کشیده تا به ثریا حصار فاصله ها
رسانده جان به لبم تیغ شکوه و گله ها
صدای ناله ز هر باغ میرود تا عرش
که غصّه غدّه شده،در گلوی چلچله ها
فریب ناز تو را خوردم و اسیر شدم
اسیر فاصله ها و اسیر ولوله ها
مرا ز شور گرفتی مرا به شر دادی
ز من ثبات گرفتی چنانکه زلزله ها!..
ز تیر مکر و ریا زخم خورده ام بسیار
دریغ از ستم بیکران حرمله ها..
بدا به حال من و تو که در جهانِ ریا..
شریک دزد شویم و رفیق قافله ها!
به یاد چشم سیاهت همیشه میسوزم
که بود برق نگاهت جواب مسئله ها
✍#محمد_ثاقبی
دلِ عاشق خوش است،به خیالی عبث
به وفایی سراب،به وصالی قفس!
نه رسیدم به تو نه رسیدی به من
نرسیدم به هیچ نرسیدم به کس
همه اهریمنان به هوس ها خوشند..
همه دین باوران،به زوالِ هوس!
به درختِ امید،نرسید آفتاب
چه رسد آب جوی چه رسد به هرس..
دغلان از پیِ منِ شیرین،به صف..
همه یاران دغل همه یاران مگس..
تو خدایا بگو،به جهانت کسی
که ندارد هوی،که ندارد هوس!
به زمان داده ام دلِ خود را کنون
که رسانَد به تو،غمِ من را سپس!
شده این ذکر من،که در این کربلا
نشوم حرمله،نشوم من شبث
تو دلیلی بیار،که در این درد و آه
نکنم عزم خاک،بکشم من نفس!
تو بیا و به مهر دل ما را بشوی
دف شادی بکوب،تو به فریاد رس..
✍#محمد_ثاقبی
#منجی_عالم_بشریت
#یا_مهدی_ادرکنی
خدا از ما نگیرد کاش این مشت رجز خوان را
جهاد و پایداری را سعادت را شهیدان را
مبادا دشمن غاصب ببیند ضعف ما ها را
مبادا یاری خرسان بتوپد خاک ایران را
خدا از ما نگیرد کاش میر و رهبر ما را
امیر آسمان عشق،این خورشید تابان را..
نمیلغزیم در این راه اقیانوس بیتابیم
که میبلعیم کوچک رود فکر و مکر شیطان را
جهان امروز پر شد از تب الله اکبر ها
جهان امروز میبیند خروش هر مسلمان را
اشدّا ٕ و علی الکفّار میخوانیم و پرشوریم
که دشمن می هراسد قدرت آیات قرآن را
نماز شب نمیخوانیم اما خوب میدانیم
که در دلهای خود داریم مروارید ایمان را
سر و دست و دل و پا را به پای یار میریزیم
که جان را میدهیم و شاد میبینیم جانان را
سلیمانی و نصرالله و سید هاشم و سنوار
نخواهد دید دشمن خواری مردان میدان را
بیا ای غنچه ی پژمرده در بوران استکبار..
شنو بوی بهاران را ببین مرگ زمستان را
به خاطر میسپارد مادرِ تاریخ تا محشر
به خاطر میسپارد ظلم،یوم الله آبان را
به ایران خاک اسطوره به ایران خانه ام سوگند
چه نزدیک است بر دشمن که نوشد زهر پایان را...
#محمد_ثاقبی
#مقاومت
#استکبار_ستیزی
#سیزده_آبان
از داغ عزیزان چه بگویم،جگرم سوخت
تسکین دلم اشک شد و چشم ترم سوخت
شب حاکم بی چون و چرای غزلم شد
در پنجه ی این داغ کلید سحرم سوخت
در خاک و در افلاک به جز غصه ندیدم
چون دایره ای رنج کشیده،وترم سوخت
در بند جهان بندم و دنبال فرارم
خود را به تکاپو زدم و بال و پرم سوخت..
در روی زمین هر که وفا کرد زیان داد
بازار چه تبدار شد و سیم و زرم سوخت
شوق سفرم هست ولی سوی تباهی!..
در آتش پر سوز اجل همسفرم سوخت
این یأس و غمم روضه ی جانکاه #امید است
«ناگاه جهان تار شد و در نظرم سوخت»
با ناله ی خودکار به این شعر رسیدم
آهم به هوا رفت و ز تشویش سرم سوخت..
-در فراق جوان ناکام زنده یاد#امید_رضایی
✍#محمد_ثاقبی
سرویم که در خاک ادب ریشه ی ماست..
عشق است که همواره در اندیشه ی ماست
از نسل سلیمانی و سلمان هاییم
شیریم که ایران قوی بیشه ی ماست
✍#محمد_ثاقبی
#ایران_قوی
https://eitaa.com/SheerSaghebi
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
از سینه بزن بیرون ای بغض شباهنگام..
ای آه جگر سوزم یک لحظه بگیر آرام
یک روز نشد با یار از عشق سخن گویم
او هیچ نمیداند،من عاشقم و گمنام..
دیشب وسط مستی از عرش ندا آمد
از چشم و لب یارت در شعر بگیر الهام
چشمان دل انگیزت خورشید تر از خورشید
چون چاردهِ مهتاب از منظره ی یک بام
لب های تو نقاشی چون کوزه ی قلیان بود
دردا که دلم لرزید از تو نگرفتم کام
حیرانم و حیرانم واداده و ویرانم
تنها و پریشانم در دایره ی ابهام..
از تجربه اندوزی همواره حذر کردم
افسوس که در -پیری هستم چو جوانان خام!
من زشت و تو زیبایی من ریشه و تو آبی
دنبال تو می آیم با هر نفس و هر گام
#محمد_ثاقبی
اولین بار تو را دیدم و ردّم کردی
آه من منتظرم از تو پیامی برسد..
عاشقت هستم و عشقم به تو از عمق دل است
کاش این عاشق مخمور به جامی برسد
کاش گرمای وجود تو مرا میسوزاند..
کاش با سوختنِ خویش به کامی برسد
دل ز عشقت شده دیوانه ولی گمنامم
کیست آن عاشق صادق که به نامی برسد
به خداوند قسم بی تو جهانم تار است
کاش بر تاری من ماه تمامی برسد
به خداوند قسم بی تو زبانم لال است
کاشکی از تو مرا حرف و کلامی برسد..
به همین بغض قسم -مال منی آخر سر...
کاش این بغض مرا اشک مدامی برسد..
✍#محمد_ثاقبی
#عشق
#قطعه
دریادلان هشدار دریادلان آگاه
دریای دلتنگی ما را رسید از راه
باید به پا خیزیم باید به دریا زد
باید رمید از غم باید رهید از آه
باید شرابی ناب در پیک خود ریزیم
باید سبک باشیم آری سبک چون کاه..
یوسف اگر شد شاه در چاه زندان شد
باید به چاه افتی خواهی شوی گر شاه
ابراز احساسات در این جهان جرم است..
باید به خود آییم قانون شود اصلاح
جنگل شده عالم سرسبز و رازآلود
یک عده ای گرگ اند یک عده ای روباه..
در بیشی و کمبود خشنود باید بود
ماتم نیارزد در، این فرصتِ کوتاه!.
عاشق شدم با شوق،فارغ نخواهم شد
در چشم بیدارم،تنهاست او دلخواه!
پژواک تاریکی پیچیده در گیتی
باید بیاید نور باید بتابد ماه..
#محمد_ثاقبی
باران شدم به دشت و بیابان گریستم
با قلب داغدار،فراوان گریستم..
دورم شلوغ نیست،خودم هستم و خودم..
همپای سنگ فرش خیابان گریستم
شیرینی ام به نفع دغل دوستان شد و
با ضربه های سهویِ خرسان گریستم..
یاری نداشتم که به حالم نظر کند
تنها میانِ جمع،پریشان گریستم
رفتم به شهر عشق به امّید زندگی
بر خاک شهر مرده ی آنان گریستم
با باد بیقرار به بستان وزیدم و
با مویه های غنچه ی لرزان گریستم..
با گریه ها و آه فراوان غزل شدم
بر بیت بیت خویش،کماکان گریستم..
✍#محمد_ثاقبی
مادر! دلِ پر دردم با ذکر تو نامیرا ست..
چون شعله ی عشق تو،در هر نفسم پیداست
بشکوه ترین هستی،انسیّه ی حورایی
گردون و زمین بانو از لطف تو پابر جاست..
سرچشمه ی ایمانی آیینه ی قرآنی
ای آنکه قدت سرو و ای آنکه رخت طوباست..
هم دختر خورشیدی هم همسر مهتابی
هم کفو شما حیدر بابای شما طاها ست
با رحمت بی حدّت گل کرد غزل هایم
هرجا بروی گلشن هرجا بروی دریاست
هر لحظه به دیدارت مشتاق تر از قبلم
گاهی که تو را بینم،اوج غزلم آنجاست
تو معجزه ای در من مومن شده ام از تو..
وصفت چقَدَر سخت است تفسیر تو اعطینا ست
یا فاطمه ی زهرا ما را نظری فرما
احسان تو بی پایان احسان تو بی همتاست
در داغ تو میسوزم،میسازم و میسوزم
این غصه ی امروزم آرامشِ فردا ها ست...
این شعر برای تو جانم به فدای تو
با یاد حسین تو شعرم همه عاشوراست!..
✍#محمد_ثاقبی
#حضرت_زهرا🏴🏴
#مادر
قسم به نام یزدان که دلفریبِ ما اوست!
قسم به دین و قرآن شکوه آیه ها اوست!
وفا بدونِ او شر،صفا بدونِ او بد!
که معدنِ صفا اوست،که معدنِ وفا اوست
طنینِ عشق پیچید میانِ بازوانش
همانکه دربِ خیبر،شکسته با خدا اوست
شهی که لایقش نیست،زنی به غیر زهرا
که اوست یار زهرا،که یار مصطفی اوست
ز خانه اش نرفته گدا و شاه،مایوس!
همانکه بر سماطش،نشسته ماسوا اوست!
چقدر بی همانند چقدر بی مثال است
امیر لافتی و سوار هل اتی اوست
گرفته از خدایش،حکومتِ زمین را
کسی که حکم شاهی،گرفته از خدا اوست
علی همیشه تنهاست میانِ مکر کوفی!
همیشه پر طرفدار،درونِ قلب ما اوست
قسم به باده ی صبر،قسم به حوض کوثر
که صاحبِ عزای بلای کربلا اوست!..
چقدر من حقیرم،که دامنش بگیرم!
ز عشق او بمیرم،علیِّ مرتضی اوست!
سیاه روی و پستم،گناهکار هستم
ز غصه ها شکستم،دوای درد ها اوست
نیازمند لطفی ز لطف های اویم
که اولین پناه و که آخرین رجا اوست
چقدر،الکَنانه من از علی نوشتم
خدا کند بفهمد،که قصد شعر،با اوست!
✍محمدثاقبی
#یاعلی_ادرکنی
تا کی ز تمنای تو لبریز بمانم
در سیطره ی گریه ی یک ریز بمانم
در غصه ی این قصه ی تبدار بسوزم
با دلهره و درد گلاویز بمانم
دنیا همه سرسبز و دل انگیز ولی من
بایست همان زردی پاییز بمانم
در راه تو دادم همه ی هستی خود را
تا در طلبت ساده و ناچیز بمانم
من زنده ام اما فقط از دید کلاغان!
تا مثل مترسک سر جالیز بمانم
تو رفتی و من مانده ام و خاطره هایت
تا از قِبَلِ خاطره من نیز بمانم
تا روز جزا یار فراری شده باید
در حسرت اشعار طرب خیز بمانم..
✍#محمد_ثاقبی
به دیدارِ خدا رفتی رئیسی
ببین که تا کجا رفتی رئیسی!
ببین و بشنو احوال جهان را!
تو از بینِ بلا رفتی رئیسی
بَدا بر حال ما،ماندیم در بند
گشودی بال را،رفتی رئیسی!
جهان بی بهره است و ما زیانکار
تو اما پر بها رفتی رئیسی
همه گندم نمای جو فروشند
تو صاف و بی ریا رفتی رئیسی
تو لاله بودی و پژمردی اما
به جشنِ یاس ها رفتی رئیسی
تبسّم بر لبت گل کرده،دیدم!
به دیدار خدا رفتی رئیسی...
#محمد_ثاقبی
#رئیسی
#دلتنگی
#تولدت_مبارک_رئیسی
دوباره دست به گیسوی فال خواهم زد
دوباره سوی خرافات بال خواهم زد
عجب به سر زده امشب هوای آمدنت
پریش حالم و لاف از خیال خواهم زد!
چگونه از تو بخواهم دوباره برگردی
که بی تو چنگ به تارِ زوال خواهم زد!..
به خواب دیدمت و بوی غیر میدادی..
رکب به تهمتِ آن خواب لال خواهم زد..
که گفته بوسه ز لب های یار شرعی نیست!
دوباره لب به لبِ آن حلال خواهم زد
سکوت داغ مرا بیقرار تر کرده ست
غریب، سر به سرِ قیل و قال خواهم زد
منم که برده ی عشقم،بزرگ نامت را
به روی این دلِ پژمرده،خال خواهم زد..
✍#محمد_ثاقبی
سراسر نور و زیبایی ست مادر
تماشا کن،تماشایی ست مادر
مرا درمانِ هر درد است،حقّا
که اَنفاسش مسیحایی ست مادر..
#محمد_ثاقبی
#حضرت_مادر
اگر مستیم پس هستیم در مستی ست،هستِ ما
وضو با می گرفتیم و به قرآن است دستِ ما!..
بهشتی میشویم آخر که این عهد خدا با ماست
که شادابیّ ما شرطی ست از عهدِ الستِ ما..
به دشمن ضربه ها خواهیم زد با تیغ تیزِ عقل..!
دمادم میچشد از عمق جانش ضرب شسِت ما
کسی تا به کنون دیده ست موری را به رنج آریم؟
کسی هرگز نخواهد دید تا محشر شکست ما..
دل از عالم بریدیم و به یک بیرحم دل بستیم..
بسوزد خرمن عشق و دلِ یکتا پرستِ ما
✍#محمد_ثاقبی