همراه بماند کنارم .
مدیر بخش می گفت : « شما متوجه نیستین اینجا بخش زنانه؟!»
دکتر را راضی کرده بود با مادرم بماند ، اما کادر بیمارستان اجازه ندادند .
تا یازده دوازده شب بالای سرم ایستاد . به زور بیرونش کردند.
باز صبح زود سروکله اش پیدا شد .😂
چند بار بهش گفتم :
« روز هفتم مستحبه موهای سربچه رو بتراشیم!» راضی نشد ..
بهش گفتم : « نکنه چون خودت درد بی مویی کشیدی ، دلت نمیاد؟! »
می گفت : « حیفم میاد!»😕
امیر حسین سیزده روزه بود که بردیمش هیئت ، تولد حضرت زینب (ع) بود و هوا هم خیلی سرد و هیئت شلوغ ، مدام به من میگفت :
« بچه رو بمال به درودیوار هیئت!» 😁
خودش هم آمد بردش قسمت آقایان و مالیده بودش به درودیوار هیئت
ادامه دارد...