#شعر_انتظار
#غزل
🔹بهاری که در راه است...🔹
دوباره روزهای سال شمسی رو به پایان است
ولی خورشید من در پشت ابر تیره پنهان است
ندارد غیر فرشی کهنه و یک قاب آیینه
ببین خانهتکانی در دل ساده چه آسان است
نبود امسال هم بابا سر سفره، نمیداند،
که من گرمای دستش را... ولی او در پی نان است
حواسش هست اما با من و دلواپسیهایم
دم رفتن به مادر گفته عیدی لای قرآن است
و کفش کهنهام را در مسیری تازه میپوشم
وگرنه کفش نو در راه بیمقصد فراوان است
عدالت چون درختی خشک هر شب خواب میبیند
بهاری را که در راه است یوسف را که زندان است
📝 #زهرا_سپهکار
🌐 shereheyat.ir/node/4538
✅ @ShereHeyat
#دفاع_مقدس
#فتح_خرمشهر
#غزل
🔹خونینشهر🔹
به سوگ نخلهای بیسرت گیسو پریشانم
شبیه خانههای خستهات در خویش ویرانم
شب طوفان نباشد، صبح ساحل از صدف خالیست
که من این روزهای سخت را از عشق میدانم
تو رفتی ای قنوتت تشنه با یکریز بارانها
و من چون مشک خالی در کنار رود میمانم
به هرجا ذکر خیر توست با اروند با کارون
به هر موجی روایتهاست از تو ماه تابانم
کدامین صفحۀ قرآن جیبیِ تو ترکش خورد
که عطر یاس و یاسین میدهد امروز قرآنم
من ایمان دارم ای خورشید، بعد از این شب یلدا
به نورت فتح خواهی کرد خونینشهر چشمانم
و خرمشهرها دیدهست با چشمان خود ایران
و خرمشهرها در پیش دارد باز ایرانم
📝 #زهرا_سپهکار
🌐 shereheyat.ir/node/2575
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 وداع فرزندان شهید مدافع حرم «جواد اللهکرم» با پیکر پدر
تشنهست شبیه ماهی بیدریا
یا آهوی پابسته میان صحرا
صبری بده، ای خدا به فرزند شهید
وقتی که بلد شد بنویسد بابا
📝 #زهرا_سپهکار
🆔 instagram.com/shereheyat
✅ @ShereHeyat
تشنهست شبیه ماهی بیدریا
یا آهوی پابسته میان صحرا
صبری بده، ای خدا به فرزند شهید
وقتی که بلد شد بنویسد بابا
📝 #زهرا_سپهکار
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روز پدر متفاوت
🌷 فرزند شهید حمیدرضا فاطمیاطهر
تشنهست شبیه ماهی بیدریا
یا آهوی پابسته میان صحرا
صبری بده، ای خدا به فرزند شهید
وقتی که بلد شد بنویسد بابا
📝 #زهرا_سپهکار
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#غزل
🔹گلهای معطّر🔹
باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
گرچه چادرها به خون غلتیده و خاکی ولی
زیر چکمه بوی گلهای معطّر داشتند
دست بر ماشه نمیبردند این قزّاقها
شرم اگر که از حرم نه، از کبوتر داشتند..
لحظهای قبل از صدای وحشی فرمان تیر
کودکانی در کنار خویش مادر داشتند
چشم کاشیهای فیروزه به گنبد خشک شد؟
یا از اوّل طرح اِسلیمیِ پرپر داشتند؟
در وصیّتنامۀ سرخ شهیدان دیدهای؟
جملگی یک خواسته در سطر آخر داشتند
📝 #زهرا_سپهکار
🌐 shereheyat.ir/node/5286
✅ @ShereHeyat
#شعر_انتظار
#غزل
🔹بهاری که در راه است...🔹
دوباره روزهای سال شمسی رو به پایان است
ولی خورشید من در پشت ابر تیره پنهان است
ندارد غیر فرشی کهنه و یک قاب آیینه
ببین خانهتکانی در دل ساده چه آسان است
نبود امسال هم بابا سر سفره، نمیداند،
که من گرمای دستش را... ولی او در پی نان است
حواسش هست اما با من و دلواپسیهایم
دم رفتن به مادر گفته عیدی لای قرآن است
و کفش کهنهام را در مسیری تازه میپوشم
وگرنه کفش نو در راه بیمقصد فراوان است
عدالت چون درختی خشک هر شب خواب میبیند
بهاری را که در راه است یوسف را که زندان است
📝 #زهرا_سپهکار
🌐 shereheyat.ir/node/4538
✅ @ShereHeyat
#قیام_مسجد_گوهرشاد
#حجاب
#غزل
🔹گلهای معطّر🔹
باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
گرچه چادرها به خون غلتیده و خاکی ولی
زیر چکمه بوی گلهای معطّر داشتند
دست بر ماشه نمیبردند این قزّاقها
شرم اگر که از حرم نه، از کبوتر داشتند..
لحظهای قبل از صدای وحشی فرمان تیر
کودکانی در کنار خویش مادر داشتند
چشم کاشیهای فیروزه به گنبد خشک شد؟
یا از اوّل طرح اِسلیمیِ پرپر داشتند؟
در وصیّتنامۀ سرخ شهیدان دیدهای؟
جملگی یک خواسته در سطر آخر داشتند
📝 #زهرا_سپهکار
🌐 shereheyat.ir/node/5286
✅ @ShereHeyat