#شعر_انتظار
#غزل
🔹دل ما را دریاب🔹
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
اگر از دولت وصل تو مرا نیست نصیب
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب...
دل ما را به شب هجر فروغی بفرست
شبروِ وادی اندوه و بلا را دریاب...
به وفاداری تو شهرۀ شهرم ای دوست
ز وفا معتکف کوی وفا را دریاب
کاروان رفت من از همسفران دورم دور
منِ از قافلۀ شوق جدا را دریاب
راه باریک و بسی پر خطر و تاریک است
سببی ساز و درین مهلکه ما را دریاب...
تا فغان دل غمدیدۀ ما را شنوی
نازنینا سحری باد صبا را دریاب...
سوی «پروانه» نظر کن که دعاگوی تو باد
گنهآلودۀ خود را به مدارا دریاب
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/2929
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹چشمهای مهربان🔹
شهیدی در میان کاروانت میشوم یا نه؟
غبار رهگذار عاشقانت میشوم یا نه؟
دلم سنگ است میدانم، دلم تنگ است میدانی
نمیدانم که خاک آستانت میشوم یا نه؟
مرا با گوشهچشمی خواندی اما کاش میگفتی
فدای چشمهای مهربانت میشوم یا نه؟
فدای تو چه جانهای جوانی شد بگو آیا
فدای آن شهیدان جوانت میشوم یا نه؟
سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا
بگو وقت شهادت، میهمانت میشوم یا نه؟
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹روضۀ آه🔹
شب بیقرار در پی صبح نگاه توست
چشم تمام عالم و آدم به راه تو است
ای آنکه صبح میدمد از چشمهای تو
خورشید وقت آمدنت در سپاه توست
امشب دو قطره روضه بخوان با نگاه خود
امشب که ماه گریهکن خیمهگاه توست
از قتلگاه و مرگ گلی غرق خون بگو
آیینهایم، روضه بخوان، روضه آه توست
آری برای طفل حسن شعلهور شدهست
این شعلههای اشک که بین نگاه توست
📝 #علی_گلی_حسینآبادی
✅ @ShereHeyat
گیرم که بمانیم بر آن پیمان هم
گیرم برویم تشنه در میدان هم
دِینی دارد حسین بر گردن ما
دِینی که ادا نمیشود با جان هم
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹طبیب🔹
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هرآنچه کند از توام جدا نکند
صفای دل تویی و دل ز هرچه داشت صفا
صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند
جواب نالۀ دلهای خسته بر لب توست
که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند؟
هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او
که زنده مانَد و جان در رهت فدا نکند
رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر
تو را به قطرۀ اشکی ز خود رضا نکند
رهاییِ همه عالم بود به دست کسی
که هرچه بر سرش آید تو را رها نکند...
کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود
چگونه از کرم خود نگه به ما نکند
گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم
بمیرم و نروم کربلا، خدا نکند
تو درد دادهای و تو طبیب درد منی
به جز تو درد مرا هیچکس دوا نکند..
📝 #غلامرضا_سازگار
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹زندۀ جاویدان🔹
کشتۀ تیغ غمت زندۀ جاویدان است
غرقۀ بحر ولا را چه غم از طوفان است؟
زنده شد هر که به شمشیر غمت گشت شهید
چون شهید غم تو زندۀ جاویدان است..
از دمی، زنده دو صد عیسی جانبخش کند
آن شهیدی که به کوی تو به خون غلتان است
هیچ دردی نکند درد دل خلق علاج
غیر درد تو که بر درد همه درمان است
تا تو جُستی ز دم تیغ، حیات ابدی
تا ابد خضر در این مرحله سرگردان است
ما تهی از تو دل خویش ندانیم، شها
دل ما مدفن آن جسم سراپا جان است
تشنه کشتند تو را در لب شط، غافل از آنک
در هر انگشت تو صد آب بقا پنهان است
سوخت از سوز عطش تا لبت ای چشمۀ خضر
دل هر ذرّهای از تشنگیات سوزان است
📝 #مرتضی_طائی_شمیرانی
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹آرزوی ما🔹
در راه دوست کشته شدن آرزوی ماست
دشمن اگرچه تشنه به خون گلوی ماست
گردیم دور یار چو پروانه دور شمع
چون سوختن در آتش عشق آرزوی ماست
از جان گذشتهایم و به جانان رسیدهایم
در راه وصل، این تن خاکی عدوی ماست
خاموش گشتهایم و فراموش کی شویم
بس اینقدر که در همهجا گفتگوی ماست
ما را طواف کعبه بهجز دور یار نیست
کز هر طرف رویم خدا روبهروی ماست..
📝 #مهدی_بهاءالدین
✅ @ShereHeyat
با اشک که در چشمِ ترم میگردد
تصویر تو پیش نظرم میگردد
خواهم که به گرد تو بگردم صد بار
با آنکه اجل گرد سرم میگردد
📝 #محمد_قهرمان
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#قصیده
🔹گل یاسِ حسن🔹
روح والای عبادت به ظهور آمده بود
یا که عبداللَه در جبههٔ نور آمده بود؟
کربلا بود تماشاگر ماهی کز مهر
یازده لیلهٔ قدرش به حضور آمده بود
یازده برگ، گل یاسِ حسن بیش نداشت
که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود
یوسف دیگری از آل علی، کز رخ او
چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود
باغبان در ورق چهرهٔ گرمازدهاش
گلشن حُسن حَسن را به مرور آمده بود
صورتش صفحهٔ برجستهٔ قرآن کریم
صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود
بیکلاه و کمر از خیمه چو قاسم بشتافت
بسکه از تاب تجلّی به سرور آمده بود
قتلگه طور و حسین بن علی، چون موسی
به تماشای کلیم اللَه و طور آمده بود
به طواف حرم عشق ز آغوش حرم
دل ز جان شُسته به شیدایی و شور آمده بود
عجب از این همه مستی چو برادر را دید
که چهها بر سرش از سمِّ ستور آمده بود
طفل نوخاسته برخاسته از جان و جهان
آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود
بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق، دریغ
نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود
دست شد قطع ولی دل ز عمو، قطع نکرد
طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود
گرچه لبتشنه به دامان امامت جان داد
بر سرش فاطمه با ماء طهور آمده بود...
📝 #سیدرضا_مؤید
🌐 shereheyat.ir/node/750
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#مثنوی
🔹بلاگردان🔹
آمدم تا جان کنم قربان تو
پیش تو گردم بلاگردان تو
در حرم دیدم که تنها ماندهام
همرهان رفتند و من جا ماندهام
رفتی و دیدم دل از کف دادهام
خوش به دام عقل و عشق افتادهام
عقل آن سو، عشق این سو میکشانْد
از دو سو، این میکشانْد، آن مینشانْد
عقل گفتا: صبر کن، طفلی هنوز
عشق گفتا: کن شتاب و خود بسوز
عقل گفتا: هست یک صحرا عدو
عشق گفتا: یکتنه مانده عمو
عقل گفتا: روی کن سوی حرم
عشق گفتا: هان! نیُفتی از قلم
عقل گفتا: پای تو باشد به گِل
عشق گفت: از عاشقان باشی خجل
عقل گفتا: نی زمان مستی است
عشق گفتا: موسم بیدستی است..
راهیام چون دید، عقل از پا نشست
عشق، دست عقل را از پشت بست..
::
خاطر افسردهام را شاد کن
طائر روح از قفس آزاد کن
هم دهد آغوش تو بوی پدر
هم بُوَد روی تو چون روی پدر
بین ز عشقت سینۀ آکندهام
در برِ قاسم مکن شرمندهام
من نخواهم تا به گردت پر زنم
آمدم، آتش به جان یکسر زنم
دوست دارم در رهت بیسر شوم
آنقَدَر سوزم که خاکستر شوم..
مُهر زن، بر برگۀ جانبازیام
وای من! گر از قلم اندازیام
هست، بعد از نیستی، هستی من
شاهد عشق تو، بیدستی من..
گو شود دست من از پیکر جدا
کی کنم دامان عشقت را رها؟
📝 #علی_انسانی
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#غزل
🔹فاصلهها🔹
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
از چه در خیمه بماند اگر او میداند
چشم در راه غزالان حرم آبلههاست؟
آفتاب است که از زین به زمین افتادهست!
شیهۀ اسب یقیناً خبر از زلزلههاست
نه که هنگام نماز است، عمو در سجدهست
نکند وقت به پا داشتن نافلههاست؟
این طرف محفل پر اشکترین زمزمههاست
آن طرف مجلس پر شورترین هلهلههاست
به یتیمی ز نوک تیر، محبّت کردن
جلوۀ بارزی از خُلق خوش حرملههاست!
خواستند آینۀ باغ شقایق باشد
سینهای که پر آواز پر چلچلههاست
📝 #جواد_محمدزمانی
🌐 shereheyat.ir/node/3964
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#غزل
🔹بوی گل🔹
چون باد در حرارت دشت و دمن دوید
چون بوی گل بلند شد و در چمن دوید
وارونه است شیوۀ صحرای ابتلا
رو به شکارگاه، غزال ختن دوید
میخواست ایستاده نسوزد شبیه شمع
خورشیدوار با همۀ سوختن دوید
مردان، زره به قامت مردانه بستهاند
این نوجنونِ کیست که با پیرهن دوید؟
با اشتیاق رفت به آغوش قتلگاه
غربتکشیده بود و به سوی وطن دوید
تیغ برهنه منتظر دستبوسیاش
با سر به پایبوس تن بیکفن دوید
آغشته شد به خون خدا خون پاک او
وانگاه در رگان عقیق یمن دوید
یا رب چه رفت بر سر عبداللَه و حسین؟
زینب نشست، فاطمه آمد، حسن دوید
📝 #هادی_جانفدا
✅ @ShereHeyat