#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹حسرت زیارت🔹
قلم چگونه گذارد قدم به ساحت تو
«توان واژه کجا بود و طرح صحبت تو»
خدا به یُمن شما رزق میدهد ما را
زمین نشسته سر سفرۀ قناعت تو
هر آنچه قد بکشد صبر، باز هم دستش
نمیرسد به بلندای استقامت تو
چه آمده به سر ماهِ رویت این شبها
که در توان علی هم نبوده رؤیت تو
هنوز کوثر این اشکها خروشان است
چگونه سرد شود داغ بینهایت تو
تو رفتهای و جهان قرنهاست میسوزد
و مانده روی دلش حسرت زیارت تو
چقدر دست غزل در برابرت خالیست
بگو چگونه درآییم از خجالت تو
📝 #فائزه_زرافشان
🌐 shereheyat.ir/node/4411
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#زمزمه_خوانی
#غزل
🔹نماز شکسته🔹
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
پاییز پاییز پاییز اندوه اندوه اندوه
آیا پس از رفتن تو باید بهاری بیاید؟
بعد از تو این حرفها را با چاه باید بگوید
دیگر چگونه به خانه با شرمساری بیاید؟
از این نماز شکسته پهلوی هر کس نگویید
حالا که جمعاند گلها حیف است خاری بیاید
ای دشمنان سیهرو در خوابی آشفته باشید
ای کوچههای مدینه باید سواری بیاید...
📝 #آرش_پورعلیزاده
🌐 shereheyat.ir/node/4421
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹آتش گرفت🔹
تا که نامت بر زبان آمد زبان آتش گرفت
سوختم، چندان که مغز استخوان آتش گرفت
حیدر آمد، خاک همچون باد، گرم گریه شد
خواست تا غسلت دهد، آب روان آتش گرفت
هان چه میپرسی چه پیش آمد؟ زمین را آب برد
بادبانِ کشتی پیغمبران آتش گرفت
یک طرف ماهِ مرا ابرِ سیاهِ فتنه کشت
یک طرف از درد غربت، کهکشان آتش گرفت
رفت سمت آسمان روحت، زمین از شرم سوخت
در زمین جسم تو گم شد، آسمان آتش گرفت
📝 #علیرضا_قزوه
🌐 shereheyat.ir/node/4424
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹به هجر یار قسم🔹
به لحظه لحظۀ دوری، به هجر یار قسم،
به دیر پایی شبهای انتظار قسم،
به باغ سبز شهادت، به خون سرخ شهید
به روشنای سپیده، به نوبهار قسم،
به آشنایی غم با دل صبور علی
به روشنایی قلب امیدوار قسم،
به بیصفایی صبح مدینه بیزهرا
به بیوفایی دنیا، به شام تار قسم...
به آتش دل مسکین، به آه سرد اسیر
به اشک چشم یتیم و به چشمهسار قسم
اگر چه قلب جهان غرق در جراحت شد
شبی که فاطمه در خاک خفت، راحت شد
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/4419
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیدهواره
🔹گفتند فاطمیه کدام است؟🔹
ابریست کوچه کوچه، دل من... خدا کند،
نمنم، غزل ببارد و طوفان به پا کند
حسّی غریب در قلَمَم بغض کرده است
چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند
مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید
شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند
با واژههای از رمق افتاده آمدم
میخواست این غزل به شما اقتدا کند
حالا اجازه هست شما را از این به بعد
این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟
مادر! دوباره کودک بیتاب قصهات...
تا اینکه لای لای تو با او چهها کند
یادش بهخیر مادرم از کودکی مرا
میبرد تکیه تکیه که نذر شما کند
یادم نمیرود که مرا فاطمیهها
میبرد با حسین شما آشنا کند
در کوچههای سینهزنی نوحهخوان شدم
تا داغ سینۀ تو مرا مبتلا کند
مادر! دوباره زخم شما را سرودهام
باید غزل دوباره به عهدش وفا کند:
یک شهر، خشم و کینه، در آن کوچه... مانده بود،
دست تو را چگونه ز مولا جدا کند
باور نمیکنم که رمق داشت دست تو
مجبور شد که دست علی را رها کند...
تو روی خاک بودی و درگیر خار بود،
چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند
نفرین نکن، اجازه بده اشک دیدهات
این خاک معصیتزده را کربلا کند
زخمی که تو نشان علی هم ندادهای
چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند
باید شبانه داغ علی را به خاک برد
نگذار روز، راز تو را برملا کند...
گفتند فاطمیه کدام است؟ کوچه چیست؟
افسانه باشد این همه؛ گفتم خدا کند
::
با بغض، مردی آمد از این کوچهها گذشت
میرفت تا برای ظهورش دعا کند
از کوچهها گذشت... و باران شروع شد
پایان شعر بود که طوفان شروع شد
📝 #حسن_بیاتانی
🌐 shereheyat.ir/node/106
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
🔹کربلا در کربلا🔹
آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است
گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است
شانههای مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ
مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟
عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر،
کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟
چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین
آیههای روشن زیتون و تین افتاده است
دستبردامان شاه تشنهکامان یافتند
دستهایش را که دور از آستین افتاده است
زوزۀ کفتارها از هر طرف برخاستهست
شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است
کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر
ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است
محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم
در رگان شهر، شور اربعین افتاده است
کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاینچنین
لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است
سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لالههاست
خاتم مُلک سلیمان بینگین افتاده است
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 shereheyat.ir/node/4426
✅ @ShereHeyat
#ملی_میهنی
#سانحه_هوایی
#غزل
🔹آخرین پرواز🔹
پرندهها همه در باد، تار و مار شدند
نگاهها همه از اشک، جويبار شدند
مرا ببخش اگر واژههای معصومم
خبررسان خبرهای ناگوار شدند
مرا ببخش اگر روزنامهها امروز
گريستند و غريبانه سوگوار شدند
كسی مرا برساند به آخرين پرواز
رسيدهها همه رفتند و ماندگار شدند
رسيده و نرسيده هزار واژۀ تلخ
برای مرثيهای آتشين، قطار شدند...
بيا بنفشه بكاريم دسته دسته كبود
برای باغچههايی كه بیبهار شدند
خبر درشت، خبر سنگدل، خبر اين بود:
پرندهها همه در آسمان غبار شدند...
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 shereheyat.ir/node/1945
✅ @ShereHeyat
#سردار_حاجی_زاده_تنها_نیست
🌷 برای شجاعت، صداقت و غربت سردار
سر در بغل، باید میان جاده باشی
پیش از شهادت هم به خون افتاده باشی
حق است خاطرخواهت اسماعیل باشد
وقتی به مسلخ این چنین آماده باشی
یعنی شهادتنامه از دستت نیفتد
بیوقفه بانگ «اِرجعی» سرداده باشی
از دوستان هم بشنوی زخمزبانها
در عین غربت مثل سرو آزاده باشی
تو شیری و جنگاور میدان، طبیعیست
در چنگ این کفتارها افتاده باشی
دیروز خونخواه سلیمانی و امروز
سر در گریبان اینقدر دلداده باشی
میبینمت با خاتم خونین در انگشت
در مظلمه هرچند حاجیزاده باشی
📝 #محمدحسین_انصارینژاد
🌐 shereheyat.ir/node/4428
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
🔹صدها سلیمانی🔹
از کشتهاش هم بترسید، این مرد پایان ندارد
مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد
دلهای ما مُلک او شد، جانهای ما سرزمینش
این سرزمین بهار است، اینجا زمستان ندارد
ما التیام از که جوییم؟ ما از که مرهم بخواهیم؟
جز روضۀ فاطمیه، این درد درمان ندارد...
صدها سلیمانی اینجا، میجوشد از خون پاکت
دشمن چرا فکر کردهست خون تو تاوان ندارد؟
ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشانهای دردیم
ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ندارد
خون ابو مهدی امروز آمیخت با خون سردار
یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ندارد
📝 #ریحانه_کاردانی
🌐 shereheyat.ir/node/4443
✅ @ShereHeyat
🌷 تقدیم به #حاج_قاسم_سلیمانی و یاران باصداقتش #سردار_حاجی_زاده و #سردار_سلامی و تمامی آنانی که این روزها حماسهای بزرگ را رقم زدند...
بارالها سوخت دیگر جان غمپروردها
ریختند آتش به جان تشنگان، دلسردها
درد بیدردی به جان عدهای افتاده است
داد از این بیدادها، فریاد از این بیدردها
روی تخت خویش لم دادند و فرمان میدهند
مرد را، نامرد را، بشناس در ناوردها
بین مردم نرده میکارند نامردان دهر
مرد بود آن کس که سر را باخت در این نردها
کیستی بر صخرۀ ستوار تهمت میزنی!
ریز میبینم تو را ای ریزتر از گردها
تیر آرش این زمان در دست حاجیزادههاست
درد مجنون را بپرس از ما بیابانگردها
کاش دور از فتنۀ تکراری تَکرارها
روزی مردان نیفتد دست این نامردها
دوستان حاج قاسم سرخ رویند و سپید
سبزتر خواهند شد از تهمت توزردها!
📝 #علیرضا_قزوه
🌐 shereheyat.ir/node/4444
✅ @ShereHeyat
🌷 برای دستی که به اشتباه بر ماشه لغزید
و برای دخترکی که عروسک خندانش به زمین برگشت...
رها کردند پشت آسمان زلف رهایت را
خدا حتماً شنید آن لحظۀ آخر دعایت را
هواپیمای تو در آن شب تاریک، آتش شد
و تو پروانهای که باز کردی بالهایت را
عروسکها رسیدند و تو را گریان صدا کردند
تو اما پشت لالایی شب بردی صدایت را
عزیزم! دشمن ما راه را بر آسمانت بست
نه اینکه من ندیدم خندههای آشنایت را
نشستم پشت مانیتور و تو از چشم من رفتی
و روی صفحۀ رادار دیدم ردپایت را
من از دیروز رخت جنگ پوشیدم به عشق تو
که تا امروز و فردا داشته باشم هوایت را
خدا میداند این شبها نمیخوابم، نمیدانم...
- خدای من! چه باید کرد بغضی بینهایت را... -
عزیز من! فدای دستهای کوچکت! هرگز
ز تن بیرون نمیآرم سیاهی عزایت را
عزیزم! دخترم! من دختری دارم شبیه تو
که میبینم میان خندههایش خندههایت را
📝 #حامد_اهور
🌐 shereheyat.ir/node/4445
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#سپاه_پاسداران
#غزل
🔹شهیدان صبحدم🔹
صدای جاری امواج، زیر و بم دارد
که رودخانه همین است، پیچ و خم دارد
تمیز باطل و حق را چه خوب میفهمد
«دلی که غیبنمای است و جام جم دارد»
هنوز مرثیهها از حماسه لبریزند
چکامههایی از این دست، محتشم دارد
حماسههای بزرگ از ملال خالی نیست
که عشق هم لحظاتی به نام غم دارد
سپاه، شعر بلندی به نام ایثار است
اگرچه قافیۀ اشتباه هم دارد
وطنفروش و حرامی چرا حذر نکنند
از او که عشق وطن، غیرت حرم دارد
کسی که لرزه بر اندام شبضمیران است
شباهتی به شهیدان صبحدم دارد
خروش خون خدا قاسم سلیمانی است
که تا ابد سر پیکار با ستم دارد
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/4446
✅ @ShereHeyat