eitaa logo
شعر هیأت
10.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
197 ویدیو
17 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 تقدیم به به خصوص شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی پرپر شدید، باغ در این غم عزا گرفت پرپر شدید و باز دل یاس‌ها گرفت تا لاله‌وار جای شما خاک تیره شد داغی بزرگ در دل هر غنچه جا گرفت پرپر شدید، عطر شما را نسیم برد عطر شما فضای زمین را فرا گرفت باغی که خونتان به رگ و ریشه‌اش رسید جانی دوباره یافت، دوباره صفا گرفت آن شب دوباره جمع شما جمع بود آه باد خزان وزید و شما را ز ما گرفت «بوی بهشت می‌رسد»... آوار انفجار... یک‌باره خاک، بوی خوش کربلا گرفت «سرچشمه» غرق خون شد، خونی که موج موج سرچشمه از محرّمِ خون خدا گرفت هفتاد و سه بهشتی از خاک رد شدید هفت آسمان ز پای شما بوسه‌ها گرفت آری بهشت را به بها می‌دهد خدا با این بهانه بود که جان از شما گرفت در باغِ ما به یاد شما راست‌قامتان هفتاد و چند سرو سرافراز پا گرفت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/456@ShereHeyat
۷ تیر ۱۳۹۹
علیه‌السلام 🔹چه باران خوشی🔹 اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را تجلی‌خانه برپا کرده با گلدسته‌های نور تداعی می‌کند صحن و سرایش مشهد و قم را... مفاتیح‌الجنان بر لب، در و دیوارها شاعر عوض کرده‌ست این تصویر‌ها طرز تکلم را دلی اندازهٔ دریا برایش با خود آوردم که با لبخندی آرامش دهد روح تلاطم را... هماره قدسیان بر سفرهٔ اکرام او مُنعِم خدا بخشیده بر خوان کریمان این تنعّم را پدر«باب الحوائج» او خودش «شاهچراغ» اما زیارت‌نامه می‌خواند دمادم نور هشتم را تصور می‌کنم در طوس هستم، چشم می‌بندم و حس می‌گیرم از شیراز این اوج تبسم را به خود می‌آیم از اشکی که در هر بیت من جاری‌ست چه باران خوشی، من دوست دارم این تداوم را... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1517@ShereHeyat
۸ تیر ۱۳۹۹
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹رضای او🔹 این حریم کیست کز جوشِ ملائک روزِ بار نیست در وی پرتو خورشید را راه گذار... یارب این خاک گرامی مغرب خورشید کیست کز فروغش می‌شود چشم ملائک اشک‌بار... کیست یارب در پس این پرده کز انفاس خوش می‌برد از چشم‌ها چون بوی پیراهن غبار... همچو معنی در ضمیر لفظ پنهان گشته است در رضای او رضای حضرت پروردگار شِکوۀ غربت، غریبان را ز خاطر بار بست در غریبی تا اقامت کرد آن کوهِ وقار... وه چه گویم از صفای روضۀ پرنور او کز فروغش کور روشن می‌شود بی‌اختیار... همچو اوراق خزان بال ملائک ریخته‌ست هر کجا پا می‌نهی در روضۀ آن شهریار می‌توان رفتن به آسانی به بال قدسیان از حریم روضۀ او تا به عرش کردگار... نقد می‌سازد بهشت نسیه را بر زائران روضۀ جنت‌مثالش در دل شب‌های تار می‌توان خواند از جبین رحل مصحف‌های او رازهای غیب را چون لوح محفوظ آشکار... از سر گلدسته‌اش چون نخل ایمن تا سحر بر خداجویان شود برق تجلی آشکار... چشمۀ کوثر به استقبالش آید روز حشر هر که را زین آستان بر جبهه بنشیند غبار... می‌رود فردا سراسر در خیابان بهشت هر که را امروز افتد در خیابانش گذار هر که باشد در شمار زائران درگهش می‌تواند شد شفیعِ عالمی روزِ شمار آتش دوزخ نمی‌گردد به گردش روز حشر از سر اخلاص هر کس گشت گِرد این مزار... می‌شود همسایۀ دیوار بر دیوار خلد در جوار روضۀ او هر که را باشد مزار... بر جبین هر که بنشیند غبار درگهش داخل جنت شود از گرد ره بی‌انتظار... آن که باشد یک طواف مرقدش هفتاد حج فکر «صائب» چون تواند کرد فضلش را شمار؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4687@ShereHeyat
۱۰ تیر ۱۳۹۹
علیه‌السلام 🔹عطر بهشت🔹 بهار آمد و بر روی گل تبسم كرد شكوه وا شدن غنچه را تجسم كرد بهار دید كه شمشادها جوانه زدند شكوفه‌های جوان را نثار مردم كرد ز سمت مشرق دل‌ها وزید عطر بهشت بهار مست شد و راه باغ را گم كرد به سایه‌سار زیارت نشست و با مژه‌اش غبارروبی صحن امام هشتم کرد پس از طواف حرم یا محول الأحوال بهار با نفس عاشقان تفاهم كرد بهار نیت معراج داشت وقت نماز به خاك مقدم زوار او تیمم كرد در آستان رضا «إنّما یرید الله» كریمه‌ای است كه روح‌الأمین ترنم كرد زلال اشك اگر گل كند به لاله قسم كه با امام رضا می‌شود تكلم كرد سخن به رسم گل‌افشانی بهار بگو اگر شكست دلت در حریم یار بگو: «دوباره آمده‌ام تا دوباره در بزنم» كبوترانه در این آستانه پر بزنم به ناامیدی از این در نمی‌روم هرگز اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم خدا مرا به حقیقت ولی‌شناس كند كه حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم سواد نامۀ من رنگ صبح خواهد شد شبی که بوسه بر این چشمۀ سحر بزنم خدای را كمی ای زائران درنگ كنید كه خاك پای شما را به چشم تر بزنم من آشنای همین درگهم، خدا نكند كه رو به غیر بیارم در دگر بزنم اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم، باز خوشم كه گاه‌گداری به باغ سر بزنم صفای تربیت باغبان حرامم باد كه در مجاورت گل دم از سفر بزنم من از حضور تو ای ماه هاشمی خجلم مگر به اشك شود ترجمان حرف دلم به یك نگاه تو تطهیر می‌شود دل من به یك كرشمه نمک‌گیر می‌شود دل من مرا بس است طواف ضریح تو هرگاه شكسته‌بستهٔ تقصیر می‌شود دل من قسم به صبح جمالت كه پشت پنجره‌ات دخیل نالهٔ شبگیر می‌شود دل من سرشک حاجت هر كس كه می‌چكد بر خاک كنار پنجره تصویر می‌شود دل من به چشم آینه‌های حرم كه می‌نگرم هزار مرتبه تكثیر می‌شود دل من به شوق آن كه به پابوس زائرت برسد به جای اشک سرازیر می‌شود دل من خدا نكرده اگر از تو رو بگردانم اسیر بازی تقدیر می‌شود دل من چگونه قصد زیارت كنم برای وداع مگر ز دیدن تو سیر می‌شود دل من؟ «خدا مرا به فراق تو مبتلا نكند من و جدایی از این آستان خدا نكند» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/573@ShereHeyat
۱۱ تیر ۱۳۹۹
48.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوادِ نامۀ من رنگ صبح خواهد شد شبی که بوسه بر این چشمۀ سحر بزنم 📹 شعرخوانی استاد در حرم مطهر علیه‌السلام 🆔 instagram.com/shereheyat@ShereHeyat
۱۲ تیر ۱۳۹۹
علیه‌السلام 🔹پیمبر عشاق🔹 با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم تا محضر زلال‌ترین کوثر آمدم قسمت نشد که بال و پری دست و پا کنم اما به شوق دیدن تو با سر آمدم گفتند زائر حرمت زائر خداست مُحرم‌تر از همیشه بر این باور آمدم اینک مدینةالنبی‌ام، مشهدالرضاست با نام تو به محضر پیغمبر آمدم از حس و حال روشن معراج پُر شدم وقتی به خاکبوسی «بالاسر» آمدم حسی کبوترانه گرفته‌ست جان من «پایین پای» تو شده هفت آسمان من در این حریم قدسی سرتاسر آینه روشن شده به نور تو چشمم هرآینه گرد و غبار صحن تو را می‌خرد به جان همواره بوده است بر این باور آینه پر می‌کشد از این همه قلب شکسته: آه سر می‌زند از این همه چشم تر: آینه عکس ضریح توست که در قاب چشم‌هاست یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه گم کرده دارم، آمده‌ام با نگاه تو پیدا کنم تمام خودم را در آینه لبریز روشنی‌ست تمام رواق‌ها آیینگی‌ست جان کلام رواق‌ها... روی تو را ستارهٔ اشراق خوانده‌اند خوی تو را «مکارم الاخلاق» خوانده‌اند دست تو را که خالق لطف و کرامت است روزی‌رسان انفس و آفاق خوانده‌اند باران مهربانی بی‌وقفهٔ تو را شأن نزول سورهٔ انفاق خوانده‌اند در مذهب نگاه تو غم حرف اول است چشم تو را پیمبر عشاق خوانده‌اند هفت آسمان و رحمت شمس الشموسی‌ات ذرات خاک و لطف انیس النفوسی‌ات 📝 🌐 shereheyat.ir/node/570@ShereHeyat
۱۲ تیر ۱۳۹۹
علیه‌السلام 🔹حضرت نور🔹 سلام ای طبیب طبیبان سلام سلام ای غریب غریبان سلام الا ماهتاب شبستان توس الا حضرت نور، شمس‌الشموس غریبم من از راه دور آمدم به دنبال یک جرعه نور آمدم شبم، آه یک جرعه ماهم بده پناهی ندارم پناهم بده ببخشا اگر دور و دیر آمدم جوان بودم، امروز پیر آمدم منم زائری خام و بی‌ادعا کبوتر کبوتر کبوتر دعا اگر مست و مسرور و شاد آمدم من از سمت باب‌الجواد آمدم من از عطر نامت بهاری شدم تو را دیدم آیینه‌کاری شدم تو این خاک را رنگ‌وبو داده‌ای به ایران من آبرو داده‌ای ببخشای این عاشق ساده را ببخشای این روستازاده را تو را دیدم و روشنایی شدم علی‌بن‌موسی‌الرضایی شدم... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3326@ShereHeyat
۱۲ تیر ۱۳۹۹
علیه‌السلام 🔹در آغوش آیینه‌ها🔹 در آغوش آیینه‌ها بوده‌ام نمی‌دانی ای دل کجا بوده‌ام... تو گویی در این سیر چون عطر گل روی شانه‌های صبا بوده‌ام... به دور حرم توی صحن عتیق کبوتر کبوتر رها بوده‌ام نه در قید دنیا نه در بند خویش که فارغ از این ماجرا بوده‌ام طلا شد مس روحم امشب که من کنار رواق طلا بوده‌ام... میان دل عاشق من کسی اگر بوده او بوده تا بوده‌ام گرفتم از او هرچه می‌خواستم به والله حاجت‌روا بوده‌ام... اگر شاعرم بی‌خبر نیستید که من ریزه‌خوار شما بوده‌ام برای شفا تا سحر ملتجی به دیوار دارالشفا بوده‌ام من آخر به مهمانی حضرتِ علی بن موسی الرضا بوده‌ام 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2518@ShereHeyat
۱۲ تیر ۱۳۹۹
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است حتی فرشته‌ای که به پابوس آمده انگار بین رفتن و ماندن مردد است اینجا مدینه نیست نه اینجا مدینه نیست پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟! حتی اگر به آخر خط هم رسیده‌ای اینجا برای عشق، شروعی مجدد است جایی که آسمان به زمین وصل می‌شود جایی که بین عالم و آدم زبانزد است هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید اینجا بهشت ـ شهر خدا ـ شهر مشهد است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/594@ShereHeyat
۱۲ تیر ۱۳۹۹
علیه‌السلام 🔹دریای رحمت🔹 خوشا آن غریبی که یارش تو باشی قرار دل بی‌قرارش تو باشی خوشا آن‌که تنها تو را دوست دارد چه خوش‌تر اگر دوستدارش تو باشی ز بیداد پاییز هم غم ندارد هر آن دل که باغ و بهارش تو باشی خوشا آن گدایی که تنهای تنها کناری نشیند، کنارش تو باشی... بر آن محتضر می‌برم رشک هر شب که شمع شب احتضارش تو باشی... خوشا آن‌که یک عمر پروانه‌ات شد که یک لحظه شمع مزارش تو باشی... شعاری به پیشانی خود نوشتم خوشا آن‌که تنها شعارش تو باشی گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرّضایم... چه غم گر گنه‌کار و نامه‌سیاهم علی بن موسی الرضا داد راهم امام رئوفی که عالم فدایش کرم کرد و داد از عنایت پناهم... سراپا شدم غرق دریای رحمت نگویید دیگر که غرق گناهم همه روی گردانده بودند از من رضا کرد با چشم رحمت نگاهم... به جز دامن آل عصمت نگیرم به غیر از رضای رضا را نخواهم چو می‌خواست راهم دهد از کرامت عطا کرد، سوز دل و اشک و آهم اگر خوار بودم، اگر پست بودم رضا داد قدرم، رضا داد جاهم... گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرّضایم... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3978@ShereHeyat
۱۳ تیر ۱۳۹۹
علیه‌السلام 🔹یا مُعینَ الضُعَفا🔹 ساحت قدس تو ای آینۀ «آیۀ نور» هست سرچشمۀ آگاهی و شیدایی و شور یافت چون روشنی از نور تو ای «شمس شموس»! زنده شد در دل هر ذرّه تمنّای حضور در و دیوار حریم تو دهد بوی بهشت صحن و ایوان تو دارد اثر بوسۀ حور «حجّت هشتمی» و حاجت ما عرض نیاز ای چو اجداد کریمت به کرامت مشهور سرمۀ چشم کُنَد آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک» هر مسافر که شود زائر این «وادی طور» یک نظر دید تو را «یوسف» و صد مرتبه گفت: «قُل هُوَ اللهُ أحد، چشم بد از روی تو دور» «نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد» گر کُنَد از حرم قدس تو در «توس» عبور عشق شد فرش «قدمگاه» تو چون کرد نگاه به جمال ملکوتی تو در «نیشابور» از حدیثی که در آن روز، تلاوت کردی موج زد در همه‌جا سلسله در سلسله نور به تولّای تو ای روحِ «شب قدر» قسم به دعای تو مگر، سر بزند «صبح ظهور» دستگیرِ همه شد لطف تو در «دار الفیض» دلنوازِ همه شد مهر تو در «دارِ سرور» «یا مُعینَ الضُعَفا»! چشم امیدش به شماست گرچه عمری ز «شفق» سر زده تقصیر و قصور 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3405@ShereHeyat
۱۳ تیر ۱۳۹۹
چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند موج‌های پریشان تو را می‌شناسند پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند نام تو رخصت رویش است و طراوت زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند هم تو گل‌های این باغ را می‌شناسی هم تمام شهیدان تو را می‌شناسند از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند بوی توحید مشروط بر بودن توست ای که آیات قرآن تو را می‌شناسند گر چه روی از همه خلق پوشیده داری آی پیدای پنهان تو را می‌شناسند اینک ای خوب! فصل غریبی سر آمد چون تمام غریبان تو را می‌شناسند کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند 📝 🆔 instagram.com/shereheyat ✅ @ShereHeyat
۱۳ تیر ۱۳۹۹