کوچههای قدیمی را
باریک میساختند
تا آدما به هم نزدیکتر شوند
حتی در یک گذر
🌷شریف آباد سلام🌷
@SharifAbadSalam
─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
🙂به افتخار اون نسلی که ظهرها به زور میخوابوندنشون تا خرابکاری نکنن اما حالا باید ظهر به زور بیدارشون کنن …
🌷شریف آباد سلام🌷
@SharifAbadSalam
─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
از قدیمی ترین عکس های مربوط به کربلا
🌷شریف آباد سلام🌷
@SharifAbadSalam
─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
زمان گذشت...
خیلی چیزها به دست آوردیم
خیلی چیزهای با ارزش رو از دست دادیم،
سادگی هارو...
بوی عطر چای صبح خونهیِ مادربزرگ رو...
نعلبکی های گل دارِ خوش رنگ رو...
کاش زمان نمیگذشت...
🌷شریف آباد سلام🌷
@SharifAbadSalam
─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️شهید سلیمانی فرموده بودند: «دادگاهِ جمهوری اسلامیست و من برای قوانین کشور احترام قائلم»
🔹نشنیده بودید، نه؟!
روایت شهید بزرگوار امیرعبداللهیان از احضار سردار شهید سلیمانی به دادگاه نظامی رو حتما ببینید و بشنوید.
اینهاست که فرد رو عاقبت بخیر میکنه.
🌷شریف آباد سلام🌷
@SharifAbadSalam
─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
یک کارت عروسی جالب مربوط به ۶۰ سال پیش
"طبق اطلاع واصله، رويا و عباس موفق به كشف فرمول تفاهم و همزيستى شده و اين موفقيت را جشن ميگيرند. مأموريت شما اين است كه تشريف فرما شده و تبريک بگوييد"
🌷شریف آباد سلام🌷
@SharifAbadSalam
─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
يادمان باشد محبت
تجارت پاياپای نيست، چرتکه نیندازيم
که من چه کردم و درمقابل تو چه کردی،
بیشمار محبت کنيم،
حتی اگر به هردليلی کفۀ ترازوی
ديگران سبکتر بود...
🌷شریف آباد سلام🌷
@SharifAbadSalam
─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دهه ۶۰
نسل قانع و مظلوم
🌷شریف آباد سلام🌷
@SharifAbadSalam
─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرق ناخن گرفتنِ مامانای الان با قدیم، عین حقیقته 😂
🌷شریف آباد سلام🌷
@SharifAbadSalam
─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این آهنگ مستقیم من رو میبره به یه شب تابستونیِ پرستاره...
همون خونه حیاط دار نقلیمون. وقتی که فقط پنج سالم بود. مامان تو ایوون به اصرار ما بچه ها برامون تشک انداخته بود.
بابا یه رادیو داشت که شبا باهاش به قصه های شب بخیر کوچولو گوش میکردیم.
یادمه داستان که شروع شد، به آسمون نگاه کردم و سعی کردم داستان رو تصویر سازی کنم،
کم کم چشمم گرم شد و رو تشک چرخیدم و خنکی تشک یه جون به جونام اضافه کرد.
مامان که فکر کرد خوابمون برده، رادیو رو برداشت و رفت تو خونه اما من هنوز صدای رادیو رو میشنیدم که میگفت: شب بر همه خوش تا صبح فردا 🌙
🌷شریف آباد سلام🌷
@SharifAbadSalam
─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─