💔
✨🌸✨🌸✨
نرسد اگر
به علی کسی
به کجا رود؟!
به کجا رسد؟!
به خدا قسم
که اگر کسی
به علی رسد
به خدا رسد
🌺✨🌺✨🌺
"غدیر" در راه است...
#غدیری_ام
#مبلغ_غدیر_باشیم
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
نوکر نَتَوان به هیچ کُشتن
اِلّا ...
به فراقِ
رویِ
ارباب...
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
#پروفایل
💕 @aah3noghte💕
💔
فردا روز تولد توست💖
و من هر روز
بیش از پیش
به این یقین مےرسم
که تو آمده بودی
تا راه آسمان را به من نشان دهی🕊
#شھیدجوادمحمدی
#سالروز_ولادت
#و_جوادی_که_دستگیری_مےڪند
#لیاقت
#شھادت
#شفاعت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
شهید شو 🌷
💔 #رمان #رهائےازشبــ☄ #قسمت_پنجاه_و_ششم همه چیز تا چند روز عادی بود. هر روز از خواب بلند میشدم.
💔
رمان #رهائےازشبــ☄
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
بی توجه به کنایه ی من گفت:
_چه بوی خوبی..شام چی داری؟
دلم نمیخواست شام پیشم باشه. گفتم:
-ماکارونی🍝
بلند شد و به سمت آشپزخونه رفت.
-تو همیشه دستپختت عالی بود. خونه ی سحر یادت میاد؟ اکثر اوقات غذا با تو بود.
سحر هم از روی مهربونیش در ازاش هرماه یه پولی بهت میداد تا خرجت دربیاد!!!!!
عصبانی😠 از جملات تحقیر آمیزش بلند شدم و اعتراض کردم.
_به هیچ وجه این طور نبود. روزی که سحر خواست این کارو کنه من عصبانی شدم. در حالیکه منصفانه ش هم بخوای حساب کنی این حق من بود. شما دوتا همش دنبال رفیق بازی و یللی تللی کردنتون بودید و من، هم باید درس میخوندم ، هم خونه رو مرتب نگه میداشتم و هم غذا میپختم!!!
از قرار معلوم او میخواست به هر ترتیبی شده تلافی معطلی پشت در رو سرم دربیاره.
او استاد تلخ زبونی و تحقیر کردن بود. با عشوه ی همیشگی اش به سمتم چرخید و در حالیکه ابروشو با غرور بالا میداد گفت:
-عزیزم شما مفت و مجانی تو اون خونه زندگی میکردی و مفت و مجانی شکمتو سیر میکردی در قبال اینهمه محبت، شستن چهارتا تیکه ظرف و پخت و پز چیزی نبود که!!😏
اون دیگه واقعا شورش رو در آورده بود. دلم میخواست به سمتش حمله کنم و تا میخورد بزنمش ولی این راه خوبی نبود. مقابلش ایستادم و با نفرت گفتم:
-ای بی چشم ورو.. اون همه کار تو اون خونه بود بعد میگی چهارتا ظرف و ظروف؟!! آره! حق با توست.
اون هم در قبالش خونشو در اختیارمون گذاشته بود. بازم دم من گرم که زیر دینش نموندم. تو چی میگی این وسط که فقط از موقعیت سواستفاده کردی و خوردی رقصیدی و مهمونی رفتی!! من در مقابل سحر مسوول بودم نه تو که خودت سربار اون بودی!!
او به یکباره صورتش تغییر کرد و مثل گربه با کلمات بیرحمش چنگم کشید:
-من خودم خرج خودمو میدادم.. بابام ماه به ماه برام پول میفرستاد و منم گاهی واسه خونه خرید میکردم یا تو دورهمی هامون مهمونتون میکردم..
خنده ی بلند و حرص دربیاری کردم.
او حقش بود حرص بخورد و تحقیر شود چون منو تحقیر و گلوم رو زخمی بغض کرده بود.
میان خنده ام گفتم:
-هههه تا جاییکه من یادم میاد شما هرچی باباجون بیچارت میفرستاد خرج قرو فرت میکردی.!! طفلک پدر بیچارت فکر میکرد تو داری خودتو میکشی درس میخونی!!
شاید نباید عصبانیش میکردم.
چون او بی رحمانه ترین کلمات رو نثارم کرد و بعدش لال شدم و بازنده ی این جدال لفظی من بودم.
گفت:
-چیه؟؟ حسودیت میشه بابام ماه به ماه برام پول میریخت؟؟!! از اینکه هیچ کسی رو در طول زندگیت نداشتی و همیشه عین گداها زندگی کردی داری میسوزی؟! مثل اینکه یادت رفته کی از تو عسل ساخت.؟؟؟ من!!!!
گونه هام سرخ شد.😠😢
بغضم داشت میترکید.. دستام میلرزید. روی مبل نشستم و به این فکر کردم که یک انسان تا چه حد میتونه بی رحم و ظالم باشه.
حالا که از پیروزی اش خیالش راحت شد مقابلم زانو زد و با قیافه ای مظلوم گفت:
-معذرت میخوام. نمیخواستم اینا رو بگم.تو عصبانیم کردی..
نباید اجازه ی پایین اومدن به اشکهامو میدادم. نه!! او حق نداشت بیشتر از این شاهد شکستن من باشد.
با حرص و نفرت نگاهش کردم و طبق عادت دندانهامو به هم ساییدم.
-برای چی اومدی اینجا؟
او دست از تلاش برنداشت:
-به خدا اومده بودم حالتو بپرسم .. نگرانت بودم..
با پوزخندی حرفش رو قطع کردم:
-به یکی بگو نشناستت!! حرفتو بزن و برو. هرچی که لازم بود بشنوم رو شنیدم
او با دلخوری کنارم نشست و طلبکارانه گفت:
_چرا اینطوری میکنی؟ یکی گفتی یکی شنیدی!! جنبه داشته باش دیگه.
با عصبانیت بهش گفتم:
-من جنبه ندارم..به خاطر همین هم دیگه نمیخوام ببینمت.
چقدر خوب!!
درسته تحقیر شدم و دلم شکست ولی در عوض بهترین بهانه دستم اومد تا از شر دختری که سالها با حسادتها و بی ادبیهاش دلم رو نشانه گرفته بود به هم بزنم و این واقعا ارزشش رو داشت.
او بلند شد و چند دقیقه ای مقابلم ایستاد.
خودش هم فکر نمیکرد که زبون مثل زهرمارش به همین سرعت همه ی نقشه هاش رو برای از زیر زبان حرف کشیدن من خراب کرده باشه.
به گمانم داشت فکر میکرد چطوری قبل از رفتنش علت به هم زدن رابطه ی من و کامران رو بفهمه.
بعد از کلی مکث گفت:
_کسی که بخاطر یه جدال الکی و لفظی دوست ده ساله ی خودشو بگه نمیخواد ببینه، طبیعیه که بخواد دوست پسری که شیش ماهه تمومه معطلشه هم بزاره کنار..
پس بالاخره راه صحبت کردن در مورد کامران رو پیدا کرد! چه بهتر!!
الان این قدر شهامت دارم که زُل بزنم تو تخم چشمش و بگم دیگه نیستم.😠✋
#ادامه_دارد...
نویسنده:
#ف_مقیمی
💕 @aah3noghte💕
#ڪپےباصلوات🌼
شهید شو 🌷
💔 #معرفےشھداےدفترحزب_جمهورےاسلامی #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگی_شھدا حجت الاسلام #شھیدسیدکاظم_موسوی: در
💔
#معرفےشھداےدفترحزب_جمهورےاسلامی
#گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگی_شھدا
#شھیدحبیب_الله_مهمانچی:
در مرداد 1329 در تهران متولد شد.
در خانواده ای مذهبی و متعهد پرورش یافت و تحصیلات خود را تا گرفتن #فوق_لیسانس_مدیریت_بازرگانی از آمریکا دنبال کرد.
در آنجا با دانشجویان مذهبی ارتباط نزدیک داشت و در مبارزاتش علیه رژم شرکت می کرد.
پس از بازگشت به ایران و پیروزی انقلاب در بنیاد مستضعفان شروع به کار کرد و سپس به نهادهای دیگر در امور فرهنگی کمک رساند.
اندکی بعد به عنوان #معاون_پارلمانی_و_هماهنگی وزارت کار برگزیده شد
و سرانجام در هفتم تیر ماه 1360 به همراه جمعی از یارن امام به شهادت رسید.
#خون_عشاق_سر_وقت_خودش_خواهدریخت
#شھیدترور
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#اختصاصے_ڪانال_آھ...
#ڪپےباذڪرصلوات🌼
💔
این مرد الهی، شهیدمهدی #باکری است و فرد کناری او سیدمهدی پوری حسینی، رییس سازمان خصوصیسازی که چند روز پیش بازداشت شد.
ابتلاء و امتحان؛ قاعده و سنت همیشگی خداوند است
و فقط مردان الهیاند که از این آزمونها سربلند خارج میشوند.
اندر کویر تشنه تفتیده سوختیم
کالای جبهه را در کوفهای به وسعت دنیا فروختیم...
🌹 اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً....
خدا عاقبت گذارنده این پست را هم بخیر و شھادت ختم گرداند...
#شھیدمهدی_باکری
#خصوصی_سازی
#ابتلاء
#آزمون_الهی
#عاقبت_بخیری
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
مصدّق برای اینکه خود را از زیر فشار انگلیس نجات بدهد به آمریکا متوسّل شد؛
آنها با انگلیسها همدست شدند و کودتای 28 مرداد را راه انداختند.
مصدّق اعتماد کرد، کتکش را هم خورد...
#امام_خامنه_ای
۱۲ آبان ۹۲
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیراً
#اندڪےبصیرت
#مصدق_زمانه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
رجز محشر...👌
ای علمدار خدا! صاحب شمشیر دو سر
اسدلله ترین! ای زره پیغمـبر!
پیشنهاد دانلود
#غدیر
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕