#شعر_عاشورایی
#کربلا
#غزل
🔹كعبۀ احرار🔹
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
باد صبا ز من به كلیم این خبر ببر
با او بگو كه موقف دیدار كربلاست
گر طالب تجلّی انوار سرمدی
بشتاب زآنكه جلوهگه یار كربلاست
آنجا كه با تمام جلال و جمال خویش
سلطان عشق گشته پدیدار كربلاست
ای خسته از تطاول هجران به هوش باش
میعاد وصل و منزل دلدار كربلاست
خواهی اگر كه محرم سرّ ازل شوی
با ما بیا كه خلوت اسرار كربلاست...
📝 #محمود_شاهرخی
🌐 shereheyat.ir/node/4099
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#کربلا
#غزل
🔹یا حسین🔹
کربلا گفتم، دلم لرزید، گفتم: یا حسین
اشک روی گونهام غلتید، گفتم: یا حسین
باد سرگرم نوازش بود با گلبرگها
باغبان هر شاخه گل را چید، گفتم: یا حسین
ابرهای آسمان گلرنگ شد وقت غروب
رفت در دریای خون خورشید، گفتم: یا حسین
رد شدم از صحن سقاخانۀ «شهر بهشت»
هر کبوتر آب مینوشید، گفتم: یا حسین
داشتم در دست خود تسبیح سرخی از عقیق
دانههایش هر طرف پاشید، گفتم: یا حسین
نام «ثارالله» را بردند هفتاد و دوبار
خاطرات جبهه شد تجدید، گفتم: یا حسین
حاجیان «روز دهم» گفتند در کوی منا
عید قربان است، ما را عید، گفتم: یا حسین
در طواف کعبۀ ششگوشه، از من بیدلی،
معنی لبیک را پرسید، گفتم: یا حسین
قاری قرآن تلاوت کرد از اصحاب کهف
برگ قرآن را که میبوسید، گفتم: یا حسین
چشم در چشم برادر، دست در دست پدر
دختری معصوم میخندید، گفتم: یا حسین
شیرخواری نازنین با لایلایِ مادرش
در دل گهواره میخوابید، گفتم: یا حسین
از شقایق رسم عشق و عاشقی آموختم
هر کسی داغ برادر دید، گفتم: یا حسین
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/5164
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#کربلا
#غزل
🔹حجِّ ناتمام 🔹
چشمهچشمه میجوشد خون اطهرت اینجا
کور میکند شب را، برق خنجرت اینجا
چشمهچشمه میجوشد، از دل زمین هر شب
خون اصغرت آنجا، خون اکبرت اینجا
میرسد به گوشم گرم، بانگ خطبهای پُرشور
خطبهای که بعد از تو، خواند خواهرت اینجا
از فرات میجوشد موج و میزند بوسه
بر کرانۀ خشکِ حلق و حنجرت اینجا
این فرشتۀ وحی است، وحیِ تازه آیا چیست؟!
روی نیزه میخواند، آیهای سرت اینجا
کیست اینکه ناآرام، در خرابه میگرید؟
موج میزند در خون، چشم دخترت اینجا
کربلا چه پیوندی با فدک مگر دارد؟
غصب میشود از نو، سهم مادرت اینجا
حجِّ ناتمام تو، راز دیگری دارد
در غدیر خم جاریست، حجّ آخرت اینجا
این ضریح ششگوشه، حجّ پاکبازان است
آب میشوم از شرم، در برابرت اینجا
📝 #مرتضی_امیری_اسفندقه
🌐 shereheyat.ir/node/2618
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#کربلا
#غزل
🔹هر قدم...🔹
چقدر ریخته هر گوشه و کنار، غم اینجا
نشسته روی دو زانو امام، هر قدم اینجا
ندا رسید که باز این چه شورش است در عالم
خبر رسید: به آل علی شده ستم اینجا
درست پای همین نخلِ راستقامت رعنا
امام بر سر نعش کسی شدهست خم اینجا...
سری هنوز به این سمت مانده، این سوی میدان
اگر غلط نکنم خورده بر زمین علم اینجا
نمانده فاصلهای در میان این دو برادر
اگر چه یک حرم آنجا... اگر چه یک حرم اینجا...
چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است دوباره
که باز سینهزنان محتشم گرفته دم اینجا
عزای اشرف اولاد آدم است دریغا
همیشه قصۀ ما ختم میشود به همینجا...
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/4233
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#کربلا
#غزل
🔹آرزوی کربلا🔹
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
میروم افتان و خیزان، از دل بنبستها
جادهای پیدا کنم تا جستوجوی کربلا
تشنگی میبارد از ابرِ سترون، میروم
تا بنوشم جرعه آبی از سبوی کربلا
ترسم این بیراههها با خویش مشغولم کنند
«بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
من نمیدانم کیام یا از کجایم، هر چه هست
آبرو میآورم از خاک کوی کربلا
مانده در گوشم صدای پای «هل من ناصر»ی
خواهم اکنون تا شوم لبیکگوی کربلا
بغض تاریخم، نباید در خودم ویران شوم
باید آوازی بخوانم با گلوی کربلا
در سرم شوری دگر برپاست، شمشیرم کجاست؟
«بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا»
📝 #امید_مهدینژاد
🌐 shereheyat.ir/node/3174
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#کربلا
#غزل
🔹عکس حرم🔹
باز هم آب بهانه شد و یادت کردم
یادت افتادم و با گریه عبادت کردم
اشکها ریختم و غسل شهادت کردم
روضهخوانت شدم و عرض ارادت کردم
تا بیفتد به من آن گوشه نگاهت، آنگاه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»
حرفی از کربوبلا شد که دلم میلرزد
چشمم از اشک پُر و عکس حرم میلرزد
باز هم مرثیه در دست قلم میلرزد
کوه هم شانهاش از وسعت غم میلرزد
وقت پرواز شد و باز شنیدم در راه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»
کاروان رفت و زمان از سفرت جا میماند
آسمان خیره به چشمان ترت جا میماند
شهر از فیض نماز سحرت جا میماند
کعبه از گردش بر دور سرت جا میماند
و تو گفتی که شده راه سعادت کوتاه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»...
ناگهان حس غریبانهای آمد به وجود
چشمها باز شد و در پی یک کشف و شهود
بوی سیب آمد و میخواند لبم اذن ورود
در همان لحظه که غیر از تو دگر هیچ نبود
در و دیوار حسینیه همه شد مداح
«هر که دارد هوس کربوبلا بسمالله»
📝 #محمد_غفاری
🌐 shereheyat.ir/node/1024
✅ @ShereHeyat
💠 مرثیه در لایهای از معرفت
اگر میخواستی کوفه دچار کربلا میشد
به میل تو زمین زیر پایت جابهجا میشد
به یک نفرین از آن لبهای صد چاک سر نیزه
صدای کِل کشیدنهای شادیشان عزا میشد
تمام خیمههاشان را هراس شعله میبلعید
جهان یکباره جان میداد پس روز جزا میشد
شبیه برگها در باد پاییزی به یک آهت
همه دست برادرهایشان از تن جدا میشد
اگر موسای چشمت پلک میزد رو به اعجازی
تمام نیزهها با یک نگاهت اژدها میشد
اگر میخواستی دریا برایت آب میآورد
به یک فریادِ «هَل مِن ناصر» تو کوه پا میشد
📝 #مهدی_مردانی
🔹آنچه که بیان و درک مخاطب و سراینده از مرثیهی سیدالشهدا(علیهالسلام) را متحول میکند، امام شناسی است. بازخوانی هر یک از مصیبتهای وارد شده بر سیدالشهدا(علیهالسلام) در سایهی توجه به ابعاد وجودی آن حضرت و شناخت نسبت به امام معصوم گویا ما را با مصیبتی تازهتر مواجه میکند. مصیبتی متفاوت با آنچه قبلتر بارها خواندهایم و شنیدهایم. این شعر نمونهای گویا برای این مدعاست. مهدی مردانی در این شعر، در ضمن اشاره به مصیبتهایی که بارها و بارها شنیدهایم یا خواندهایم، توجه خود و مخاطب را تنها به یکی از ابعاد وجودی امام معصوم معطوف میکند و آن قدرت و ارادهی امام است.
🔸با در نظر گرفتن همین یک بعد از وجود مقدس سیدالشهدا(علیهالسلام)، گویا تمام مرثیهها جان تازهای میگیرند و فهم ما از آنها عمیقتر و دقیقتر میشود. مهمتر اینکه در این شعر، شاعر بعد از آنکه مصیبتهای عاشورا را با انضمام قدرت امام بازخوانی میکند، در نهایت در مخاطب خود چراغ یک سؤال را روشن میکند و او را با این کلنجار ذهنی تنها میگذارد که پس چرا امام در این مصیبتها از قدرت و ارادهی خود استفاده نکرد. در واقع شاعر با ایجاد این کلنجار ذهنی، راه را برای درک بُعد دیگری از شخصیت امام هموار میکند.
✍🏻 #حسن_بیاتانی
📗 #چهل_شعر_چهل_نکته
🌐 shereheyat.ir/node/5644
✅ @ShereHeyat
گلی دور از چمن بر شانۀ توست
بهاری بیوطن بر شانۀ توست
کمی ای نیزه امشب مهربان باش
سر بابای من بر شانۀ توست
📝 #سیدحبیب_نظاری
✅ @ShereHeyat
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
فرازی از یک #قصیده
🔹فیض نسیم🔹
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
گر چنین است چه کردهست ندانم با عرش
آهِ طفلی که غریب است و اسیر است و یتیم
از چه ویران نشدی ای فلک آندم که شدند
اهلبیت شه بییار به ویرانه مقیم
ساخت ویرانهنشین ظلم عدو قومی را
که خداوند ثنا گفته به قرآن کریم...
گشت آن سلسله را روز و شب و صبح و مسا
آه و فریاد انیس و، غم و اندوه ندیم
بود با یاد قد تازه جوانان همه را
قدی از هجر دوتا و دلی از غصّه دو نیم
دید در خواب رقیّه که به دامان پدر
کرده جا با دلی آسوده ز هر وحشت و بیم
بگُشودی دهن از شوق پدر بهر سخن
بشکفد غنچه به وقت سحر از فیض نسیم...
گشت بیدار و برآورد خروش و سر شاه،
آمد از بهر تسلّای وی از لطف عمیم
داشت از بهر پذیرایی مهمان عزیز
نیمهجانی به تن و کرد همان دم تسلیم...
📝 #صغیر_اصفهانی
🌐 shereheyat.ir/node/1690
✅ @ShereHeyat
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#غزل
🔹شمع جمع مشتاقان🔹
آمدی در جمع ما، ویرانه بوی گل گرفت
آمدی بام و در این خانه بوی گل گرفت
آن شب قدری که شمع جمع مشتاقان شدی
تا سحر خاکستر پروانه بوی گل گرفت
من که با افسون گفتار تو میرفتم به خواب
از لبت گل ریختی افسانه بوی گل گرفت
گرچه لبهای تو را بوسید جام شوکران
از نگاهت ساغر و پیمانه بوی گل گرفت
پرده از آن حسنِ یوسف چون گرفتی، خاطرم
بوی ریحان بهشتی یا نه بوی گل گرفت
بر سرم دست نوازش تا کشیدی چون نسیم
گیسویم عطر محبت، شانه بوی گل گرفت
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/1694
✅ @ShereHeyat
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#غزل
🔹شب قدر من🔹
امشب که با تو انس به ویران گرفتهام
ویرانه را به جای گلستان گرفتهام
امشب شب مبارک قدر است و من تو را
بر روی دست خویش چو قرآن گرفتهام
پاداش تشنه کامی و اجر گرسنگی
گل بوسهایست کز لب عطشان گرفتهام
از بس که پا برهنه به صحرا دویدهام
یک باغ گل ز خار مغیلان گرفتهام...
بر داغدیده شاخۀ گل هدیه میبرند
من جای گل، سرِ تو به دامان گرفتهام...
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/1693
✅ @ShereHeyat
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#غزل
🔹خزان محبت🔹
روح بزرگش دمیدهست جان در تن کوچک من
سرگرم گفت و شنود است او با من کوچک من...
یک لحظه از من جدا نیست بابای خوبم، ببینید
دستان خود حلقه کردهست بر گردن کوچک من
میخواستم از یتیمی، از غربت خود بنالم
دیدم سر خود نهادهست بر دامن کوچک من...
در این خزان محبت، دارم دلی داغپرور
هفتاد و دو لاله رُستهست از گلشن کوچک من
از کربلا تا مدینه گلفرش داغ دل ماست
با ردّ پایی که ماندهست از دشمن کوچک من
دنیا چه بیاعتبار است در پیش چشمی که دیدهست
دارالامان جهان را در مأمن کوچک من
آنان که بر سینه دارند داغ سفر کردهای را
شاخه گلی میگذارند بر مدفن کوچک من
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/718
✅ @ShereHeyat