eitaa logo
شعر هیأت
10.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
183 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
قدس‌سره 🔹حرف عشق🔹 پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت بسیار بود رود در آن برزخ کبود اما دریغ، زَهرهٔ دریا شدن نداشت در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت گم بود در عمیق زمین شانهٔ بهار بی‌تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت دل‌ها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت چون عقده‌ای به بغض فرو بود حرف عشق این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت 📝 @ShereHeyat
قدس‌سره 🔹کلبۀ احزان🔹 تیره شد آینهٔ صبحِ درخشان بی‌تو تار شد مشرق روحانی ایمان بی‌تو... جنگل عاطفه را دست تو وسعت می‌داد می‌رود قوّت زانوی درختان بی‌تو چه شود رونق بازار تهجّد پس از این؟ چه رسد بر دل سجاده و قرآن بی‌تو؟ ناله‌ها می‌دمد ای نور دل شب‌خیزان از ستون‌های سیه‌پوش شبستان بی‌تو ضجّه‌ها می‌زند از داغ جگرسوز فراق در و دیوار غم‌آلود جماران بی‌تو بی‌جمال تو دل آینه و آب گرفت آتشین شد نفس باد پریشان بی‌تو پاره شد رشتهٔ نورانی منظومۀ شوق گشت آفاق، همه کلبهٔ احزان بی‌تو من چه گویم که چه‌سان آینهٔ روز گرفت رنگ دلگیرترین شام غریبان بی‌تو کاش پیش از شب اندوه سفر می‌کردیم تا نبودیم در این خانه غزل‌خوان بی‌تو 📝 🌐 shereheyat.ir/node/280@ShereHeyat
قدس‌سره 🔹بوی پدر🔹 هنوز این کوچه‌ها این کوچه‌ها بوی پدر دارد نگاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد هنوز ای مهربان! در ماتمت هر تار جان من نیستان در نیستان، زخمه‌های شعله‌ور دارد نمی‌گویم تو پایان بهاری؛ بعد تو امّا بهار عیش ما لبخند از خون جگر دارد اگر خورشید رفت، این آسمان خورشید می‌زاید اگر خورشید رفت، این آسمان قرص قمر دارد در این بازار، عاشق‌تر کسی کز خود نمی‌گوید همیشه مرد کم‌گو دردهای بیشتر دارد مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند عزیز مصر بودن، یوسف من! دردسر دارد دو روزی مهربانا! غربت ما را تحمّل کن می‌آید آن که از درد تمام ما خبر دارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/284@ShereHeyat
قدس‌سره 🔹نشان تو🔹 راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود اگر آن دیدهٔ بر ما نگران تو نبود كوه بیداد ز بنیاد نمی‌شد ویران اگر از خشم، نهیب تو، تكان تو نبود ریشه آنچه نباید، كه ز جا بر می‌كند؟ اگر امید، به بازوی توان تو نبود چه كسی راه، به دنیای كرامت می‌جست اگر انوار دل فیض‌رسان تو نبود؟ جامهٔ نو، كه بر این ملك كهن می‌پوشید؟ آه... ای پیر، اگر بخت جوان تو نبود پای تردید به دل‌های كسان وا می‌شد نام محبوب، اگر وردِ زبان تو نبود مأمنی یافت سخن‌های خوش اهل طریق كه در اظهار، به جز طرز بیان تو نبود آنچه گفتی و بر آن زد دل ما، مُهر قبول حرف حق بود، فقط حرف دهان تو نبود هستی‌ات بود برازندۀ سیر ملكوت این جهان گرچه جهان بود، جهان تو نبود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/175@ShereHeyat
قدس‌سره 🔹حرف عشق🔹 پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت بسیار بود رود در آن برزخ کبود اما دریغ، زَهرهٔ دریا شدن نداشت در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت گم بود در عمیق زمین شانهٔ بهار بی‌تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت دل‌ها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت چون عقده‌ای به بغض فرو بود حرف عشق این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/173@ShereHeyat
قدس‌سره 🔹ای روح خدایی!🔹 ای آفتابی که زمین شد مدفن تو هفت آسمان راه است تا فهمیدن تو هفت آسمان راه است تا درک نگاهت راه است تا مفهوم چشم روشن تو از تو چه باید گفت ای روح خدایی از تو چه... وقتی محو شد در او «من» تو قلبی جوان در سینهٔ تو در تپش بود حس کرد این را سال‌ها پیراهن تو دل را به اوج آسمان‌ها برد روحت روحت نشد هرگز زمین‌گیر تن تو در راه تو ای آفتاب سبز ماندیم در سایهٔ ماهیم بعد از رفتن تو 📝 🌐 shereheyat.ir/node/281@ShereHeyat
قدس‌سره 🔹هنگامۀ محشر🔹 بی‌سایه مرا آن نور، با خویش کجا می‌برد بی‌پرسش و بی‌پاسخ، می‌رفت و مرا می‌برد ها! گفت تماشا کن گُلخاک شهیدان را خالص نشدی ورنه، این خاک تو را می‌برد!... هنگامۀ محشر بود، یا وعدۀ دیگر بود آن پای که بی‌سر بود، تن را چه رها می‌برد رو سوی خطر می‌رفت، یا سیر و سفر می‌رفت؟! هم باورمان می‌داد، هم باورمان می‌برد پیری که غریبی را، از کرب‌وبلا آورد این بار غریبان را، تا کرب‌وبلا می‌برد! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3059@ShereHeyat
قدس‌سره 🔹نشان تو🔹 راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود اگر آن دیدهٔ بر ما نگران تو نبود كوه بیداد ز بنیاد نمی‌‏شد ویران اگر از خشم، نهیب تو، تكان تو نبود ریشه آنچه نباید، كه ز جا بر می‏‌كند؟ اگر امید، به بازوی توان تو نبود چه كسی راه، به دنیای كرامت می‏‌جست اگر انوار دل فیض‌رسان تو نبود؟ جامهٔ نو، كه بر این ملك كهن می‏‌پوشید؟ آه... ای پیر، اگر بخت جوان تو نبود پای تردید به دل‌های كسان وا می‌‏شد نام محبوب، اگر وردِ زبان تو نبود مأمنی یافت سخن‌های خوش اهل طریق كه در اظهار، به جز طرز بیان تو نبود آنچه گفتی و بر آن زد دل ما، مُهر قبول حرف حق بود، فقط حرف دهان تو نبود هستی‏‌ات بود برازندۀ سیر ملكوت این جهان گرچه جهان بود، جهان تو نبود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/175@ShereHeyat
قدس‌سره 🔹ای روح خدایی!🔹 ای آفتابی که زمین شد مدفن تو هفت آسمان راه است تا فهمیدن تو هفت آسمان راه است تا درک نگاهت راه است تا مفهوم چشم روشن تو از تو چه باید گفت ای روح خدایی از تو چه... وقتی محو شد در او «من» تو قلبی جوان در سینهٔ تو در تپش بود حس کرد این را سال‌ها پیراهن تو دل را به اوج آسمان‌ها برد روحت روحت نشد هرگز زمین‌گیر تن تو در راه تو ای آفتاب سبز ماندیم در سایهٔ ماهیم بعد از رفتن تو 📝 🌐 shereheyat.ir/node/281@ShereHeyat
قدس‌سره 🔹کلبۀ احزان🔹 تیره شد آینهٔ صبحِ درخشان بی‌تو تار شد مشرق روحانی ایمان بی‌تو... چه شود رونق بازار تهجّد پس از این؟ چه رسد بر دل سجاده و قرآن بی‌تو؟ ناله‌ها می‌دمد ای نور دل شب‌خیزان از ستون‌های سیه‌پوش شبستان بی‌تو ضجّه‌ها می‌زند از داغ جگرسوز فراق در و دیوار غم‌آلود جماران بی‌تو بی‌جمال تو دل آینه و آب گرفت آتشین شد نفس باد پریشان بی‌تو پاره شد رشتهٔ نورانی منظومۀ شوق گشت آفاق، همه کلبهٔ احزان بی‌تو من چه گویم که چه‌سان آینهٔ روز گرفت رنگ دلگیرترین شام غریبان بی‌تو... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/280@ShereHeyat
قدس‌سره 🔹هنگامۀ محشر🔹 بی‌سایه مرا آن نور، با خویش کجا می‌برد بی‌پرسش و بی‌پاسخ، می‌رفت و مرا می‌برد ها! گفت تماشا کن گُلخاک شهیدان را خالص نشدی ورنه، این خاک تو را می‌برد!... هنگامۀ محشر بود، یا وعدۀ دیگر بود آن پای که بی‌سر بود، تن را چه رها می‌برد رو سوی خطر می‌رفت، یا سیر و سفر می‌رفت؟! هم باورمان می‌داد، هم باورمان می‌برد پیری که غریبی را، از کرب‌وبلا آورد این بار غریبان را، تا کرب‌وبلا می‌برد! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3059@ShereHeyat
علیه‌السلام قدس‌سره 🔹 آه از آن ساعتی...🔹 بحث روز است صحبت از غم تو سرخ مانده هنوز پرچم تو ملت گریه نیست هرکه گریست، قطره اشکی برای ماتم تو زنده مانده‌ست دین و مکتب ما از هیاهوی هر محرّم تو خون ما نیست از تو رنگین‌تر خون به پا کرده نوحه و دم تو انقلاب است در دلم هر روز عالم دیگری‌ست عالم تو گریه‌هایم فدای زخم تنت گریه‌هایم شده‌ست مرهم تو؟ شانه‌های کسی تکان می‌خورد آه از آن ساعتی... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4112@ShereHeyat