#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹شوق سفر🔹
امشب از محراب خون، شوق سفر دارد علی
خلوتی خوش با خدا، شب تا سحر دارد علی
با خدا نجوای او «فُزْتُ و رَبِّ الکعبه» است
در شب قدری که فرصت تا سحر دارد علی...
نخلهای کوفه را یک عمر در ماتم نشاند
داغهایی کز مدینه بر جگر دارد علی
بازتاب خاطرات آشیانی سوختهست
گوشۀ چشمی که بر دیوار و در دارد علی...
لالهزار سینۀ او چون نسوزد از فراق
وقتی از داغ دل زهرا خبر دارد علی...
بینوایان عرب، صد کاسه شیر آوردهاند
تا به دست مرحمت یک جرعه بردارد علی
با نگاهی مینوازد عاشقان خسته را
با کدامین اهل دل امشب نظر دارد علی
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3897
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹چشم به راه🔹
آن شب که کوفه شاهد ننگی سیاه بود
در گریه آسمان و زمین تا پگاه بود...
از نالهای شکسته شد آن شب سکوت شهر
طفلی گرسنه بود که چشمش به راه بود
ای آسمان بگو که در آن صبح فتنهخیز
دور فلک، اسیر کدام اشتباه بود
بخشندهای که داد نگین در رکوع خویش
چون شد که سجدهگاه بر او قتلگاه بود
آن عصمت مجسّم حق در تمام عمر
جز حرف حق نگفت و همینش گناه بود
در کهکشان درد، علی بود و آسمان
تنها گواه حیدر کرّار، ماه بود
هر چند خسته بود دلش از جفا ولی
بیچارگان و خستهدلان را پناه بود...
📝 #عباس_شاهزیدی
🌐 shereheyat.ir/node/2510
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#قصیده
🔹تمنّا🔹
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
هنوز از پسِ سالیان سکوت
کند در دل چاه نجوا، علی
علی کوه درد است... از عمق جان،
اگر اهل دردی بگو یاعلی
اگر حقشناسی علی را شناس
علی اَست با حق و حق با علی
علی جان زهراست، زین رو نبود
جدا یک دم از یاد زهرا، علی
حسین و حسن، میوۀ باغشان
چه والاست زهرا! چه والا علی
تو را چشم و گوش خدا خواندهاند
چه رازیست در این معمّا؟ علی!
خدا با شگفتی تو را آفرید
شگفتا از اوجت! شگفتا! علی!..
دل من اسیر تولّای توست
نما با اسیرت مدارا علی
چه سرّی تو را تا حقیقت رساند؟
به ما هم بیاموز آن را، علی
مکن منع ما را ز جود و کرم
که ما قطرهایم و تو دریا، علی
به چشمت از آغاز رنگی نداشت
حنای فریبای دنیا، علی...
چه تلخ است این گریۀ ما، تو را
تو باید کنی گریه بر ما، علی!
مگر از دواخانۀ حکمتت
کنی درد ما را مداوا، علی
که این نسل با هرچه دلواپسی
تو را دارد از تو تمنّا، علی
📝 #همایون_علیدوستی
🌐 shereheyat.ir/node/2357
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹لحظههای مقدر🔹
در جان بهجز جوانۀ باور نداشتی
ای آنکه در شکوه، برابر نداشتی
رنگی نمیگرفت به خود باغها اگر
اینقدر جلوههای معطر نداشتی
آری! تو در مقام فنا نیز از خودت
جز انتظار فتح مکرر نداشتی
مشتاق یاریاند تو را آسمانیان
باور نمیکنیم که یاور نداشتی
با من بگو کدام پیمبر کتاب داشت
یا خواند حکمتی و تو از بر نداشتی؟!
ای آنکه سر نهاده جهانی به پای تو
یک بار هم به بالش پَر سر نداشتی
طوری گرفت هُرم تو دست عقیل را
انگار غیر عدل، برادر نداشتی
آن شب کنار سفرۀ افطارِ دخترت
جز شوق لحظههای مقدر نداشتی
ای زخمیِ تبار نمکناشناسها
غیر از نمک ز سفره چرا برنداشتی؟
::
ای دل! خجل مباش که ابیات درخوری
در مدح آن حقیقت برتر نداشتی
تو پی به راز سورۀ کوثر نبردهای
تو غیر چند واژۀ ابتر نداشتی
📝 #جواد_محمدزمانی
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹شام آخر🔹
به مسجد میرود یا سمت قربانگاه میآید؟
چرا از هر طرف امشب نسیم آه میآید؟
قدمهایش چقدر از خانه تا مسجد شتابان است
به سختی عرش دارد پا به پایش راه میآید
چه شوقی میچکد از صورتش وقت وضو امشب
برایش عاقبت آن لحظۀ دلخواه میآید
برای بار آخر کوچهکوچه، کوفه میبیند
سراغ سایههای تیره، نور ماه میآید
هلا ای شهر! شام آخر است آمادهای آیا؟
چه بر روز تو در این فرصت کوتاه میآید؟
نمیبینند مردم حجم تنهایی مولا را
غریبی علی تنها به چشم چاه میآید
📝 #فاطمه_عارفنژاد
🌐 shereheyat.ir/node/3901
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹زخم بیشمار🔹
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت
برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت
امیر هیچ بهجز زخم بیشمار نخورد
امیر هیچ بهجز درد بیشمار نداشت
شبانههای علی مثل روز روشن بود
اگر که پنجرهها پردۀ غبار نداشت
نه در خیال خلافت که پیش چشمش این
به قدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت
و کینهها همه یک تیغ شد فرود آمد
که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/5484
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#مثنوی
🔹إنا لله...🔹
گاه جنگ است به مرکب همه زین بگذارید
آب در دست اگر هست زمین بگذارید
وقت تنگ است و حرام است تعلّل کردن
صحبت از مزرعه و گلّه و آغل کردن
وقت آن است که در سینه نفس تند شود
تیغ، آن تیغ که صیقل نخورَد کند شود
تا کمین بر در و دروازه نکردهست هنوز
تا معاویه نفس تازه نکردهست هنوز
نوبتی کوفته بر طبل سحر، برخیزید
پایتان خواب نرفتهست اگر، برخیزید
هر که جا ماند در آماج بلا میماند
با کلاهی که پس معرکه جا میماند
گفت مولا که چنین است و چنان با آن ایل
ایل صد رنگتر از ایل بنیاسرائیل
این یکی گفت: مطیعیم، ولی دربندیم
بگذر از ما که گرفتار زن و فرزندیم
خانه بی مرد، پر از خوف حرامی باشد
این چراغیست که بر خانه روا میباشد
ما چه داریم به جز پای فلج؟ میترسیم
فصل سرما شده از عُسر و حرج میترسیم
رعد و برق است که با عطسۀ ابر آمده است
هان علی دست نگه دار که صبر آمده است
آن یکی گفت: علیلیم خودت میبینی
بدتر از ابنسَبیلیم خودت میبینی
ما مگر مثل تو دنیای مرفّه داریم؟!
زیر کشت است زمین، عذر موجّه داریم
آن یکی گفت: ملولیم کمی حوصله کن
گوشمان پر شده از موعظه کمتر گله کن
خالی از معرفت و مردی و رندی بوده
کوفه تا بوده پر از «اَشعثِ کِندی» بوده
کوفه شهری که پر از وسوسۀ خنّاس است
دستپروردۀ سعد بن ابیوقّاص است
این جماعت همه اشباح رجالاند همه
گاه پیکار ملولاند و ملالاند همه
میرود قصّۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصّه ورق میخورد آرام آرام...
سهلتر سادهتر از قافیهای باختیاش
ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختیاش
چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی
جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی
سهمش از خاک فقط کفش پر از پینۀ اوست
در عرقریز زمین جامۀ پشمینۀ اوست
باغ میساخت و در سایهٔ آن باغ نبود
یک نفس قافلهاش در پی اُتراق نبود
درد باید که بفهمیم چه گفتهست علی
که شبی با شکم سیر نخفتهست علی
از سر سفرهٔ اسلام چه برداشت امیر
نان دندانشکنی را که نمیخورد فقیر
آه، از آن شبِ آخر که علی غمگین بود
سفرهٔ دخترش از شیر و نمک رنگین بود
شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه
میشنیدند فقط از علی إنّا لله
باد برخاست و از دوش عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار، به پایش افتاد
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب، فقط امشب به اذان گوش مکن
شب آخر، شب آخر، شب بیخوابیها
سینهزن در پی او دستهٔ مرغابیها
از قدمهای علی ارض و سما جا میماند
قدم از شوق چنان زد که عصا جا میماند
با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش
او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش
بیشک این لحظه کم از لحظهٔ پیکارش نیست
دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست
زودتر میرسد از واقعه حتی مولا
تا که بیدار کند قاتل خود را مولا
تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی
صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی
عرش محراب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
کعبه بیتاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
آه از مردم بیدرد، امان از دنیا
نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا
میرود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1455
✅ @ShereHeyat
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
مقدّر کن برایم بهترینها را همین امشب
برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت
گره خوردهست احیا با امیرالمؤمنین امشب
تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم
به دیدارت میآیم از جدالی سهمگین امشب
پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است
نگاهی کن به این درماندۀ گوشهنشین امشب
شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من
مقدّر میشود آیا برایم اربعین امشب؟
به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن
همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب
📝 #رضا_ابوذری
🌐 shereheyat.ir/node/4657
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#نهج_البلاغه
#غزل
🔹چه چشمههای حیاتی🔹
چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
چه چشمههای حیاتی که از لب تو تراوید
چه مهربانکلماتی که آفتابنشانند
بیا و خطبه بخوان بر فراز منبر تاریخ
که واژههای تو نهجالبلاغههای جهانند
اگر نگاه جهانی به دستخط تو باشد
اشارههای تو مولا، هنوز نامهرسانند
غزل به سجده میافتد در آستان کلامت
که جملههای قصار تو قلّههای زبانند
هزار دفتر اگر سیّدِ رضی بگشاید
ثنای مرتبهات را چکامهها نتوانند
تو کیستی که شبیهت نیامدهست به عالم
تو کیستی که برایت نبوده هیچ همانند
تو بوترابی و آن نفحههای در کلماتت
به قلبها همه نور و به جسمها همه جانند
قدم گذار در این کوچههای حزن و خموشی
که گامهای تو بر خاکِ مرده چون ضربانند
چنین که درگهِ تو ذرّهپرور است در آفاق
بعید نیست مرا هم به آسمان برسانند
📝 #فائزه_زرافشان
🌐 shereheyat.ir/node/5024
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹شب تاریک کوفه🔹
مگر اندوه شبهای علی را چاه میفهمد؟
کجا درد دل آیینهها را آه میفهمد؟
شب تاریک کوفه، کوچهها در خواب خاموشی
فقط حال یتیمان را نگاه ماه میفهمد
به دام خویش افتادند بوجهلان صفینی
فریب کفر را کی لشکر گمراه میفهمد؟
خوارج چیزی از پند علی هرگز نفهمیدند
کجا آفاق را اندیشۀ کوتاه میفهمد؟
مسیر کهکشانها با نگاهش میشود روشن
ولی این قوم آیا راه را از چاه میفهمد؟
علی درد دلی انبوه دارد، بغض دارد، آه...
مگر درد دل آیینهها را آه میفهمد؟
📝 #علی_اصغر_شیری
🌐 shereheyat.ir/node/5019
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#دوبیتی
🔹مهتاب کوفه🔹
نمیجنبد ز جا مرداب کوفه
چه دلگیر است و سنگین، خواب کوفه
در این ظلمت بمانید؛ آی مردم!
به خون آغشته شد مهتاب کوفه
دل شب سوگباران شد همیشه
و نخلستان، پریشان شد همیشه
چه میگفتی مگر با چاه؟ مولا!
که چشم چاه، گریان شد همیشه
فدای دردهای بیدوایت!
فدای گریههای بیصدایت
خدا را میتوان دیدن، علیجان!
در آن گلپینههای دستهایت
📝 #محمدرضا_سهرابینژاد
🌐 shereheyat.ir/node/2317
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹نذر محرّم🔹
گریه کن لؤلؤ و مرجان، که هوا دم کرده
چاهِ کوفه عطشِ چشمۀ زمزم کرده
ذوالفقاریست که سر خم نکند پیشِ کسی
پشتِ ابروی تو را خونِ جگر خم کرده
شانهای محرمِ غم نیست که این ابرِ حزین
رو به چاه آورده، پشت به عالم کرده:
«آه! ای چاه، به این قومِ وفادار بگو
که علی خوبی در حقّ شما کم کرده؟»
صبر کن صبر، علی! کربوبلا نزدیک است
مزدِ احسانِ تو را کوفه فراهم کرده
مصحف اینبار به شمشیر ورق خورد و علی
ختمِ قرآنش را نذرِ محرّم کرده
📝 #مبین_اردستانی
🌐 shereheyat.ir/node/4667
✅ @ShereHeyat