💔
یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست
سامرائی شده ام، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست
زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست
بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست
از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تا همین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست
در بقیع حرمت با دل خون می گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست
شاعر:
سیدحمیدرضا برقعی
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت 🏴🏴🏴🏴
#آه...
💕 @aah3noghte💕
💔
هشدار مهم آیتالله بهجت درباره نهم ربیع
ممکن است این کارها موجب اذیت و آزار و یا #قتل_شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند، گردد.
در این صورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود، ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود.
📚درمحضربهجت، ج۱، ص۱۳۸
#اندڪےبصیرت
#نشرحداکثری
💕 @aah3noghte💕
💔
چشمم
به راه مانده و در
دل
هوای توست...
یا مولا
🌸🍃
السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان
فرمودند
"جواب سلام واجب است"
و مگر مےشود
سلام مرا پاسخ نگویی؟!!!
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
مولا، ردای امامت مبارکت...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھدا...
💕 @aah3noghte💕
💔
#امام_حسن_عسکری علیه السلام مےفرمایند:
چه زشت است براي مومن
به چيزی دلبستگی پيدا كند
كه مايه خواری اوست.
و چه خفّتی بالاتر از اینکه
آرزوی شهادتت را...
همین دلبستگی های مادی و پست
از دستت ستانده
و تو را در گرداب دنیا، رها کرده باشد؟!
بُرد با آنها بود که معرفتشان را آنقدر بالا بردند
که متاع بی ارزش دنیا را با
زنده بودن و روزی خوردن نزد حیّ لایموت، عوض کردند
شهدا... آنان که از شدت علاقه به فرزند و خانواده
گاهی حتی بدون بوسیدن فرزند
راهی معرکه جهاد میشدند...
بُرد با تو بود #جواد
دست ما را هم بگیر که این دلبستگےها بدجور پایمان را به زنجیر کشیده...
#شھیدجوادمحمدی
#فاطمه
حدیث از تحف العقول ج ۲ ص۴۸۹
#دلشڪستھ_ادمین... 💔
#شهید_مدافع_حرم_آلالله
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#آھارباب
#آھزینب
#آھڪربلا
#حجاب
#رفیق_شھید
#مدافع_حریم_عمه_سادات
#قیامت
#حسرت
#رفاقت
#شھادت
#حسرت
#شفاعت
#جامانده
#کوچه_شهدا
#کوچه_شهید
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
#اربابم_حسین
شب جمعہ اسٺ بیایید گداتر باشیم
بهتر آن اسٺ ڪه هم نالہ مادر باشیم
و بگوییم بہ شـاه حـرم ڪربُبلا
تو سرٺ برسر نے رفت ڪہ ما سر باشیم...
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#آھارباب
#آھزینب
#آھ_ڪربلا
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#السلامعلیڪدلتنگم💔
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #رمان_رهــایـــے_از_شبـــ ☄ #قسمت_صد_و_سی_و_نهم باهم خندیدیم.😃😄 میان خنده، گردنش رو عاشقونه
💔
#رمان_رهــایـــے_از_شبـــ ☄
#قسمت_صد_و_چهلم
من و او تا ساعتها کنار در نشسته بودیم و بی توجه به گذر زمان صحبت میکردیم وپرده از رازها برمیداشتیم!نوبت او شد.
پرسید:😟
_واقعا خود الهام خاتون بهتون گفتن تسبیح و از من بگیرید؟؟
من اونچه که در خواب دیده بودم رو تعریف کردم و منتظر عکس العملش شدم!او چشمهایش پر از اشک شد و با آهی عمیق گفت:
_تا چند شب کارم شده بود گریه..بدون اون تسبیح انگار یه چیزی کم داشتم.
تسبیح رو از گردنم در آوردم و در حالیکه روی سینه ام میگذاشتم گفتم:
_درکتون میکنم! ظاهرا یک تسبیحه ولی انگار هر دونه از این مهره ها متصل به روح الهامه.من خیلی با اون مانوسم.
راستش اون شب که نسیم اینجا اومد و اون زدو خورد پیش اومد بیشتر از اینکه اتفاقات آزارم بده پاره شدن تسبیح اذیتم میکرد.😊
او با تعجب پرسید:
_تسبیح پاره شده بود؟!😳
سرم رو با تاسف تکون دادم وگفتم: _بله..من دوباره اونها رو به نخ وصل کردم..البته یک مهره ش کمه.
او خندید:😄😉
_حالا یک صلوات کمتر نفرستید!
حالا من هم میتونستم با خیال راحت او را عاشقانه نگاه کنم.گفتم:☺️
_اون شب و شب دعوا در مسجد بدترین شب زندگی من بود ولی هر دوشب پایان خوبی با شما داشت.
او پرسید:
_راستی شما که خونت سند داشت.پس چرا تو بازداشتگاه موندی؟! نکنه میخواستید ما رو نصفه شبی زابراه کنید؟😄
من بلند خندیدم 😃و گفتم:
_اگر میشد حتما این کارو میکردم..ولی سند تو صندوق امانات بانک بود و در اون وقت شب بهش دسترسی نداشتم. البته واقعا از این بابت مدیون بانکم..
🍃🌹🍃
او آهی کشید و به نقطه ای خیره شد.انگار داشت به چیزی فکر میکرد.
پرسیدم:_به چی فکر میکنید؟
گفت:
_به الهااام و خوابی که ازش دیدید.شما میفرمایید منظورش در خواب از کسی که سختی کشیده آقاتون بوده ولی من شک ندارم او مرادش من بودم.😊
با تعجب نگاهش کردم.
او لبخند رضایتمندانه ای زد و گفت:
_الهام برای این دنیا نبود!! او هم یک هدیه از جانب خدا بود برای سربه راه کردن من!😒
🍃🌹🍃
چشمام از حدقه بیرون زد!!😳 حاج کمیل شما به این خوبی..به این پاکی..مگه میشه سر به راه نبوده باشید؟!
او آه کشید و به نقطه ای خیره شد.
دلم میخواست علت این سوالش رو بپرسم ولی میدونستم درست نیست. چون اعتراف به گناه خودش گناه بود.این چیزی بود که در این یکسال ازفاطمه آموخته بودم.
صحبتهای ما دونفرتا سحر🌌 طول کشید.نزدیک اذان صبح باهم به مسجد محله ی قدیمی رفتیم.نماز رو به اقامت او خواندم! همیشه پشت مردی قامت میبستم که هیچ چیز از او نمیدانستم فقط بدون هیچ توجیهی دیوانه وار دوستش داشتم اما حالا میدانستم که او بعد از خدا و ایمه معصومین تنها مقتدای من در زندگیست.
در اون لحظات اولیه ی صبح با نهایت وجودم از خدا خواستم که این عشق ومحبت رو از دلم نگیرد وشرمنده ی اعتماد حاج کمیل نشم. دراون لحظات آرزو کردم برای تمام دختران سرزمینم که همانند من حاج کمیل های عمامه به سر و بی عمامه در سر راهشون قرار بگیرد و اونها مثل من طعم خوشبختی و امنیت رو بچشند! و دعا کردم خدا به همه ی رقیه سادات ها، طعم مهربان و مطمئن آغوش خودش رو بچشاند.اون روز فکر کردم دیگه تمام سختیها به پایان رسید و از حالا به بعد زندگی روی خوشش رو نشونم میده اما لحظه لحظه ی زندگی پره از اتفاقهای بد وخوب!حالا که دارم فکر میکنم مزه ی زندگی به همین ترکیب غم ها وشادیهاو آرامش و سختیهاست. همین معجون بی نظیره که نشون میده چقدر پای قول وقرارهامون با خدا وخودمون هستیم.
🍃🌹🍃
بعد از نامزدی،کم کم پچ پچ ها شروع شد.حرفهای زیادی از جانب عده ای به گوشمون میرسید.همه ی اونهایی که بعد از دعوای اون شب مسجد و صحبتهای حاج مهدوی در روز بعدش لاجرم سکوت کرده بودند با شنیدن این خبر دست به دامن قضاوت و تهمت شدند وحتی دیگر به مسجد نمیومدند چون حاج کمیل پاک و اهورایی من رو به امامت وبندگی قبول نداشتند!!اون روزها دوباره روحم پراز تلاطم و نا آرومی شد. احساس گناه میکردم.چون اگر من در گذشته گناهکار نبودم هرگز این حرفها و تهمتها در مسجد نمیپیچید و قلب پاک و خدایی مرد زندگیم نمیشکست. اگرچه او برعکس من خیلی آروم بود.چندباری به او گفتم:😞
_عقد رو فسخ کنیم تا خط بطلان بکشیم به همه ی این تهمت ها.
ولی او میخندید و میگفت:😄
_اون وقت هم همان عده میگن از روی شهوات نفسانی این دختر یتیم رو گرفت و با احساساتش بازی کرد…
بعد در مقابل نگرانی من میخندید و هربار تکرار میکرد:
_رقیه سادات خانوم..همان که گفتم فقط رضایت خدااا.خدا داره امتحانمون میکنه.میخواد ببینه من موقعیتم برام مهم تره یا حرف مردم.بزار این جماعت هرچی دلشون میخواد بگن.همون که اون بالاسریه ازمون راضی وخشنود باشه کافیه..☺️
و من مدام این حرفها رو در ذهنم مرور میکردم تا تمرین بندگی کنم..
ادامه دارد…
نویسنده:
#فــــ_مــقیـمــے
#کپی_با_صلوات
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
🌹شهیدی که توسط گلی که رو جمجمه اش روییده بود تفحص شد🌹
رفتیم شرهانی،
مرز دست دشمن بود. آن طرف هم منافقین نیرو داشتند. شهید غلامی هم بود... موافقت نمی کردن که تفحص در آنجا انجام شود میگفتن منطقه آلوده است میدان مین و سیم خاردار و تل انفجاری و ... این حرفا
اما غلامی اصرار داشت! با کلی بگو مگو ورفت و آمد بالاخره قرار شد ۱۰ روز آنجا بمانیم اگر شهید پیدا کردیم بیشتر بمانیم اگر نه که برگردیم شهر.😔
ماه شعبان بود جستجو را آغاز کردیم بیشتر روی تپه های 175 و 178 رفت و آمد میکردیم.
روز آخر روز ولادت حضرت مهدی(عج) در روز امیدواری ما ناامید میگشتیم هیچ خبری نبود در این 10 روز ما حتی یک شهید هم پیدا نکرده بودیم.😔
قرار شد هرکس یک یادگاری بردارد و برگردیم شهر ... همه با دل گرفته دنبال پوکه و ترکش بودند.
شهید غلامی هم رفت سراغ یک شقایق وحشی، خواست آن را از ریشه دربیاورد که یکدفعه دیدم بلند صلوات فرستاد رفتیم نزدیکش... الله اکبر! شقایق روی جمجمه شهید روییده بود😳
اول جمجمه بعد تمام بدنش را در آوردیم و پلاکش را شهید غلامی داد برای استعلام
شهید تفحص اهل اصفهان بود و نامش
#شهید_مهدی_منتظرالقائم
#شهیدمهدی_منتظرالقائم
#شهدای_جاویدالاثر
#یاران_آخرالزمانی_سیدالشهدا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#انقلابی هستید؟
این پنج شاخص اگر در کسی وجود داشت، قطعا انقلابی است
🔹🔸پنج شاخص[انقلابی بودن] که اینها را شرح خواهم داد [عبارتند از]:
1️⃣ شاخص اوّل، پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب؛
2️⃣ شاخص دوّم، هدفگیری آرمانهای انقلاب و همّت بلند برای رسیدن به آنها که آرمانهای انقلاب و اهداف بلند انقلاب را در نظر بگیریم و همّت برای رسیدن به آنها داشته باشیم
3️⃣ شاخص سوّم، پایبندی به استقلال همهجانبهی کشور، استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی -که مهمتر از همه است- و استقلال امنیّتی
4️⃣ شاخص چهارم، حسّاسیّت در برابر دشمن و کار دشمن و نقشهی دشمن و عدم تبعیّت از او، که البتّه باید دشمن را شناخت، نقشهی او را فهمید و از تبعیّت دشمن سر باز زد -عرض کردیم که قرآن این عدم تبعیّت را «جهاد کبیر» نام نهاده است...
5️⃣ شاخص پنجم، تقوای دینی و سیاسی که این بسیار مهم است. این پنج شاخص اگر در کسی وجود داشته باشد، قطعاً انقلابی است؛ حالا درجات انقلابی بودن، همانطور که عرض کردیم، مختلف است.
۱۳۹۵/۰۳/۱۴
🗞 برگرفته از شماره اخیر نشریه #خط_حزبالله
#فداےسیدعلےجانم❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕