✨﷽✨
#لحظه_ای_باشهدا 🌹
🔹پدرم خيلے زيبا و مؤثر به ما تذکر مے داد؛
دعوا کردنش هميشه غير مستقيم بود؛
يعنے اصلا دعوا نمے کرد ؛
و سرمان داد نمے کشيد ...
🔹وقتے کار اشتباهے مے کرديم،
صدايمان مے کرد و ما را مے برد توےاتاقش،
مے نشستيم کنار هم ؛
بابا سوره ے والعصر را مے خواند ...
حالا من دل توے دلم نبود که من چے کار کردم!؟
آن قدر زيبا و با ادب حرف مے زد
که به خودم قول مے دادم ديگر اشتباهم را تکرار نکنم.
❤️ #شهيد سپهبد علے صیاد شیرازے❤️
📚: به رنگ صبح، ص۴
@arefeen
حضرت #آیت_الله_بهجت
✳️بسیاری از بزرگان شبهای 🌙رمضان را بیدار می ماندند و نمی خوابیدند...
⬅️ #علامه_طباطبایی (سید محمدحسین)هم همین طور بود و شبهای 🌙 رمضان بیدار بود.
✅در کربلا هم بوده اند کسانی که شبهای رمضان نمی خوابیدند، حتی از بعضی ها نقل می کردند که جلسه گفتگو و شب نشینی می گرفتند و صحبت می کردند تا خوابشان نبرد.
در محضر بهجت/ج3/ص10
@arefeen
4_5814365178719897302.mp3
7.51M
◾️ سنــد غربـت مــولاست رخ نیلــیِ مــن
◾️ سنـد غربـت من، سینۀ سوزان علی است
◾️ غم ناله های مولا علی در فراغ زهرا سلام الله علیها
◾️ #ایام_فاطمیه
◾️ #فاطمیه
@arefeen
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
💠آزاد شده امام حسین علیه السلام❗️
🍃يكي از شيعيان در بصره سالي ده شب در خانه اش دهه عاشورا روضه خواني مي كرد اين بنده خدا ورشكست شد و وضع زندگي اش از هم پاشيده شد حتي خانه اش را هم فروخت .
🍃نزديك محرم بود با همسرش داخل منزل روي تكه حصيري نشسته بودند يكي دو ماه ديگر بنا بود خانه را تخليه كنند، و تحويل صاحبخانه بدهند و بروند. همسرش مي گويد: يك وقت ديدم شوهرم منقلب شد و فرياد زد.
گفتم : چه شده ؟ چرا داد مي زني ؟
🍃گفت : اي زن ما همه جور مي توانستيم دور و بر كارمان را جمع كنيم ، آبرويمان يك مدت محفوظ باشد، اما بناست آبرويمان برود. گفتم : چطور؟ گفت : هر سال دهه عاشورا امام حسين (ع ) روي بام خانه ما يك پرچم داشت مردم به عادت هر ساله امسال هم مي آيند ما هم وضعمان ايجاب نمي كند و دروغ هم نمي توانيم بگوئيم آبرويمان جلوي مردم مي رود.
🍃يكدفعه منقلب گرديد، گفت : اي حسين مپسند آبرويمان ميان مردم برود، قدري گريه كرد. همسرش گفت : ناراحت نباش يك چيز فروشي داريم . گفت : چي داريم ؟ گفت : من هيجده سال زحمت كشيدم يك پسر بزرگ كردم پسر وقتي آمد گيسوانش را مي تراشي ، و فردا صبح دستش را مي گيري مي بري سر بازار، چكار داري بگوئي پسرم است ، بگو غلامم است. و به يك قيمتي او را بفروش و پولش را بياور و اين چراغ محفل حسيني را روشن كن .
🍃مرد گفت : مشكل مي دانم پسر راضي بشود و شرعاً نمي دانم درست باشد كه او را بفروشيم يا نه . زن و شوهر رفتند خدمت علماء و قضيه را پرسيدند، علماء گفتند: پسر اگر راضي باشد خودش را در اختيار كسي بگذارد اشكالي ندارد، و بعد از سؤ ال بر گشتند خانه .
🍃يك وقت ديدند در خانه باز شد پسرشان وارد شد، پسر مي گويد. وقتي وارد منزل شدم ديدم مادرم مرتب به قد و بالاي من نگاه مي كند و گريه مي كند، پدرم مرتب مرا مشاهده مي كند اشك مي ريزد گفتم : مادر چيزي شده ؟ مادر گفت : پسر جان ما تصميم گرفته ايم تو را با امام حسين (ع ) معامله كنيم .
🍃پسر گفت : چطور؟ جريان را نقل كردند پسر گفت : به به حاضرم چه از اين بهتر. شب صبح شد گيسوان پسر را تراشيدند، پدر دست پسر را گرفت كه به بازار ببرد پسر دست انداخت گردن مادرش (مادر است و اينهم جوانش است ) پس يكمقدار بسيار زيادي گريه كردند و از هم جدا شدند. پدر، پسر را آورد سر بازار برده فروشان ، به آن قيمتي كه گفت ، تا غروب آفتاب هيچكس نخريد، غروب آفتاب پدر خوشحال شد، گفت : امشب هم مي برمش خانه يكدفعه ديگر مادرش او را ببيند فردا او را مي آورم و مي فروشم .
🍃تا اين فكر را كردم ديدم يك سوار از در دروازه بصره وارد شد و سراسيمه نزد ما آمد بمن سلام كرد جوابش را دادم . فرمود: آقا اين را مي فروشي ؟ (نفرمود غلام يا پسرت را مي فروشي ) گفتم : آري . فرمود: چند مي فروشي ؟ گفتم : اين قيمت ، يك كيسه اي بمن داد ديدم دينارها درست است .
🍃فرمود: اگر بيشتر هم مي خواهي بتو بدهم ، من خيال كردم مسخره ام مي كند. گفتم : نه . فرمود: بيا يك مشت پول ديگر بمن داد. فرمود: پسر جان بيا برويم . تا فرمود پسر بيا برويم ، اين پسر خود را در آغوش پدرش انداخت ، مقدار زيادي هم گريه كرد بعد پشت سر آن آقا سوار شد و از در دروازه بصره رفتند بيرون . پدر مي گويد: آمدم منزل ديدم مادر منتظر نتيجه بود گفت : چكار كردي ؟ گفتم : فروختم .
🍃يك وقت ديدم مادر بلند شد گفت : اي حسين به خودت قسم ديگر اسم بچه ام را به زبان نمي برم . پسر مي گويد: دنبال سر آن آقا سوار شدم و از در دروازه بصره خارج شديم بغض راه گلويم را گرفته بود بنا كردم گريه كردن ، يك وقت آقا رويش را برگرداند، فرمود: پسر جان چرا گريه مي كني ؟ گفتم آقا اين اربابي كه داشتم خيلي مهربان بود، خيلي با هم الفت داشتيم ، حالا از او جدا شدم و ناراحتم .
🍃فرمود: پسرم نگو اربابم بگو پدرم . گفتم : آري پدرم . فرمود: مي خواهي برگردي نزدشان ؟ گفتم : نه . فرمود: چرا؟ گفتم : اگر بروم مي گويند تو فرار كردي . فرمود: نه پسر جان ، برو پائين من را پائين كرد، فرمود: برو خانه . گفتم : نمي روم ، مي گويند تو فرار كردي .
🍃فرمود: نه آقا جان برو خانه اگر گفتند فرار كردي بگو نه ، حسين مرا آزاد كرد. يك وقت ديدم كسي نيست . پسر آمد در خانه را كوبيد مادر آمد در را باز كرد. گفت : پسرجان چرا آمدي ؟ دويد شوهرش را صدا زد گفت : بتو نگفته بودم اين بچه طاقت نمي آورد، حالا آمده .
🍃پدر گفت : پسر جان چرا فرار كردي ؟ گفتم : پدر بخدا من فرار نكردم . گفت : پس چطور شد آمدي ؟ گفتم : بابا حسين آزادم كرد.
📚منبع: قافله اشك ص 20
❣ @arefeen
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
مهم حتما بخونید 👇
💫#بشارت 😍
🔖متن سخنان مهدوی و بسیار مهم سيد حسن العماد ، دبیرکل انصار حجه یمن
🔸آنهایی که از روایات ظهور و برنامه امام زمان اطلاع ندارند نمیفهمند چرا عربستان و اسراییل و انگلیس و امریکا دارند حمله میکنند به یمن.
باید برگردیم به کتاب های دینیمان
متاسفانه و متاسفانه ، دشمن بیشتر از ما کتاب های دینی ، روایی و مهدوی و علائم و مقدمات ظهور را میخواند.
دشمن کتابهای ما را بررسی کرده و فهمید این امام زمان ظهور نمیکند جز اینکه مقدماتش اماده شود!
مقدمه اش چیست؟ پرچم خراسانی ، پرچم یمانی...
🔸شما ایرانیان ، اگر دقت کنید همین هایی که عامل حمله به یمن هستند ، حامی هشت سال جنگ علیه شما بودند ، با همین پول ها و موشک ها و سلاح ها که به ما حمله میکنند به شما حمله کردند ، چرا؟
چون اون روز نمیخواستند ، ایران آزاد بشود ، مستقل بشود ، و پرچم خراسانی ، بایستد ولی شکست خوردند . ایران مستقل شد. امروز نگران استقلال یمن هستند که حلقه یمنی، ظهور را تکمیل نکند!
🔸اینها یمن را نابود میکنند ، چون دشمنی دارند با خود امام زمان عج!
با خود ظهور ، با خود دولت عدالت امام زمان دشمنی دارند!
امروز ما یمنی ها چشممان باز شده و بیدار شده ایم ، به برکت جمهوری اسلامی ، به برکت امام خمینی ، به برکت سیدعلی خامنه ای ، و به برکت شهدای قبل و بعد انقلاب شما.
🔸اینها امروز علیه یمن در جنگ هستند ، چون اگر یمن مستقل بشود ، دو بال ظهور تکمیل شده ، ظهور امام زمان محقق میشود.
اینها میدانند و دارند روی این نقشه کار میکنند.
حالا شما برگردید به صحبت های محمد بن سلمان که مدتی پیش در مصاحبه ای گفت ما نمیگذاریم ایران در منطقه گسترش یابد چون ایران به دنبال زمینه سازی ظهور امام زمان است ،دقت کنید علنا دارد میگویند مشکل شان ظهور است، که بعد از آن بود ، که سید حسن نصر الله در سخنرانی پاسخش را اینطور داد که چه تو ، چه بزرگتر از تو ، چه اربابان تو ، نمیتوانند و نخواهند توانست ، جلو ظهور امام زمان را بگیرند.
🔸امروز جنگ با یمن ، جنگ با امام زمان و برنامه امام زمان و زمینه سازان ظهور امام زمان است.
اینها میدانند ظهور امام زمان مقدمات دارد و با جلوگیری از مقدمات ظهور ، جلو ظهور را میگیرند.
فدای امام زمان بشوم که هنوز ظهور نکرده اینطور از او میترسند ، اگر خود حضرت بیاید چه کار میکنند.
🔸امروز یمن یک امتحان بزرگ است برای منتظرین امام زمان ، چون فقط آنها هستند که از مسئولیت مهم خود اطلاع دارند.
چون میداند ، یمن مقدمه ظهور است ، لذا دفاع و کمک به یمن ، یعنی کمک به ظهور امام زمان ، دشمن دارد ۲۴ ساعته کار میکند
🔸امروز در یمن با افکار امام خمینی چه معجزاتی انجام میدهند ، با چه؟
با بعضی از کتاب های امام خمینی ،با بعضی کتاب های سیدعلی خامنه ای
ولی اینجا ایران ، خود شخص امام خمینی بود ، خود شخص امام خامنه ای هست ، چه کار کردیم ؟
خدا فردا از شماها میپرسد ، شما ها که میدانستید ، چکار کردید؟
@masafclips
📝"حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ "
💠 رسول خدا 💚(صلی الله علیه و آله) فرمودند
💐 دوستی فاطمه در صد جایگاه به حال انسان سودمند است که راحتترین آنها عبارتاند از
🍁 مرگ، قبر، میزان، سنجش، محشر، و پل صراط و حسابکشی؛
☀️ پس دخترم فاطمه از هر کس راضی باشد، من از او خشنود میشوم و هر کس من از او راضی شوم خدا از او خرسند خواهد بود.
🍃 هر کس فاطمه از او خشمگین باشد، من بر او خشم میکنم و هر کس من بر او خشم کنم، خداوند بر او غضب میکند.
📚فاطمیه ماثوره
📚بحارالانوار جلد ۷۲
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
@arefeen
هدایت شده از شهید قاسم سلیمانی🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روحانی
من بلد نیستم کاری به دنیا نداشته باشم و برای حل مشکلات فقط به داخل نگاه کنم
این درحالی است که رهبری بیش از 10 ساله فقط شعار سال را برپایه ی اقتصاد داخلی قرار میدهد ...
این سخنرانی یعنی ببخشید اجازه هست دوباره بریم سر میز مزاکره؟؟؟
#نفوذ
#برجام
@masafclips
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
🔴جلوگيري از مرگ جوان در حال احتضار❗️
🔰عالم رباني حاج شيخ مرتضي آشتياني قدس سره فرمود که حجة الاسلام حاج ميرزا حسين خليلي طهراني قدس سره فرمود: «شيخ جليل» که با همديگر سر درس «صاحب جواهر» رضوان الله تعالي عليه حاضر مي شديم، اين قضيه را نقل کرد:
💠يکي از تجار که رئيس خانواده «الکبه» بود، پسر جوان و خوش صورت و مؤدبي داشت. والده اش که علويه ي محترمه اي بود، فقط همين يک پسر را داشتند. اين پسر هم مريض مي شود و بقدري مرضش سخت مي شود که به حال مرگ و احتضار مي افتد.
🍃بالاخره چشم و پاي او را مي بندند و پدرش از اندرون خانه به بيرون مي رود و به سر و سينه مي زند. مادر علويه اش نيز به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام مشرف مي شود و از کليددار آن آستان خواهش و تمنا مي کند که اجازه دهد شب را تا صبح درون حرم مطهر بماند.
🍃کليددار اول قبول نمي کند، ولي آن علويه خودش را معرفي مي کند و مي گويد: «پسرم محتضر است و چاره اي جز توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج عليه السلام ندارم.» کليددار قبول مي کند و به مستخدمين دستور مي دهد که اجازه دهند آن علويه در حرم بيتوته کند.
🍃«شيخ جليل» فرمود: بنده در همان شب به کربلا مشرف شدم و اصلا از تاجر و مرض پسرش اطلاع نداشتم. وقتي به خواب رفتم، در عالم خواب به حرم مطهر حضرت سيدالشهداء عليه السلام مشرف شدم و از طرف مرقد مطهر حضرت حبيب بن مظاهر عليه السلام وارد شدم.
🍃ديدم در بالاي سر حرم، زمين تا آسمان مملو از ملائکه است و در مسجد بالا سر حرم، حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت اميرالمؤنين علي عليه السلام روي تخت نشسته اند. در همان موقع ملکي خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد: «السلام عليک يا رسول الله» سپس گفت: «حضرت باب الحوائج اباالفضل العباس عليه السلام فرمود: يا رسول الله پسر اين علويه عيال حاجي الکبه مريض است و او به من متوسل شده است. شما به درگاه خدا دعا کنيد تا پروردگار به او شفا عنايت فرمايد.»
🍃حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم دستها را بلند کرد و بعد از چند لحظه فرمودند: مرگ اين جوان رسيده و ديگر نمي توان کاري کرد! ملک رفت و بعد از چند لحظه ي ديگر آمد و پس از عرض سلام همان پيغام را آورد. حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم باز دستها را به دعا بلند کردند و باز همان جواب را فرمودند و ملک برگشت.
🍃ناگهان ديدم ملائکه اي در حرم بودند، مضطرب شدند ولوله اي در بين آنها به وجود آمد. با خود گفتم: چه خبر شده است؟! خوب که نگاه کردم، ديدم حضرت باب الحوائج عليه السلام با همان حالي که در کربلا به شهادت رسيده اند، دارند تشريف مي آورند! ايشان به حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم سلام کردند و بعد فرمودند: «فلان علويه به من متوسل شده است و شفاي جوانش را از من مي خواهد. شما از حضرت حق سبحانه بخواهيد که يا اين جوان را شفا دهد و يا اينکه ديگر مرا باب الحوائج نگوييد.»
🍃وقتي حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم اين حرف را شنيدند، چشمان مبارکشان پر از اشک شد و رو به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نمودند و فرمودند: يا علي، تو هم با من دعا کن. هردو بزرگوار دست ها را رو به آسمان کردند و دعا فرمودند.
🍃بعد از لحظه اي ملکي از آسمان نازل شد و به محضر مقدس حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مشرف شد و سلام کرد و عرض کرد: حضرت حق سبحانه و تعالي سلام مي رساند و مي فرمايد: «ما لقب باب الحوائجي را از عباس نمي گيريم و آن جوان را شفا داديم!»
🍃من فورا از خواب بيدار شدم و چون اصلا خبري از اين ماجرا نداشتم، خيلي تعجب کردم! ولي با خود گفتم: اين خواب صادقه است و در آن حتما سري هست. وقتي که برخاستم ديدم سحر است و بيش از يک ساعت به صبح نمانده است. در همان وقت به طرف خانه ي «حاجي الکبه» براه افتادم.
🍃وقتي وارد خانه ي او شدم پدر آن جوان را در ميان خانه ديدم که راه مي رود و به سر و صورت مي زند. به حاجي گفتم: چطور شده چرا ناراحت هستيد؟! گفت: ديگر مي خواهي چطور بشود؟ جوانم از دستم رفت!
🍃دست او را گرفتم و گفتم آرام باش و ناراحتي نکن! خدا پسرت را شفا داده است، ترس و واهمه اي هم نداشته باش، زيرا خطر رفع شده است! او تعجب کنان مرا به اطاق جوان مرده اش برد، وقتي که وارد اتاق شديم، آن جوان نشست و چشم بند خود را باز کرد. حاجي تا اين منظره را مشاهده کرد، دويد و جوانش را بغل کرد. جوان اظهار گرسنگي کرد، برايش غذا آوردند و خورد! گويا اصلا مريض نبوده است!
📚کرامات العباسيه ص 94 به نقل از الوقايع و الحوادث ج 3، ص 42
❣ @arefeen
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
هدایت شده از شهید قاسم سلیمانی🇮🇷
🔴 تاثیر عشوه گری پیرزن های اروپایی....
سیاست خارجی دولت از زبان وندی شرمن:
عراقچی در یک جلسه خواسته جدید ایران را مطرح کرد، عصبانی شدم گریهام گرفت، عراقچی خواستهاش را پس گرفت!
هنوز هم کریسمس برای من کارت تبریک میفرستد اما گویا خبر ندارد یهودیام.
در مذاکرات با ایران به اسم کوچک همدیگر را صدا میزنیم و خانوادههای هم را نیز میشناسیم.
#نفوذ
#برجام
@masafclips
هدایت شده از شهید قاسم سلیمانی🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای وصیت حاج قاسم در آخرین روزش در سوریه؛
حاج قاسم💚🌸 در آخرین روزی که در سوریه بودند ۷ ساعت برای فرماندهان مقاومتی حرف زد و نقشه راه ۵ ساله را به آنها گفت
#سردارسلیمانی💚
@masafclips
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴فعالیت نیرویقدس چیست؟
▪️مجریان دکتیرین امنیت فرامرزی ایران چه کسانی هستند؟
▪️میراث ماندگار شهید سلیمانی که پس از سالها از آن رونمایی شد.
@masafclips
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️آنفولانزا قاتل #زنجیرهای این روز ها
😔با کمال تاسف به اطلاع هموطنان عزیز میرسانیم بیماری آنفولانزا تا کنون بیش از 60 هم وطن را به مرگ کشانده
✅کلانشهر ها (تهران مشهد قم شیرزا و...) بیشترین تعداد مرگ را داشته اند
💠 #طب_سنتی 2 راهکار را پیش روی مردم قرار داده که تا حالا جواب داده و خیلی ها نجات یافتن
🌐مطالعه کنید شاید شما نفر بعدی باشید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/906493966Cd2582ceabf
هدایت شده از شهید قاسم سلیمانی🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸واکنش اوباما وقتی فهمید #سردار_سلیمانی💚 در اتاق رئیس جمهور عراق است😱😂
@masafclips
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
🔴جلوگيري از مرگ جوان در حال احتضار❗️
🔰عالم رباني حاج شيخ مرتضي آشتياني قدس سره فرمود که حجة الاسلام حاج ميرزا حسين خليلي طهراني قدس سره فرمود: «شيخ جليل» که با همديگر سر درس «صاحب جواهر» رضوان الله تعالي عليه حاضر مي شديم، اين قضيه را نقل کرد:
💠يکي از تجار که رئيس خانواده «الکبه» بود، پسر جوان و خوش صورت و مؤدبي داشت. والده اش که علويه ي محترمه اي بود، فقط همين يک پسر را داشتند. اين پسر هم مريض مي شود و بقدري مرضش سخت مي شود که به حال مرگ و احتضار مي افتد.
🍃بالاخره چشم و پاي او را مي بندند و پدرش از اندرون خانه به بيرون مي رود و به سر و سينه مي زند. مادر علويه اش نيز به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام مشرف مي شود و از کليددار آن آستان خواهش و تمنا مي کند که اجازه دهد شب را تا صبح درون حرم مطهر بماند.
🍃کليددار اول قبول نمي کند، ولي آن علويه خودش را معرفي مي کند و مي گويد: «پسرم محتضر است و چاره اي جز توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج عليه السلام ندارم.» کليددار قبول مي کند و به مستخدمين دستور مي دهد که اجازه دهند آن علويه در حرم بيتوته کند.
🍃«شيخ جليل» فرمود: بنده در همان شب به کربلا مشرف شدم و اصلا از تاجر و مرض پسرش اطلاع نداشتم. وقتي به خواب رفتم، در عالم خواب به حرم مطهر حضرت سيدالشهداء عليه السلام مشرف شدم و از طرف مرقد مطهر حضرت حبيب بن مظاهر عليه السلام وارد شدم.
🍃ديدم در بالاي سر حرم، زمين تا آسمان مملو از ملائکه است و در مسجد بالا سر حرم، حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت اميرالمؤنين علي عليه السلام روي تخت نشسته اند. در همان موقع ملکي خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد: «السلام عليک يا رسول الله» سپس گفت: «حضرت باب الحوائج اباالفضل العباس عليه السلام فرمود: يا رسول الله پسر اين علويه عيال حاجي الکبه مريض است و او به من متوسل شده است. شما به درگاه خدا دعا کنيد تا پروردگار به او شفا عنايت فرمايد.»
🍃حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم دستها را بلند کرد و بعد از چند لحظه فرمودند: مرگ اين جوان رسيده و ديگر نمي توان کاري کرد! ملک رفت و بعد از چند لحظه ي ديگر آمد و پس از عرض سلام همان پيغام را آورد. حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم باز دستها را به دعا بلند کردند و باز همان جواب را فرمودند و ملک برگشت.
🍃ناگهان ديدم ملائکه اي در حرم بودند، مضطرب شدند ولوله اي در بين آنها به وجود آمد. با خود گفتم: چه خبر شده است؟! خوب که نگاه کردم، ديدم حضرت باب الحوائج عليه السلام با همان حالي که در کربلا به شهادت رسيده اند، دارند تشريف مي آورند! ايشان به حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم سلام کردند و بعد فرمودند: «فلان علويه به من متوسل شده است و شفاي جوانش را از من مي خواهد. شما از حضرت حق سبحانه بخواهيد که يا اين جوان را شفا دهد و يا اينکه ديگر مرا باب الحوائج نگوييد.»
🍃وقتي حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم اين حرف را شنيدند، چشمان مبارکشان پر از اشک شد و رو به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نمودند و فرمودند: يا علي، تو هم با من دعا کن. هردو بزرگوار دست ها را رو به آسمان کردند و دعا فرمودند.
🍃بعد از لحظه اي ملکي از آسمان نازل شد و به محضر مقدس حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مشرف شد و سلام کرد و عرض کرد: حضرت حق سبحانه و تعالي سلام مي رساند و مي فرمايد: «ما لقب باب الحوائجي را از عباس نمي گيريم و آن جوان را شفا داديم!»
🍃من فورا از خواب بيدار شدم و چون اصلا خبري از اين ماجرا نداشتم، خيلي تعجب کردم! ولي با خود گفتم: اين خواب صادقه است و در آن حتما سري هست. وقتي که برخاستم ديدم سحر است و بيش از يک ساعت به صبح نمانده است. در همان وقت به طرف خانه ي «حاجي الکبه» براه افتادم.
🍃وقتي وارد خانه ي او شدم پدر آن جوان را در ميان خانه ديدم که راه مي رود و به سر و صورت مي زند. به حاجي گفتم: چطور شده چرا ناراحت هستيد؟! گفت: ديگر مي خواهي چطور بشود؟ جوانم از دستم رفت!
🍃دست او را گرفتم و گفتم آرام باش و ناراحتي نکن! خدا پسرت را شفا داده است، ترس و واهمه اي هم نداشته باش، زيرا خطر رفع شده است! او تعجب کنان مرا به اطاق جوان مرده اش برد، وقتي که وارد اتاق شديم، آن جوان نشست و چشم بند خود را باز کرد. حاجي تا اين منظره را مشاهده کرد، دويد و جوانش را بغل کرد. جوان اظهار گرسنگي کرد، برايش غذا آوردند و خورد! گويا اصلا مريض نبوده است!
📚کرامات العباسيه ص 94 به نقل از الوقايع و الحوادث ج 3، ص 42
❣ @arefeen
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
هدایت شده از شهید قاسم سلیمانی🇮🇷
26.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نون_حرام_نسل_به_باد_میده
#نون_حلال_فرزندان_میکنه
#مثل_سردار_دلها
⭕️🎥روایت تاثیر نان حلال و زندگی عارفانه والدین #سردار_سلیمانی💚
@masafclips
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ماجرای رد صلاحیت شدن های نمایندگان مجلس👤استاد #رائفی_پور
باید مردم به اون نماینده بگن 👈 شرفُ
غیرتُ ناموس نداری
🔥 صریح و بدون پرده 👇
@masafclips
🌷 #امام_سجاد💚 علیه السلام
سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى های صحراى محشر در امان است :
✅ اوّل آن كه در كارگشائى و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد.
✅ دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتى بينديشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد يا هر سخنى را كه مى خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودى خداوند در آن است يا مورد غضب و خشم او مى باشد.
✅ سوّم قبل از عيب جوئى و بازگوئى عيب ديگران ، سعى كند عيب هاى خود را برطرف نمايد.
📗بحارالا نوار: ج۷۵ ص۱۴۱
@arefeen