eitaa logo
شعر هیأت
10.5هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
181 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹حضور تو پیداست!🔹 اگرچه غايبى، امّا حضورِ تو پيداست چه غيبتى‌ست؟ كه عطرِ عبور تو پيداست مقام گلشنِ اشراق، نافه‌خيز از توست بلى! شفاعت انسان به رستخيز از توست... تو كيستى كه قيامت، قيامتِ كبرا‌ست تو كيستى كه قيامت ز قامتت پيداست تو كيستى كه «يدالله» در تنت جارى‌ست زبان قاطع شمشير عدل تو كارى‌ست نگاه منتظرانت هنوز مانده به راه سپيد شد ز فراق تو سنگ‌فرشِ پگاه خدا به دست تو داده‌ست عدل عالم را سپرده نيز به دستت حساب آدم را ز هر چه هست به گيتى، سرآمدت خوانند تويى كه قائم آل محمدت خوانند ولادتت نه فقط آبرو به شعبان داد كه در ضمير تمامى مردگان جان داد اَلا ستارۀ موعودِ گرم و عالمتاب! به دشت تيرۀ هستى چو آفتاب بتاب بتاب و ظلمت ظلم زمانه را بردار ز گرده‌‌هاى بشر تازيانه را بردار 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1383@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹لبیک یا امام🔹 شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد روز تولد تو سپردم به دست باد ای باد! راه خانۀ موعودمان کجاست ای رودهای گمشده! مقصودمان کجاست ای کاش باد بود و غزل بود و جاده‌ها می‌آمدیم سوی تو ما پا پیاده‌ها می‌آمدیم و عرض ادب، عرض احترام تبریک عید و گفتن لبیک یا امام... روز تولد تو زمین مهربان‌تر است خورشید شاد‌تر شده گویا جوان‌تر است کوچه به کوچه زمزمۀ طاق نصرت است عید است و جمکران تو امشب قیامت است... دورم ولی تو مرحمتت دیر و دور نیست بودن فقط منوط به شرط حضور نیست مادربزرگ گفت که او، حَیّ و حاضر است بر حال ما همیشه نگهبان و ناظر است دستش گره‌گشاست، نگاهش گره‌گشاست یک خنده روی صورت ماهش گره‌گشاست ای دل چرا شکسته و ساکت نشسته‌ای چیزی بگو که ندبه و آهش گره‌گشاست شعبان کرامت است و شفاعت علی‌الخصوص ماه تمام نیمۀ ماهش گره‌گشاست شب پشت شب گره به گلوی غزل زده حلقه به حلقه زلف سیاهش گره‌گشاست حلقه به حلقه در زده تبریک گفته‌ام نام تو را در این شب تاریک گفته‌ام نام تو روشنایی صبح است و راز عشق خواندم پس از اذان طلوعت نماز عشق روز تولد است و سلام و ارادتی دادم به دست باد به شوق زیارتی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1386@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹جمعۀ موعود🔹 همین است ابتدای سبز اوقاتی که می‌گویند و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که می‌گویند اشارات زلالی از طلوع تازهٔ نرگس پیاپی می‌وزد از سمت میقاتی که می‌گویند زمین در جستجو، هر چند بی‌تابانه می‌چرخد ولی پیداست دیگر آن علاماتی که می‌گویند جهان این بار دیگر ایستاده با تمام خویش کنار خیمهٔ سبز ملاقاتی که می‌گویند کنار جمعهٔ موعود، گل‌های ظهور او یکایک می‌دمد طبق روایاتی که می‌گویند کنون از دشت‌های روشن امّید می‌آید صدای آخرین بند مناجاتی که می‌گویند و فردا بی‌گمان این سمت عالم روی خواهد داد سرانجام عجیب اتفاقاتی که می‌گویند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/269@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آفتاب تابان🔹 بهارِ آمدنت می‌برد زمستان را بیا که تازه کنم با تو هر نفس جان را به برف بی‌رمق روی کوه‌ها برسان سلام گرم و خوش آفتاب تابان را شبیه شاخۀ گل کرده روی دست بهار پر از امید کن آغوش این درختان را برای چشمۀ خشکیدۀ نگاهم باز بخوان شبیه گذشته دعای باران را به شوق آمدن روزهای خوب هنوز نشسته‌ام به تماشا غروب ایوان را کجاست گمشدۀ من در این هیاهو... آه سکوت می‌کنم اندوه هر خیابان را چقدر بی تو از این راه‌ها گذر کردیم چقدر بی تو همه نیمه‌های شعبان را... 📝 🌐shereheyat.ir/node/3799@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹اِنّا فَتَحنا🔹 وقتی مساجد تشنۀ یک ختم قرآنند در گیر و داری که خیابان‌ها چراغانند وقتی برای بستۀ درها کلیدی نیست وقتی تمام قفل‌ها سر در گریبانند می‌آیی و «اِنّا فَتَحنا» روی لب داری یعنی برایت کارهای سخت آسانند ارباب‌ها و خواب‌های بر پر قوشان از چند شب قبل از ظهور تو پریشانند احوالشان آن لحظه باید دیدنی باشد وقتی مُعبّرها تو را «منصور» می‌خوانند می‌آیی و یک عده بر خود سخت می‌لرزند می‌آیی و یک عده قَدرت را نمی‌دانند من در خیابان‌هایمان گَز می‌کنم نذرت! وقتی تمام چشم‌ها دنبال مهمانند 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹صبح صادق🔹 اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن نه با تأخیر می‌آید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1387@ShereHeyat
🔹از همه دل‌رحم‌تر...🔹 قلب مرا نرم کرد، دیدۀ بارانی‌ام تر شده سجاده از اشک پشیمانی‌ام از همه دل‌رحم‌تر، از همه نزدیک‌تر هرچه برنجانمت باز نمی‌رانی‌ام از تو چه پنهان پر از حسرت دنیا شدم از تو چه پنهان پر از بی ‌سر و سامانی‌ام عمر تباه مرا، بار گناه مرا باز بدان ای رئوف از سر نادانی‌ام بندۀ شرمنده‌ات عاشق تو بود و هست خواه ببخشایی‌ام، خواه بسوزانی‌ام 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2257@ShereHeyat
🔹فاصله‌ها🔹 انگار که این فاصله‌ها کم شدنی نیست می‌خواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست بر زخم دل سوخته‌ام هیچ دوایی جز لذت دیدار تو مرهم شدنی نیست من سروم و آزادگی‌ام ورد زبان‌هاست جز از غم تو قامت من خم شدنی نیست بگذار که باران بشوم زار ببارم حالا که وصال تو فراهم شدنی نیست می‌خواست غزل فاصله را کم کند اما انگار که این فاصله‌ها کم شدنی نیست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4085@ShereHeyat
آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار... بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! 📝 🌐shereheyat.ir/node/261@ShereHeyat
🔹دنیای دیگر🔹 آدم در این کرانه دلش جای دیگری‌ست این خاک، کربلای معلای دیگری‌ست با هر نسیم، مرده‌دلی زنده می‌شود آری دمش مثال مسیحای دیگری‌ست اینجا همیشه چشم به دنبال معجزه‌ست در هر نگاه شوق تماشای دیگری‌ست خون شهید در همه جا موج می‌زند دریا در این کرانه به معنای دیگری‌ست خاکش چقدر بوی عجیبی گرفته است! این پهنه جایگاه قدم‌های دیگری‌ست بعد از وقوع کرب‌و‌بلا، خون این زمین در پای دین هر آینه امضای دیگری‌ست اینجا چقدر با همه جا فرق می‌کند! اینجا شلمچه نیست که دنیای دیگری‌ست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3076@ShereHeyat
🔹نوبت به من رسید و...🔹 کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است این حرف‌ها گلوی مرا رنج می‌دهد چشمانم از پرندۀ اشک رها پر است پیراهنی خریده‌ام از جنس ماه سرخ اصلاً محرمم، تنم از کربلا پر است... عمری اگرچه از هیجانش گذشته است این دل هنوز از هوسِ جبهه‌ها پر است این دل هنوز از هوسِ رفتنی شگفت از شوقِ پرکشیدنِ تا ماورا پر است از بخت من ملائکه لبخند می‌زنند نوبت به من رسید و بهشت خدا پر است کفش سفر که تازگی اندازه‌ام شده از سنگریزه‌های دروغ و ریا پر است از سوژه‌های در به دری مثل ابر و باد از ابتدا به آخر این ماجرا پر است عمری‌ست زائرم، شهدا! رحمتان کجاست؟ هر بار آمدم، اتوبوس شما پر است! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1772@ShereHeyat
گفتند: که تا صبح فقط یک راه است با عشق فقط فاصله‌ها کوتاه است هرچند که رفتند، ولی بعد از آن هر قطعۀ این خاک، زیارتگاه است 📝 @ShereHeyat