#شهیدانه
ناراحت شدم. گفتم: این چه کاریه شما می کنی ؟ چرا میرید اون ور خط، وسط عراقی ها؟ کجای دنیا، فرمانده نیروی زمینی میره وسط دشمن ؟
خیلی آرام گفت: من باید خودم به یقین برسم، بعد نیروهام رو بفرستم اون ور.
بیش تر لجم گرفت. گفتم: اصلا بیا بریم پیش این حاج آقایی که توی قرارگاهه، تکلیف شما رو روشن کنه. ببینم شما شرعا حق داری بری توی مهلکه یا نه ؟
گفت: حالا بشین، بعد من باید خط خودی رو رد کنم باید برم. که اگه پای بی سیم گفتم این کار باید بشه، بدونم شدنیه یا نه تو هم حرص نخور نیروی زمینی ارتش، بدون فرمانده نمی مونه من برم یکی دیگه.
#شهید_صیاد_شیرازی
#شادیروحشصلوات
|•@Shahidkarimi_ir•|
امروز غیر از امـام زمان برای هرچیزی
برنامهریزی کنیم،
فقط اتلاف وقت کردهایم!
البته بدان معنی نیست که تحصـیل
نکنیم، کار نکنیم و... بلکه مقــصود
این است که همه کارها، درس خواندنها
و فعالیتها را در جهت رفـع موانع
ظهور جهت دهـی کنیم!
+استاد شجاعی
|•@Shahidkarimi_ir•|
قرارگاه شهید حاج احمدکریمی
عیدکممبروکانشالله😍🌸
🌸خواهرت همنام زهرا و مثال زینب است
همشفیعههمکریمههمچراغوکوکباست🌸
اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود بدانید که به مسلمانهای جهان خدشه وارد شده است
و اگر به انقلاب ما رونق داده شود
آنها پیروز شده اند.
+شهیدمحمودکاوه
|•@Shahidkarimi_ir•|
#شهیدانه
دوید داخل روستا فکر کردیم حتما عراقی ها را دیده و وقت نشده به ما خبر بدهد به همین دلیل ما هم دویدیم پشت سرش توی یکی از خانه های روستا چند تا کندوی عسل پیدا کرده بود چتر منور را انداخته بود روی کندو و داشت عسل هایش را بیرون می آورد زنبورها ریخته بودند روی سر و صورتش در آن وضعیت اگر یک اخ کوچک میگفت عراقی ها مثل شصت تیر می ریختند روی سرمان آن شب بچه ها مهمان حاج محمود بودند با آن صورت پف کرده و سرخ شده می خندید و می گفت: بخورید عسلش درجه یک است تقویت بشوید برای عملیات
#شهید_محمود_شهبازی
#شادیروحشصلوات
|•@Shahidkarimi_ir•|
-تواضــع، کفش جفت کردن نیست.
این کارها تکلّف در تواضع است!
این کارها، تواضــعنمایی است.
تواضع حقیقی، «قانع به حق بودن» است.
مثلاً من اگر حرفی زدم و بعد فهمــیدم باطل است،
راحت بتوانم بگویم «من اشـتباه کردم».
این تواضع است.
+آیـتاللهحائـریشـیرازی
|•@Shahidkarimi_ir•|
ازهادیذوالفقاری پرسیدم:
این چیه سنجاق کردی رو سینه ت ؟
لبخند زد و گفت :
این باطریه
نباشه قلبم کار نمیکنه. . ❤️🩹
|•@Shahidkarimi_ir•|
#شهیدانه
ارباً ارباً شده بود. چیزی شبیه به پیکر قطعه قطعه شده علی اکبر(ع).
یک تکه از بدنش در روستای عظیمیه در غرب به یادگار ماند و تکه ای دیگر میهمان قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) شد.
در عملیات شناسایی، گلوله تانک مامور بود تا او را به آرزوی دیرینه اش که همان تکه تکه شدن در راه اسلام بود برساند.
شهید محسن حاجی بابا
#سالروز_شهادت🕊
#شادیروحشصلوات
|•@Shahidkarimi_ir•|
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رابطه عجیب شهید علی زنجانی را ببینید با خانم فاطمه الزهرا ☝️
#شهید_سید_علی_زنجانی
#شهیدابراهیم_هادی
|•@Shahidkarimi_ir•|
خدا رحمت کنه آیت الله بهجت رو
ایشون میفرمودند:
تعجب است از کسـی که برای خوابش
که مدت کوتاهی است جای نرم تهــیه میکند؛
اما برای آخرتش قدمــی بر نمیدارد..!
|•@Shahidkarimi_ir•|
🍃دیدی داره هوا بَرِت میداره
و مغرور میشی که
مَن اِلَم و بِلَم و کلی کار میکنم برا خدا،
به-اِبْرٰاهِیمهٰادِی- فکر کن،
عین هواگیر میشه برات،
میشینی سَرِجٰاتْ و شرمنده میشی...
|دلنوشتههای طلبهشهیده
سیدهفاطمهساداتحسینی|
|•@Shahidkarimi_ir•|
#شهیدانه
حسین در انجام کارهای شخصی اش اجازه نمی داد کسی کمکش کند و با همان یک دست تمام کارهای شخصی اش را انجام می داد.
در بحبوحه عملیات کربلای ۵، میرزا حسین بنی صادقیان که پدر دو شهید هم بود، آب گرم کرده بود تا سر حسین را بشوید. حسین زیر بار نمی رفت.
به زور آوردش. بچه ها می خواستند ژاکتش را از تنش دربیاورند، اجازه نداد. نگذاشت هم سرش را بشویند.
می گفت: شما فقط آب بریزید و من با همین یک دست سر خودم را می شویم.
#شهید_حسین_خرازی
#شادیروحشصلوات
|•@Shahidkarimi_ir•|