هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 متن کامل سرودهی حضرت آیتالله خامنهای که یک بیت از آن را در آستانه عملیات وعده صادق در جلسهای خواندند
✍ دِلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
تو را است معجزه در کف، ز ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار
حذر ز غرش طوفان مکن ز جا مگریز
ز سست عهدی ایام دلشکسته مشو
نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز
تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا مگریز
به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر
به زهرخند معاند به انزوا مگریز
چو ره به قبلهی امن است پایمردی کن
خطا مکن، ز توهم به ناکجا مگریز
چو تیر راه هدف گیر و بر هدف بنشین
ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز
«امین» خلق و امانتگزار یزدان باش
به صدق کوش و خطر کن ز مدعا مگریز
🖼 #یا_رسول_الله | نسخه قابل چاپ
💻 Farsi.Khamenei.ir
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاران وفادار پیمبر بودند
ای کاش که در کنار حیدر بودند
دستان علی بسته نمیشد آنروز
در کوچه اگر حمزه و جعفر بودند
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام
#غزل
🔹نگین ری🔹
از بوستان فاطمه، عطر و شمیم داشت
با دوستان فاطمه، لطف عمیم داشت
خواندند اهل معرفت او را «نگین ری»
با آنکه نام و شهرت «عبدالعظیم» داشت
از شهربند رنج و غم، آزاد میشود
هر کس که پاس بندگی آن حریم داشت
این یاس گلشن «حسن»، این عاشق «حسین»
با مهر و عشق و عاطفه عهدی قدیم داشت
گلواژۀ حدیث از آن لعل جانفزا
عطر بهار وحی و صفای نسیم داشت
از محضر سه حجّت معصوم فیض برد
یعنی که ره به چشمۀ فوز عظیم داشت
مثل کبوتران حرمخانۀ «رضا»
روحی در آستان ولایت مقیم داشت
شاگرد پاکباختۀ مکتب «جواد»
دستی پر از کرامت و طبعی کریم داشت
از پرتو هدایت «هادی» اهل بیت
راهی به آستان خدای رحیم داشت
ایمان خویش را به امامش ارائه کرد
با آنکه جان روشن و قلب سلیم داشت...
طور تجلّی سه امام هُمام را
او درک کرده بود و مقام کلیم داشت
شب تا به صبح شعر «شفق» را مرور کرد
مرغ سحر که زمزمۀ «یا کریم» داشت
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/1128
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام
#غزل
🔹درس بندگی🔹
نام گرامیاش اگر عبدالعظیم بود
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
گر از کرامتش همه کس فیض میبرد
از نسل خاندان امامی کریم بود
عطر حدیث آل رسول از لبش چکید
در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود
تنها نبود پیک خوشالحان باغ عشق
پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود
آموخت درس بندگی از اهلبیت نور
محبوب پیشگاه خدای علیم بود
غیر از خدا نداشت نیازی به هیچکس
در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود
لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب
دست نوازشی به سر هر یتیم بود
گلسیرتان عشق به مدحش سرودهاند
اخلاق او لطیفتر از هر نسیم بود
پیوسته او به منزل مقصود میرسید
زیرا صراط زندگیاش مستقیم بود
هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز
در سایۀ امید و ولایت مقیم بود
پروانۀ بهشت به دستش دهد خدا
هر کس که زائر حرم این کریم بود
هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت
این بوستان عشق، بهشتیشمیم بود
عبد حقیرِ اوست «وفایی» اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود
📝 #سیدهاشم_وفایی
🌐 shereheyat.ir/node/5314
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹عطر آشنای او🔹
به پشت بام خانهات برو، هوا هوای اوست
نفس بکش که عطر اوست... عطر آشنای اوست
بگیر دست این نسیم خسته را که زائر است
برو که مقصد تو و نسیم، کربلای اوست
ببند چشم خویش را، ببند و طیّالارض کن
نگاه کن به گنبدش که جان ما فدای اوست
نفس بکش شمیم پردۀ دم ضریح را
نفس بکش، نفس بکش، خیال کن عبای اوست
مردّدم که شعر هدیۀ من است یا امام
هر آنچه هست شک نمیکنم که از دعای اوست
📝 #راضیه_مظفری
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹فجر صادق🔹
و رستاخیز تو از چشم دنیا خواب خواهد برد
شب تشویش را آن نور عالمتاب خواهد برد
بتاب ای فجر صادق! روشنیبخش حقایق باش
وگرنه دین ما را جعفر کذّاب خواهد برد
رسیده سامری با صوت سحرانگیز دقّالباب...
اگر دل دل کنیم ایمانمان را «باب» خواهد برد
تویی تنها تو بابالله و وجهالله و سِرّالله
کدامین مدّعی سهمی از این القاب خواهد برد؟!
کسی که رو بگرداند از آن لبخند، خواهد باخت
کسی که از نگاه تو شود سیراب، خواهد برد
نگاهت نغمۀ باران، نگاهت چشمۀ ایمان
نگاهت خستگیها را از این مرداب خواهد برد
جهان در انتظار آن نماز جمعه در اقصاست
قنوت روحبخش تو دل از محراب خواهد برد
::
غزل را تا زدم، دادم به دست رود؛ میدانم
که این لبتشنه را تا خیمۀ او آب خواهد برد
📝 #عباس_همتی
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#جنگ_خندق
#غزل_پیوسته
🔹لا فتی الّا علی🔹
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد
اینک سوار کفر، زیر رقص شمشیرش
لبخند شیطان را به پیغمبر نشان میداد
«یک مرد آیا نیست؟»... این را کفر میپرسید
آن روز ایمان مدینه امتحان میداد
هرکس قدم پس میکشید و با نگاه خود
بار امانت را به دوش دیگران میداد
با شانه خالی کردن مردان پوشالی
کم کم رجزها مزهٔ زخم زبان میداد
«رخصت به تیغم میدهی؟»... این را علی پرسید
مردی که خاک پاش بوی آسمان میداد
فرمود نه بنشین علی جان! تو جوان هستی
آری همیشه پاسخش را مهربان میداد
::
«هل من مبارز»... نعره گویا از جگر میزد
فریاد او بر قامت شهری تبر میزد
او میخروشید و رجز میخواند و بر میگشت
او مثل موجی بود که بر صخره سر میزد
کم کم هوا حتی نفس را بند میآورد
نبض مدینه پشت خندق تندتر میزد
زنها میان خانهها شیون به پا کردند
انگار تکتک خانهها را نعره در میزد
فریاد بغض بچههای شهر را بلعید
ساکت که میشد، دیو فریادی دگر میزد
یکبار دیگر اذن میدان خواست از خورشید
لبهای شیرین علی حرف از خطر میزد
فرمود: «نه» هرچند که قلب علی را دید
مثل عقابی در قفس که بال و پر میزد
::
«هل من مبارز»... باز زانوی علی تا شد
این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد
فرمود پیغمبر: «علی جان! یا علی! برخیز»
خندید، بند از دستهای شیر حق وا شد
شمع شهادت شعلهور بود و خدا میدید
پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد
برقی زد آهن، پاره شد بند دل دشمن
تا تیغههای ذوالفقار از دور پیدا شد
تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد
ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد
مثل عقابی در نگاه عَمرو میچرخید
فرصت برای تیز پروازی مهیا شد
اینک رجزها تن به لالی داده بودند و
طوفانی از نام علی در دشت برپا شد
اعجاز یعنی ضربهٔ دست علی آن روز
دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد
تا لا فتی الّا علی را آسمان میخواند
لا سیف الّا ذوالفقار این گونه معنا شد
در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد
آری علی با ضربتی عالی اعلا شد
📝 #مهدی_مردانی
🌐 shereheyat.ir/node/523
✅ @ShereHeyat
#شعر_تعلیمی
#غزل
🔹دست دعا🔹
دلِ آگاه ز تن فکر رهايی دارد
از رفيقی که گران است جدايی دارد
منزل ماست كه چون ريگِ روان ناپيداست
ورنه هر قافلهاى راه به جايى دارد
نيست ممکن که ز کارش گرهی باز شود
رهنوردی که غمِ آبلهپايی دارد
دردِ درمان طلبیهاست كه بىدرمان است
ورنه هر درد كه ديديم دوايى دارد
مژه بر هم نزد آيينه ز انديشهٔ چشم
خواب راحت نكند هركه صفايى دارد...
گر نسازد به ثمر کام جهان را شيرين
سرو آزادهٔ ما دست دعايی دارد
📝 #صائب_تبریزی
🌐 shereheyat.ir/node/328
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث | #رباعی
💠 #حضرت_فاطمه (علیهاالسلام)
«إِنَّ الْحَيَاءَ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانُ فِي الْجَنَّةِ»
همانا حیا از ایمان است و نتیجۀ ایمان، بهشت میباشد.
📗 الکافی، ج۲، ص۱۰۶
🔹روشنی حیا🔹
در دست سپیده، برکاتی دگر است
پیغام سحر را، کلماتی دگر است
ای آن که امید زندگانی داری
در روشنی حیا، حیاتی دگر است
📝 #علی_اصغر_دلیلی_صالح
✅ @ShereHeyat
💠 شعر ولایی، شعر انسانساز
🔹روزگاری بر جامعۀ اسلامی گذشت که مردم فرسنگها از فرهنگ اسلام اصیل فاصله داشتند. عصر حکمرانی سقیفه، بنیامیه و بنیعباس نمونۀ بارزی از این دوره است. حاکمان جور واقف بودند که به ناحق بر منصب حکومت تکیه زدهاند و این جایگاه تنها حق الهی امیرالمؤمنین علی و اولاد او(علیهمالسلام) است. حقیقتی که افشای آن بزرگترین خطر برای حکمرانی آنها محسوب میشد. برای همین تلاش کردند با ایجاد انحراف، جایگاه امامت را در نگاه مردم تضعیف کرده و بین مردم و ائمه(علیهمالسلام) فاصله بیندازند. در این برهه دغدغۀ اندیشمندان شیعه، از جمله شعرا این بود که مردم را از تجمع به دور باتلاقهای متعفّن و سرابهای واهی برحذر داشته و مسیر رسیدن به اقیانوس بیکران حقایق را به آنها نشان دهند. شاعران شیعی پرداختن به این امر را تکلیف شرعی خود میدانستند و سرمایۀ هنری خود را در راه تبیین جایگاه امامت و برگرداندن مردم به مسیر صحیح، صرف کردند.
🔸به عنوان مثال کُمیت بن زید اسدی شاعری بود که برای اثبات حقانیت علیبنابیطالب(علیهماالسلام) مجاب شد تا پای استدلالهای عقلی و منطقی را به قصیدۀ بائیۀ خود باز کند. آنجا که میگوید:
فَإِنْ هِيَ لَم تَصلُحْ لِحَيٍّ سِوَاهُمُ
فَإِنَّ ذَوِی القُربَى أَحَقُّ وَ أَوْجَبُ
جانشین پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) جز آل او نمیتواند باشد، زیرا آن کس که به پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) نزدیک است میتواند راه او را ادامه دهد، نه دیگران.
يَقُولُونَ لَمْ يُورَثْ وَ لَولَا تُرَاثُهُ
لَقَدْ شَرِكَتْ فِيهِ «بکيلٌ» وَ «أَرْحَبُ»
میگویند پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) جانشین تعیین نکرده است. اگر اینگونه باشد که باید قبیلههای «بکیل» و «ارحب» و... نیز در خلافت شریک باشند.
جاحظ -ادیب نامآشنای عرب- در مورد این ابیات گفته است: «کسی جز کمیت دَرِ استدلال را به روی شیعه نگشود.»(۱) البته بر شخص محقق آشکار است که تفکر شیعی از همان ابتدا بر دلیل و برهان استوار بوده و به قول شیخ مفید(رحمهالله) کمیت حرفی از خود نزده، فقط سخنان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به معاویه را به نظم کشیده است.(۲)
🔸یا شاعری مانند سید حِمیَری که عمر خود را صرف سرودن اشعار ولایی کرد. او که در خانوادهای ناصبیمسلک متولد شده بود شیرینی محبت به آلالله(علیهمالسلام) را بهتر از دیگران درک میکرد و در محفلی که سخنی از فضائل ایشان به میان نمیآمد، نمینشست.(۳) روزی شاعر همعصرش بشّار به او گفت: «اگر خدا تو را به سرودن شعر برای اهلبیت نبی(علیهمالسلام) مشغول نمیکرد -و به جای ایشان حاکمان را مدح میکردی، دیگر شعر ما نزدشان خریدار نداشت و- ما به فقر و بیچارگی میافتادیم».(۴)
🔹در آن برهه هدف اصلی شعر ولایی تعریف جایگاه امامت و دفاع از آن بود. در چنین فضای مسمومی پرداختن به مسائل مهمی مانند سبک زندگی معصومین(علیهمالسلام) چندان ضروری به نظر نمیرسید، چرا که جامعه هنوز به درک این جایگاه نرسیده بود و لزومی برای تبعیت از سیرۀ ایشان نمیدید. ابتدا مردم باید بدانند از چه کسانی تبعیت کنند و بعد بدانند در چه چیزی باید تابع باشند.
🔹به لطف خدا امروز استقرار حکومت اسلامی نشان از آن دارد که جایگاه امامت برای مردم به درستی تعریف شده و به پذیرش اجتماعی رسیده است. همقدم با رشد عقلانی جامعه، شعر نیز باید به پویایی عقلانی و عاطفی برسد و درجا نزند. در واقع «الگوسازی» نخستین گام این حرکت بود که شعر در آن خوش درخشیده است و اکنون باید در راستای «انسانسازی» حرکت کند که گام دوم این مسیر است. همانگونه که معصومین(علیهمالسلام) در تمام شئون زندگی اسوه هستند، شعر ولایی نیز باید آیینۀ تمامنمای آن شخصیتهای برگزیده باشد و تصویری جامع از ایشان را برای جامعه به تصویر بکشد. پرداختن به زندگی فردی و اجتماعی معصومین(علیهمالسلام) و گره زدن آن به زندگی انسانِ امروز، موضوعی است که بیش از پیش باید مورد توجه قرار گیرد. جامعۀ امروز، تشنۀ شنیدن است و نباید آنها را از این دریای بیکران محروم کرد. نپرداختن به این امور اجحاف است در حق امام، مردم و خود.
🔸البته پرداختن به این مضامین تبحّر خاص خود را میطلبد تا شاعر در دام شعارزدگی یا نظمسرایی نیفتد. برای نمونه به غزلی موفق در بیان سبک زندگی امام صادق(علیهالسلام) اشاره میشود:
به کودکان و زنان احترام میفرمود
به احترام فقیران قیام میفرمود
سلام نام همه انبیاست؛ او میگفت
سپس اشاره به دارالسّلام میفرمود
کسی که در پی خورشید نیست، از ما نیست
سحر میآمد و این را مدام میفرمود
کجا حرام خدا را حلال میدانست؟
کجا حلال خدا را حرام میفرمود؟
اگر که دست به پهلو گرفتهای میدید
به اشک و آه و دعا التیام میفرمود
«خوشا به حال کسانی که راستگویاناند»
امام صادق علیهالسّلام میفرمود
📝 #مهدی_جهاندار
🔹در واقع صحبت از یک فرهنگسازی گسترده است. فرهنگ مناجات با خدا، فرهنگ معاشرت با خانواده، فرهنگ حضور در جامعه، فرهنگ تعامل با اقشار مختلف، فرهنگ مناظره علمی، فرهنگ کنشگری سیاسی، فرهنگ امر به معروف، فرهنگ شهادت و تمام مسائلی که مردم چه به صورت فردی و چه جمعی با آن سر و کار دارند؛ همه و همه موضوعاتی است که نیاز است نوع رفتار معصوم در این موارد سرلوحه قرار گیرد.
🔹شخصی میگوید از امام رضا(عليهالسلام) شنيدم كه مىفرمايند: «رَحِمَ اللّهُ عَبدًا أحيا أمرَنا. فَقُلتُ لَهُ: و كَيفَ يُحِيي أمرَكُم؟ قالَ: يَتَعَلَّمُ عُلومَنا و يُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَإِنَّ النّاس لَو عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعونا»(۵) رحمت خدا بر بندهاى كه امر ما را زنده گرداند. عرض كردم: چگونه امر شما را زنده كند؟ فرمود: تعاليم ما را فرا مىگيرد و آنها را به مردم مىآموزد؛ زيرا مردم اگر زيبايیهاى سخن ما را بدانند، بىگمان از ما پيروى مىكنند.
«انسانسازی» آرمانی است که شعر میتواند نقش مهمی در آن ایفا کند. و چه خوب است سخنان زیبای امام در قالب زیبای شعر به گوش مردم برسد.
✍🏻 #عباس_همتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. شرح شواهدالمغنی، ص۳۸، رقم۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵۰، ص۲۳۹.
۲. الفصول المختارة، ص۲۸۸.
۳. الاغانی، ج۷، ص۲۶۷.
۴. «لولا ان الله شغلک باهلبیت نبیه صلواتاللهوسلامهعلیهم لافتقرنا» اخبار السید الحمیری، ص۲۱.
۵. عيون أخبارالرضا(عليهالسلام)، ج۱، ص۳۰۷.
🌐 shereheyat.ir
✅ @ShereHeyat
#شهید_آیتالله_مطهری
#غزل
🔹طلایهدار بهاران🔹
تو در نگاه زمین، فصل دیگری بودی
طلایهدار بهارانِ بهتری بودی
تو در نگاه زمین، فصل بارش «مردی»
طلوع فصل زلال «برادری» بودی..
تو ای عدالت روشن! چه زود کوچیدی
تویی که وارث خشم ابوذری بودی
تو در تصور کوتاه ما نمیگنجی
تو ارتفاع شهادت، «مُطهری» بودی
دلم شبی که مُرید نگاه سبزت شد
در آسمان شهادت، کبوتری بودی
پس از تو سهم زمین، این فصول تکراریست
تو در نگاه زمین، فصل دیگری بودی
📝 #رضا_اسماعیلی
✅ @ShereHeyat