گستره آفتاب عمودی.jpg
34.78M
🔆 گستره آفتاب
▫️داستان مصور روایت حضرت آیتالله خامنهای از حرکت عظیمِ دوران امامت حضرت علیبنموسیالرضا (علیهالسلام) برای ترویج مکتب اهلبیت(علیهمالسلام)
▫️شعری که در باب علیبنموسیالرضا(علیهالسلام) در مرو سروده میشود، بعد از حدود یک ماه، در ری و عراق از زبان یک راهزن، آن هم به صورت حفظ شده، تکرار میشود. این نشاندهندۀ حرکت عظیمی است که در دوران امامت علیبنموسیالرضا(علیهالسلام) برای ترویج مکتب اهلبیت انجام گرفته؛ محبت آنها همهگیر شده است؛ حضور آنها و وجود آنها در جامعۀ اسلامی به اعماق دلهای مردم نفوذ پیدا کرده است.
☑️ @khamenei_ir
✅ @ShereHeyat
💠 فدایی پیامبر
منابع متعدد شیعه و سنی با سندهای مختلف از نبىاكرم(صلّىاللهعليهوآله) نقل مىكنند كه فرمود:
«خداوند به جبرئيل و ميكائيل وحى نمود که من بين شما برادرى ايجاد كردم و عُمر يكى از شما را طولانىتر از عُمر ديگرى قرار دادم. حال كدام يك از شما حاضر است كه خود را فداى برادرش كند؟
هر دوى آنها از مرگ كراهت داشتند.
پس خداوند به آنها وحى كرد: آيا مثل ولیَّام على بن ابىطالب نيستند كه بين او و پيامبرم محمد برادرى برقرار كردم، و على جان خويش را فداى پيامبر نمود؟ او در جاى پيامبر خوابيده است تا آن حضرت جان سالم به در ببرد.
به زمين رويد و او را از دشمنانش محافظت کنيد.
پس به زمين هبوط كردند و جبرئيل بالاى سر آن حضرت و ميكائيل پايين پای آن حضرت نشستند و جبرئيل مىگفت: به! به! چه كسى مثل توست اى پسر ابیطالب؛ که خدا به تو در برابر ملائكه مباهات و افتخار مىكند!
و خداوند در شأن على(عليه السلام) اين آيه را نازل كرد:
﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾ (بقره: ٢٠٧)
«و از ميان مردم كسانى هستند كه جان خويش را براى كسب رضا و خشنودی خدا مىفروشند، و خدا نسبت به بندگان مهربان است.»
📗 موسوعة التاريخ الإسلامي ١: ٧٤١- ٧٤٢؛ تاريخ تحقيقى اسلام (ترجمۀ موسوعة) ٢: ١٧٠ از: مناقب آل أبيطالب ٢: ٦٤- ٦٥؛ الكافي ٨: ١١٩ و...
🌐 shereheyat.ir/node/4290
✅ @ShereHeyat
تا صبح علی بود و مناجات شَبش
در اوج دعا روح حقیقتطلبش
لبیکزنان به جای پیغمبر خفت
ذکر «بِاَبی اَنتَ و اُمّی» به لبش
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#لیلة_المبیت
فرازی از یک #مثنوی
🔹مبدأ دوران🔹
شب همان شب که سفر مبدأ دوران میشد
خط به خط باور تقویم، مسلمان میشد
شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب
صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب
در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
مرد، مردی که کمر بسته به پیکار دگر
بیزره آمده در معرکه یکبار دگر
تا خودِ صبح، خطر دور و برش میچرخید
تیغِ عریان شده بالای سرش میچرخید
مرد آن است که تا لحظۀ آخر مانده
در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده
باده در دستِ سبو بود و نفهمید کسی
و محمد خود او بود و نفهمید کسی
در شبِ فتنه، شبِ فتنه، شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند
جان پیغمبر خود را سپر خود کردند
بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد
آیۀ ترس برای چه کسی نازل شد
بگذارید بگویم خطر عشق مکن
«جگر شیر نداری سفر عشق مکن»...
باز هم یک نفر از درد به من میگوید
من زبان بستهام و خواجه سخن میگوید:
«من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم
مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم»
طاقت آوردن این درد نهان آسان نیست
شِقشقیّهست و سخن گفتن از آن آسان نیست...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/4291
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#غزل
🔹شهید باش🔹
یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش
هر دم پی حماسه و عزمی جدید باش
حتی اگر تمام جهان غرق تیرگیست
چون ماه در سراسر شب روسفید باش..
یک لحظه از امید دلت را تهی مکن
اما ز هرچه غیر خدا ناامید باش
چون سرو، سرفراز میان ستمگران
در خلوت و نماز ولی مثل بید باش..
بر دست اهل صدق بزن بوسه چون نسیم
بر قامت نفاق چو توفان، شدید باش..
در ماتم حسین علی گریه کن ولی
در فکر محو این همه شمر و یزید باش
📝 #افشین_علا
🌐 shereheyat.ir/node/4831
✅ @ShereHeyat
بازآ که غم زمانه از دل برود
خواب از سر روزگار غافل برود
از آمد و رفت فتنهها دلتنگیم
ای جلوۀ حق! بیا که باطل برود
📝 #سیدحسن_حسینی
🏷 #شعر_انتظار
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
به همسایۀ دیوار به دیوار وطنم؛ افغانستان
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
گنجشککان به مرگ پر و بال دادهاند
دردا که شعلهور شده باز آشیانتان
نامهربانی از همه عالم چشیدهاید
ای من فدای داغ دل مهربانتان
سر رفته است از لب دیوارتان غروب
در خون تپیده باز افق آسمانتان
کو فرصت درخشش ماه و ستارهها؟
کو چشمروشنی شب بامیانتان؟..
دستش به آبیاری گلها نمیرود
همدست خارهاست مگر باغبانتان؟
این بیبهار ماندن گلخانه تا کجا؟
تا کی ادامه داشته باشد خزانتان؟
عمری ببارد آه که طغیان کند مگر
یک روز رودخانه اشک روانتان
ما غمشریک حادثههایی پر از دریغ
ما در مرور ثانیهها همزبانتان
بعد از هزار و یک شب رنجی که بردهاید
آخر کجاست فصل خوش داستانتان؟
ای کاش سرنوشت کمی ساده میگرفت
تا سختتر از این نشود امتحانتان
📝 #فاطمه_عارفنژاد
🌐 shereheyat.ir/node/5020
✅ @ShereHeyat
#مدافعان_وطن
#شهدا
#غزل
🔹بینام و نشانها🔹
بستند حجله در میان آسمانها
با خون سربازان ما رنگینکمانها
روی دل ما داغی و بر شانهٔ ماست،
باری به سنگینی تابوت جوانها
عمریست در این خاک پیدا میکند عشق
نامآوری را بین بینام و نشانها
اِنَّا فَتَحْنَاخوان به میدان میرود تا
هم بگذرد از خویش، هم از هفتخوانها
نقش است بر دل نقشههای عاشقانه
بیحدّ و بیمرز است عشق مرزبانها..
در ادعای کذب خود ماندیم و رفتند
یاران صادق در تنور امتحانها
ما راویان رودهای بیقراریم
دنباله دارد شعرها و داستانها
📝 #جعفر_عباسی
🌐 shereheyat.ir/node/5770
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#غزل
🔹نسل حماسه🔹
نسل حماسه، وارثان کربلا هستیم
نسلی که میگویند پایان یافت، ما هستیم
هان ای اتاق فکرها! هان ای تریبونها!
ما خطِ بُطلانی بر آمال شما هستیم
با ما چهل سال است درد آشنایی هست
با درد خنجر خوردن از پشت، آشنا هستیم
رفتن... نبودن... سرنوشت شوم تاریکیست
ما بودهایم از ابتدا، تا انتها هستیم
ما از شما... آری سریم؛ آری سریم، آری
حتی اگر بر نیزهها از تن جدا هستیم
در قیلوقال جیغهای رنگی عالم
با حنجر سرخ شهیدان همصدا هستیم..
📝 #سعید_تاجمحمدی
🌐 shereheyat.ir/node/5772
✅ @ShereHeyat
همپای خطر همسفر زینب بود
همراز نماز سحر زینب بود
یک لحظه نشد ز عمه جانش غافل
پروانهصفت دور و بر زینب بود
📝 #محمود_شریفی
✅ @ShereHeyat
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
فرازی از یک #قصیده
🔹زمزمۀ آب آب🔹
ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود
بر چهرهاش ز عصمت و عفت نقاب بود
پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه
آیینۀ تمامنمای رباب بود
نامش که بود آمنه مادر سکینه خواند
کآرام بخش جان و دل مام و باب بود...
این دختر حسین به میدان کربلا
با دختر بزرگ علی همرکاب بود
در کربلا حماسۀ اشک و پیام داشت
گلواژۀ قیام و گل انقلاب بود...
لبهای خشک و تشنۀ او را به هر سوال
یک مدّ آه، فاصله، وقت جواب بود...
در یاد، داشت آن شب و روزی که از عطش
طوفان خیمه زمزمۀ آب آب بود...
در یاد داشت آن که رخ شیرخواره را
آهسته بوسه میزد و او گرم خواب بود
در یاد داشت آن که به مقتل دوید و دید
خورشید پاره پاره به روی تراب بود
آن ناز پروریدۀ دامان افتخار
کی جای او خرابهٔ شام خراب بود
در آفتابِ گرمِ بیابانِ راه شام
سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود
📝 #سیدرضا_مؤید
🌐 shereheyat.ir/node/1064
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#غزل
🔹نگاه کن🔹
نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل
که از سکوت غصهدار حنجرت شناختم
تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پارهپارههای دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظههای آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منوّرت شناختم
شکست عهد کوفه... این گناه بیشمار را
به زخمهای بیشمار پیکرت شناختم
تو را به حس بیبدیل خواهر و برادری
به چشمهای بیقرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزهای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟
📝 #رضا_حاج_حسینی
🌐 shereheyat.ir/node/1068
✅ @ShereHeyat