داستان بسیار زیبا .pdf
1.42M
#بصیرت_عاشورایی
#محرم
#داستان
#ویژه_نامه_محرم
🏝ده داستان بسیار زیبا از زندگی امام حسین علیه السلام
🏜ده داستان زیبا از زندگانی وشهادت امام حسین علیه السلام مناسب دبستان دوره دوم و دبیرستان دوره اول🏴
🚩 این داستان ها فصل پنجم کتاب حیات پاکان «داستان هایی از زندگانی معصومان علیهم السلام » نوشته مهدی محدثی می باشد.
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#کربلا
#عاشورا
🥀أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ🖤
😭ألسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ
😭سلام بر آن دندانی که با چوب خیزران بر آن نواخته شد.💔
📖زیارت ناحیه مقدسه
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#سخاوت_امام_حسین (ع)
🍀سخاوت امام حسین علیه السلام
🥀امام حسین(علیه السلام) می فرمایند :
🍗روزی غلامی را دیدم که در حین غذا خوردنش، به سگی نیز غذا می داد.
⁉️علت این کار را پرسیدم.
🔰غلام گفت :
🔆«يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) إِنِّي مَغْمُومٌ أَطْلُبُ سُرُوراً بِسُرُورِهِ لِأَنَّ صَاحِبِي يَهُودِيٌّ أُرِيدُ أُفَارِقُهُ»
💚ای فرزند رسول خدا(ص) من دلم گرفته و ناراحتم، و می خواهم با مهربانی به این سگ و شادکردنش شاد شوم، چون صاحب من یهودی است و من نمیخواهم به او خدمت کنم.
🍁امام حسین(ع) به قصد خریداری غلام نزد صاحبش رفت و خواست او را به دویست دینار بخرد.
🙍♂️یهودی گفت :
☘️«اَلْغُلاَمُ فِدَاءٌ لِخُطَاكَ وَ هَذَا اَلْبُسْتَانُ لَهُ وَ رَدَدْتُ عَلَيْكَ اَلْمَالَ»
❤️این غلام فدای قدم شما و این باغ هم برای او؛ پولتان (دویست دینار) را هم به شما باز میگردانم.
🥀امام (ع) فرمود : من این پول را به تو می بخشم.
👤یهودی گفت: من نیز آن را به غلام بخشیدم.
🍀امام حسین(ع) غلام را آزاد کرد و همه اموال را نیز به او بخشید.
🌹زن آن یهودی گفت :
🌼«أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُ مَهْرِي لِزَوْجِي»
🌻من مسلمان شدم و مهر خود را به شوهرم بخشیدم.
🌱«أَنَا أَيْضاً أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُهَا هَذِهِ اَلدَّارَ»
🌴من نیز مسلمان شدم و این خانه را به زن بخشیدم.
📚منبع :
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۹۴
🆔 @ShamimeOfoq
عبرتهای عاشورا2.pdf
324.5K
#بصیرت_عاشورایی
#محرم
#کربلا
#عبرت
💯عبرت های عاشورا در کلام امام خامنه ای🌻
♻️قسمت دوم
🔰براى اينكه قدرى معلوم شود كه اين حادثه چقدر عظيم است، من سه دوره ى كوتاه را از دوره هاى زندگى حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام اجمالاً مطرح میکنم.🍃
⁉️شما ببينيد اين شخصيتى كه انسان در اين سه دوره
میشناسد، آيا میتوان حدس زد كه كارش به آنجا برسد كه در روز عاشورا يك عده از امّت جدّش او را محاصره كنند و با اين وضعيت فجيع، او و همه ى ياران و اصحاب و اهل بيتش را قتل عام كنند و زنانشان را اسير بگيرند؟🥀
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#محرم
#قمه_زنی
📚داستانی خواندنی از حجت الاسلام #قرائتی در مورد قمه زنی
✅(با استناد به آیه قرآن)
🔆حجت الاسلام قرائتی:
⁉️در یکی از شهرها با وجود توصیه های مبلغین بزرگوار مبنی بر پرهیز از قمهزنی، مردم به خاطر اعتقادات خود دست برنمی داشتند. به ما گفتند به آنجا برویم و آنها را از این کار باز داریم. ایام ماه محرم بود و چون اعلام کرده بودند فلانی می آید و مردم ما را در تلویزیون دیده بودند، در مسجد جمع شدند.
‼️وقتی وارد شدم گفتند: آقای قرائتی آمدهای برای قمهزنی بگویی.
❓گفتم: شغل من چیست؟
💥گفتند: تو معلم قرآن هستی.
⁉️گفتم: به عنوان معلم قرآن قبولم دارید؟
💯گفتند: بله قبولت داریم، ولی حرف قمه نزنی، فقط قرآن بگو.
🔰من روی تخته نوشتم: «بسم الله الرحمن الرحیم - یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» (سوره بقره آیه ۱۰۴)؛
🔆«ای کسانی که ایمان آورده اید! "راعنا" نگویید، بلکه بگویید: "انظرنا".»
♻️و بعد توضیح دادم که:
«یا ایها الذین آمنوا» یعنی: ای مؤمنین.
«لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» یعنی: راعنا نگویید بلکه انظرنا بگویید. راعنا نگویید یعنی چه؟ این قصهای دارد و قصه اش این است که: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در حال سخنرانی بود، یک نفر از پای سخنرانی گفت: راعنا، یعنی مراعات ما را هم بکن.
یعنی آرامتر صحبت کن یا به این طرف و آن طرف نگاه کن.✅
♨️این کلمه راعنا مثل کوکو است که هم می شود آن را با سیب زمینی درست کرد و هم با سبزی.
«راعنا» را هم می شود از ریشه «رعی» گرفت و هم از ریشه «رعن». اگر از «رعی» گرفته شود به معنای «مراعات ما را بکن» است، ولی اگر از ریشه «رعن» گرفته شود، رعونت به معنای خر کردن است! و «راعنا» یعنی «خرمان کن.»!
⚠️وقتی که مسلمانان می گفتند «راعنا» هدفشان مقدس بود و معنای «مراعاتمان کن» را اراده می کردند، ولی یهودیها از این کلمه استفاده کرده و گفتند:
‼️مسلمانها به پیغمبرشان میگویند خرمان کن. در اینجا آیه نازل شد که: «یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، "راعنا" نگویید بلکه "انظرنا" بگویید.»
⛔️یعنی کلمهای را که دشمن از آن سوء استفاده می کند به کار نبرید.
بعد از این که این آیه را تفسیر کردم، گفتم: شما که قمه می زنید هدفتان مقدس است و به عشق امام حسین علیه السلام این کار را می کنید، ولی تلویزیون کشورهای اروپایی این کار شما را دوازده مرتبه نشان داده و گفته است که شیعه ها دچار مرض خودآزاری هستند. دشمن از این کار شما چنین سوء استفاده می کند.
این کار امروز شما مثل همان «راعنا» گفتن مسلمانان صدر اسلام است که دشمن از آن سوء استفاده می کرد و قرآن کریم با آیه مورد بحث به مسلمانان آن روز و امروز هشدار می دهد که: از هر کاری که دشمن از آن سوء استفاده میکند پرهیز کنید.
🔰پس، چون امروز دشمنان از قمه زنی شما سوء استفاده می کنند، شما دیگر قمه نزنید.
✅گفتند: حالا فهمیدیم و دیگر قمه نمیزنیم.
✍️منبع: مجله مبلغان، شماره ۳۹
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
8️⃣1️⃣ستارگان بصیرت
💠شیفته شهادت
عون در مقابل برادرش حسین، ایستاد. السلام علیک یا مولای. سلام سلام رخصت بود؛ اجازه ی میدان رفتن و جان نثاری. امام قامت رشید و چهره ی آرام عون را مرور کرد. درنگی کرد و ناگهان بلند و بی شکیب گریست.
برادرم! تسلیم مرگ شده ای؟ عون بغض نهفته در گلو را فرصت شکفتن نداد و گفت: چگونه تسلیم مرگ نباشم در حالی که بی یار و یاورت می بینم؟
امام اجازه ی میدان داد. چند گامی بدرقه اش کرد. تیغ عون خارهای خدعه و خیانت را درو می کرد. علفهای هرز کربلا را نشانه می رفت. ذوالفقار زبانش هراس و مرگ بر قلبها می افشاند. غبار گرفته و عرق ریزان و تشنه کام. امام او را ستود و آفرین گفت و خواست تا دمی بیاساید. عون گفت: ای برادر، برای آسودن نیامده ام؛ شیفته ی شهادتم؛ اما خواستم بار دیگر ببینمت؛ جمال دلارایت را نظاره کنم؛ بگذار به میدان روم. تشنه ام تشنه؛ اما می دانم دمی دیگر از دست پدر جام خواهم گرفت. اجازه بده جان خویش را فدایت کنم.
عون پرشورتر قدم به میدان گذاشت. دشمن وحشت زده می نگریست. بر زبانها زمزمه افتاده بود که چه قدر شبیه پدرش علی، می جنگید. سیاه رویی سیاه دل به نام خالدبن طلحه کمین کرد و نیزه در پهلوی عون نشاند. عون از اسب فرو افتاد. باران نیزه بود و شمشیر، سنگ و چوب. عون در آخرین لحظه ها زمزمه می کرد: بسم الله و بالله و على ملّة رسول الله .
▪️عون بن علی بن ابی طالب
او فرزند اسماء بنت عمیس است
سن: حدود ۴۵ سال
ویژگی ها و فضایل: خوش سیرت و خوش صورت، شجاع، شیفته ی اباعبدالله، بصیر و صبور، عارف به دین، جسور و بی باک در نبرد، سوارکار ماهر و تیرانداز و نیزه انداز قوی بود.
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
9️⃣1️⃣ستارگان بصیرت
💠اشراق عشق
رزمگاه کربلا داغ و خون رنگ بود. آیه های ارغوانی بر خاک نازل شده بودند. شهید در کنار شهید خفته بود. عطر و عطش در دشت می وزید. امام در ساحل مواج خون یاران را نگریست. جز اندکی نمانده بود. چند تن نزدیک ترین یاران، آخرین اندوخته های حسین بودند.
***
نوبت به عبیدالله رسیده بود. به پیشگاه امام و مولایش رسید. اذن میدان طلبید و به سان ماهی در کام موج نیزه و تیغ و سنان فرو رفت. از کنار دو برادر شهید گذشت. سلامشان داد و شمشیر درخشان خود را چرخاند. در برگ ریز عصر عاشورا عبيد الله نیز پس از رزمی شجاعانه و کشتن جمعی از دشمنان در محاصره افتاد و سرانجام با تنی همه زخم قطره قطره بر خاک داغ عاشورا چکید. قاتل او را بشر بن حويط قانصی نوشته اند.
تا آخرین نفس شعار «یا محمد یا حسین» او در کربلا پیچیده بود و لبخند دلنشين آخرين، گواه وصال پرشکوهی بود که تنها شهیدان عارف و عاشق ادراک می کنند.
▪️عبیدالله بن عبدالله بن جعفر
فرزند عبدالله بن جعفر، نام مادرش را خوصا دختر حفصه نگاشته اند.
سن: ۲۰ سال
ویژگی ها و فضایل: شجاع، بصیرتمند در دین، قرآن شناس، شیفته ی اباعبدالله، صبور، جسور و بی پروا در نبرد، بخشنده و سخاوتمند بود.
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#حدیث
💠 امام صادق علیه السلام فرمودند:
🌿 «آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟ پس خداوند نور حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود: «با مهدی انتقام او را میگیرم»
📚 اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥
🆔 @ShamimeOfoq