eitaa logo
شعر هیأت
10.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
183 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 مرثیه منسوب به علیهاالسلام لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ واى بر تو ای مدینه! مرا ديگر مادر پسران مخوان كه مرا به ياد شيران بيشه‌ام می‌‏اندازى كانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام‌البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم أرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات، به مرگ پيوستند تنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ بر پیکر بی‌جان آن‌ها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند يا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ اى كاش می‌دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دستش قطع شده است؟ 📗 ادب الطف، ج۱، ص۷۱ 🌐 shereheyat.ir/node/2034@ShereHeyat
🔹سرو رشید🔹 خبر این بود که یک سرو رشید آوردند استخوان‌های تو را در شب عید آوردند جیب پیراهنی آغشته به خون را گشتند نامه‌ای را که به مقصد نرسید آوردند نامه مثل جگر تشنۀ تو سوخته بود قفل آن باز نشد هرچه کلید آوردند مادرت گفت کبوتر شده‌ای، می‌دانست آسمان را به هوای تو پدید آوردند لحظۀ رفتن تو خوب به یادش مانده آب و آیینه و قرآن مجید آوردند جانماز متبرّک شده‌اش را آن‌ روز با گلی سرخ که از باغچه چید آوردند وقت رفتن تو خودت روضۀ اکبر خواندی کوچه ابری شد و باران شدید آوردند سال‌ها بعد، تو از راه رسیدی امّا... خوب شد مادرت آن ‌روز ندید آوردند... پیکری را که به شش‌ماهگی‌ات می‌مانست پیکری را که به قنداق سفید آوردند حتم دارم که خود حضرت زهرا هم بود روزهایی که به این شهر شهید آوردند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2041@ShereHeyat
فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین خلاصه می‌شود به این: مادر شهید پیش از آنکه مادر شهید می‌شود «شهید» می‌شود... 📝 @ShereHeyat
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست ز عطر نام تو بوی بهشت می‎آید خمینی دگری، بر کسی که پنهان نیست شهید زنده‌ای و روح جاری اخلاص کسی چنان که تو، هم‌پایۀ شهیدان نیست سزاست این که چنین تشنۀ کلام توام که هیچ باغچه‌ای بی‌نیاز باران نیست ولایت تو همان عشق خاندان «علی»ست ز سعی از تو سرودن دلم پشیمان نیست! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3123@ShereHeyat
امروز به غیر دل، در این صحرا نیست دل ریخته آن‌قَدَر که جای پا نیست گویید به عمروعاصیان، حیله بس است آیید و ببینید، علی تنها نیست! 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹کوثر کثیر🔹 هرکس هر آنچه دیده اگر هرکجا، تویی یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی در تو خدا تجلّی هر روزه می‌کند «آیینۀ تمام‌نمای خدا» تویی میلاد تو تولد توحید و روشنی‌ست ای مادر پدر! غرض از روشنا تویی چیزی ندیده‌ام که تو در آن نبوده‌ای تا چشم کار می‌کند، ای آشنا! تویی نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار سرچشمۀ فقاهت آل عبا تویی غیر از علی نبود کسی هم‌طراز تو غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی تو با علی و با تو علی روح واحدید نقش علی‌ست در دل آیینه، یا تویی؟ شوق شریف رابطه‌های حریم وحی روح الامین روشن غار حرا تویی ایمان خلاصه در تو و مهر تو می‌شود مکّه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی زمزم ظهور زمزمه‌های زلال توست مروه تویی، قداست قدسی! صفا تویی بعد از تو آن زنان که به پاکی زبانزدند سوگند خورده‌اند که خیر النسا تویی شوق تلاوت تو شفا می‌دهد مرا ای کوثر کثیر! حدیث کسا تویی آن منجی بزرگ که در هر سحر به او می‌گفت مادرم به ـ تَضَرُّع ـ بیا! تویی آن راز سر به مهر که «حافظ» غریب‌وار می‌گفت صبح زود به باد صبا تویی هنگام حشر جز تو شفاعت کننده نیست تنها تویی شفیعۀ روز جزا تویی در خانۀ تو گوهر بعثت نهفته است راز رسالت همۀ انبیا تویی «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» بی تو چه می‌کنند؟ تویی کیمیا تویی قرآن ستوده است تو را روشن و صریح یعنی که کاشف همۀ آیه‌ها تویی درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی... پیچیده در سراسر هستی ندای تو تنها صدا بماند اگر، آن صدا تویی گفتم تو ای بزرگ! خطای مرا ببخش لطفت نمی‌گذاشت بگویم «شما» تویی باری، کجاست بقعۀ قبر غریب تو؟ بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/148@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹مژدۀ روشنگر🔹 شب بود و تاریکی طنین انداخت در دشت سرما خروشی سهمگین انداخت در دشت شب بود اما اختری سوسو نمی‌زد دست ترحُّم شانه بر گیسو نمی‌زد آن شب صبوری در سرشت مادران بود زنده به گوری سرنوشت دختران بود ناگاه فجری مژدۀ روشنگر آورد از خاوران نور محمد سر برآورد... آن مرد دل را شور محشر گونه‌ای داد زن را کرامت‌های دیگرگونه‌ای داد می‌گفت زن چون آسمانی بی‌کران است آری بهشتی زیر پای مادران است زیباترین فصل کتاب او تو بودی والاترین زن در خطاب او تو بودی ای نور تو شمع دل‌افروز پیمبر مزد عبادات چهل روز پیمبر... ای هم‌نشان با چاه در انبوه دردش ای هم‌نشین ماه با گل‌های زردش با آن جلالت پای پر آماس؟ آری دستان پینه‌بسته و دستاس؟ آری بانو! چقدر این سادگی را دوست داری! پیش از سفر آمادگی را دوست داری! بانو چقدر از حسرت دیدار گفتن؟ وقت دعا «اَلجّار ثُمَّ الدّار» گفتن؟... ای روزه از صبر سه روزت طاقتش طاق ای سفرۀ افطار تو سرشار انفاق از بس پی انفاق‌ها لحظه شمردی تا خانه‌ات رخت عروسی را نبردی... پلکی بزن اردیبهشتی تو باشیم سلمان خرمای بهشتی تو باشیم ای هُرم صحرای عطش غالب به جانت! ای سختی شعب ابی‌طالب به جانت!... بعد از پدر صبر جمیل آرامتان کرد؟ یا گفتگو با جبرئیل آرامتان کرد؟! ما در مدینه عطر گل‌ها را شنیدیم اما نشانی از مزار تو ندیدیم... ای خطبه‌ات مهر دهان یاوه‌گوها ای ندبه‌ات بنیان کن بی چشم و روها با خطبه‌ات مرز امید و بیم بودی آنجا تبر بر دوش ابراهیم بودی گفتی: مبادا کافری‌ها پا بگیرند موسی نباشد سامری‌ها پا بگیرند نگذاشتی که بیشه‌ها در گیر باشند روباه‌ها فکر شکار شیر باشند... ای چشمه‌ای که نبض هر دریا و رودی از دامن خورشید ما تهمت زدودی یعنی که گفتند ابتر است اما چنین نیست انگشتر پیغمبر ما بی‌نگین نیست اکنون خدا را شکر بی‌کوثر نماندیم این انقلاب ماست؛ ما ابتر نماندیم بانو! جوانانت خط شب را شکستند با راه فرزندت خمینی عهد بستند لب تر کنی در معرکه جان می‌سپارند ای هاجر! اسماعیل‌هایت بی‌قرارند! بار دگر دل مژده‌ای روشنگر آورد از خاوران نور محمد سر بر آورد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2043@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹روضۀ رضوان🔹 یک چلّه انتظار به پایان رسیده است پایان شام تیرۀ هجران رسیده است اسفند را به مجمر خورشید دود کن عطر نسیم صبح بهاران رسیده است اینک بهار، فصل «فَصَلِّ لِرَبِک» است شأن نزول کوثر قرآن رسیده است زهراست زهره‌ای که به یُمن ظهور او شب‌های بی‌ستاره به پایان رسیده است... نوری که آسمان و زمین را فرا گرفت روحی که با لطافت باران رسیده است ریحانه‌ای که رایحۀ روح‌پرورش تا ماورای روضۀ رضوان رسیده است برخیز، ای خدیجه که صبرت نتیجه داد از آسمان برای تو مهمان رسیده است کلثوم! ساره! آسیه! مریم! خوش آمدید جان پیشکش کنید که جانان رسیده است ای عرشیان به ساقی کوثر خبر دهید خیر کثیر ختم رسولان رسیده است... انسیه‌ای که سورۀ انسان به شأن اوست حوریه‌ای به صورت انسان رسیده است از کوثر کرامت بی‌انتهای اوست فیضی اگر به عالم امکان رسیده است یک چشمه از تَمَوُّج خیر کثیر اوست دریای حکمتی که به لقمان رسیده است هفتاد رشته نور حق از طور چادرش بر پیروان موسی عمران رسیده است در سایۀ تعالی نور دعای او سلمان به اوج رتبۀ ایمان رسیده است معصومه‌ای که در اثر هم نشینی‌اش فضه به فیض صحبت قرآن رسیده است صدیقه‌ای که شاهد عهد الست بود ارث وفای او به شهیدان رسیده است مرضیه‌ای که مرز ندارد ولایتش نور رضای او به خراسان رسیده است... دست نوازشی به سر شعر من بکش! پیش تو این یتیم، پریشان رسیده است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3590@ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
34.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کوثر قرآن و عطیةالله، اسوه‌ی حسنای بقیةالله(عج)... 🔺شعرخوانی آقای سیدمحمدرضا یعقوبی آل در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام با رهبر انقلاب. 🌺 در آستانه سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها 🏷 💻 Farsi.Khamenei.ir
علیهاالسلام 🔹روز مادر🔹 ای شکوهت فراتر از باور ای مقامت فراتر از ادراک وصف تو درک «لیلة القدر» است فهم ما از تبار «ما اَدراک» کوثری،‌‌ بی‌کرانه دریایی ما و ظرف حقیر این کلمات باید از تو نوشت با آیات باید از تو سرود با صلوات آیه در آیه وصف تو جاری‌ست «فتلقّی...»، «مباهله»، «کوثر» در دل «اِنَّما یُریدُ الله...» در «فَصَلِّ لِرَبکَ وَ انحَر» از بهشت آمدی به هیئت نور عطر سیبت وزید در هستی تو گلِ... نه، تو نوبهارِ... نه تو بهشت دل پدر هستی پدر و مادرم فدای شما مادری کرده‌ای برای پدر چشم بد دور، چشم شیطان کور دست تو بود و بوسه‌های پدر از بهشت آمدی و روشن شد سرنوشت دل علی با تو بی‌تو کم بود در تمام جهان نیمۀ دیگرش ولی با تو... وصف ذات تو و صفات علی وصف آیینه است و آیینه غربت و خندۀ تو و دل او قصۀ گرد و دست و آیینه خانه می‌شد بهشتی از احساس با گل افشانیِ بهاریِ تو عاطفه با تمام دل می‌زد بوسه بر دست خانه‌داری تو خانه از زرق و برق خالی بود از صفا، عاشقی، محبت، پُر داشتی، ای کلیددار بهشت پینه بر دست، وصله بر چادر از بهشت آمدی و آوردی یازده سورۀ بهشتی را مصحفِ سرنوشت خود دیدیم سوره‌هایی که می‌نوشتی را نسل تو نوحِ با شکوهِ نجات نسل تو خضرِ آسمانیِ راه جلوه‌ای از دم تو را دیدیم در مسیحی به نام روح الله روز مادر شده دلم با شوق پر زده در هوای تو مادر منم و وسعت بهشت خدا منم و خاک پای تو مادر آرزو دارم این که بنشینم لحظه‌ای در جوار تو اما... آرزو دارم این که بگذارم شاخه گل بر مزار تو اما... آه در حسرت زیارت تو دل ما آشنای دلتنگی‌ست حرم دختر کریمۀ تو شاهد لحظه‌های دلتنگی‌ست روز مادر شده به محضر تو آمدم پا به پای این کلمات هدیۀ من برای تو اشک است هدیۀ من برای تو صلوات 📝 🌐 shereheyat.ir/node/167@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹شب قدر🔹 تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد شب قدری تو! هرگز مثل تو پیدا نخواهد شد نه آسیه، نه حوا و نه مریم، تا قیامت هم، کسی هم‌رتبۀ صدیقۀ کبری نخواهد شد تو را کوثر لقب داده خدا؛ خیر کثیری تو به غیر از تو کسی تأویل أعطینا نخواهد شد فقیران و یتیمان و اسیران یک‌صدا گفتند: رقیب دست بخشایشگرت دریا نخواهد شد نه خورشید و نه مهتاب و نه فانوس و نه آیینه زمین روشن بدون زهرۀ زهرا نخواهد شد... «بحق فاطمه» گفتیم بعد از ذکر «یا فاطر» که «یا فاطر» بدون «فاطمه» معنا نخواهد شد خداوند آفرید او را برای تو که می‌دانست کسی غیر از علی با فاطمه همتا نخواهد شد... علی که نام او رمز ورود در سماوات است بدون نام او درهای جنت وا نخواهد شد دم من حیدر است و بازدم زهراست در هر دم بدون عشقشان امروزِ من فردا نخواهد شد به وقت کارزار مرگ تنها دلخوشی این است که هر کس عاشق این دو شود تنها نخواهد شد زمانی که همه لال‌اند در محشر، زبان ما به جز با ذکر زهرا و علی گویا نخواهد شد... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3919@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹شب تولّد هستی🔹 بهار، سفرۀ سبزی‌ست از سیادت تو شب تولّد هستی‌ست یا ولادت تو؟ تو سرّ مخفی لولاکی و جهان گم بود اگر نبود گل‌افشانی ولادت تو شهود، شمّه‌ای از ربّنای شعله‌ورت حضور، گوشه‌ای از خلوت عبادت تو تو نورِ نورٌ علی نوری، ای تمامت نور! کدام ذرّه ندارد سرِ ارادت تو؟... پُر از جمال و جلالِ جمادی و رجبم شب ولادت مولاست یا ولادت تو؟! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2123@ShereHeyat