eitaa logo
شعر هیأت | کودک و نوجوان
1.1هزار دنبال‌کننده
86 عکس
15 ویدیو
2 فایل
🔹شعر کودک و نوجوان، به ویژه در فضای آیینی و مذهبی؛ با وجود جامعه قابل توجهی از مخاطب، مورد کم‌توجهی و بی‌مهری بوده است و شاهد انتشار اشعار سست و نادرست هستیم. 🔹در این کانال سعی داریم، با استفاده از منابع معتبر، اشعاری تاثیرگذار، استوار و سالم ارائه شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹خجالت آب🔹 آب هستم، آب هستم، آب پاک جاری‌ام از آسمان تا قلب خاک گاه ابر و گاه باران می‌‏شوم گاه از یک چشمه جوشان می‌شوم‏ گاه از یک کوه می‌‏آیم فرود آبشار پر غرورم، گاه رود گاه قطره، گاه دریا می‌شوم گاه در یک کاسه پیدا می‏‌شوم‏ روز و شب هر گوشه کاری می‏‌کنم باغ‌ها را آبیاری می‏‌کنم‏.. گرچه آبم، روزی اما سوختم قطره تا دریا، سراپا سوختم‏ تشنه‌‏ای آمد لبش را تر کند چارهٔ لب‌تشنه‏‌ای دیگر کند تشنه‌ای آمد که سیرابش کنم مشک خالی داد تا آبش کنم‏ تشنهٔ آن روزِ من عبّاس بود پاسدار خیمه‌های یاس بود خون عباس علمدار رشید قطره‌قطره در درون من چکید.. ‏چشم‌‏هایم خواب، موجم خفته باد آبی آرامشم، آشفته باد!.. وای بر من، وای بر من، وای دل مانده در مرداب حسرت پای دل‏ پیچ و تاب رودم از درد دل است برکه از اندوه دل پا در گل است‏ چشمه از غم روز و شب نالان شده ابر هم از رنج من گریان شده‏ گریهٔ من شرشر باران شده غصه‏‌ام در گریه‏‌ها پنهان شده‏ دود داغم ابرها را تیره کرد آسمان‌ها را سراپا تیره کرد آب اگر شد اشک چشم، از شرم شد از خجالت شور و تلخ و گرم شد.. حال، از اکبر خجالت می‌کشم از علی‌اصغر خجالت می‌کشم‏‏ 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹عَلم عشق🔹 از همون روزای کودکی، برام مادرم اسم تو رو زمزمه کرد عمرمُ مدیون‌شم، که جونمُ یه‌جا، نذر پسر فاطمه کرد لالایی می‌خوند برام، بیدار بشم لالایی‌های علیِ اصغرُ اون روزی بزرگ می‌شم، که حس کنم استجابت دعای مادرُ اون روزی، روز منه که پیش تو توی این عاشقی، روسفید بشم اون روزی که با دعای مادرت برسم به آرزوم، شهید بشم منو عطری باز هوایی می‌کنه عطر بیداریه، عطر حرمه ببین آقا! با دعای زینبت منم امروز، روی دوشم عَلَمه من که پای روضه‌هات، بزرگ شدم زیر بار ظلم و ذلت نمی‌رم عَلَم عشقُ به دوشم می‌گیرم من حسینی‌ام، حسینی می‌میرم 📝 @ShereHeyat_Nojavan
زمینه؛ ما قاسمای روزگاریم.mp3
1.06M
علیه‌السلام 🔹ما قاسمای روزگاریم🔹 برای ما کلاس درسه، روضه‌های تو حسین نشون میده مسیر عرشو، رد پای تو حسین ما قاسمای روزگاریم، جون‌فدای تو حسین درس اول تو استقامت درس آخر تو شد شهادت پا جای پای شما می‌ذاریم سربلندیم آقا تا قیامت اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الشَّهید اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الغَریب اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا العَطشان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ملاک ما برا رفاقت، کربلایی بودنه کسی که کربلایی باشه، با دورویی دشمنه به راحتی به اعتقادش، پشت پا نمی‌زنه اون رفیقی خوبه که گرفته‌ رنگ کربلا تموم دنیاش اون‌که تا می‌گن کی با حسینه؟ یاعلی بگه بلندشه از جاش اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الشَّهید اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الغَریب اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا العَطشان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قدم قدم میام تو راهت، با دعای خیر تو به دست هیچ‌کسی ندادم، قلبمو به غیر تو تلاشم اینه که یه روزی، من بشم زهیر تو هستی‌مو به پای تو می‌ذارم یاری تو می‌شه افتخارم من کسی‌و که شما رو آقا دوست نداشته باشه دوست ندارم اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الشَّهید اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الغَریب اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا العَطشان 📝 @ShereHeyat_Nojavan
مردی شدم برای خودم.mp3
3.38M
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹مردی شدم برای خودم🔹 ایستادم، رو پای خودم مردی شدم برای خودم قد می‌کشم‌ به چشمت بیاد، حسین من از وقتی، که یادم میاد دوست دارم آقا تو رو زیاد راه تو عاشق شدن می‌خواد‌، حسین من‌ دلم می‌خواد مثه پدر بزرگم‌ تو مسیر شما موهام سفید شه زندگی با عشق تو شیرینه دلم می‌خواد مثه بابا همیشه توی صف سینه‌زنی بایستم عاقبت بخیر شدن همینه «بِاَبی اَنتَ و اُمّی، پدر و مادرم فدات» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌دونم‌، چقد مشکله اون‌که برات عزیز دله زخمی بشه همه پیکرش، حسین من قلب تو، چه دردی کشید داغ علی‌اکبرو که دید رفتی چه‌جوری بالا سرش، حسین من برا شما که انقدر مهربونی وقتی رسیدم به سن جوونی زندگی‌مو‌ می‌ذارم همه جوره علی اکبرای‌ شما زیادن همه تا پای جون اهل جهادن‌ آرزوی همه روز ظهوره ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من دارم، هزار آرزو واسۀ روزای پیش رو می‌خوام بشم علی اکبرت، حسین من هرجایی، که باشم مفید صف می‌کشم بشم روسفید می‌خوام باشم جزو لشکرت، حسین من برای زندگی برنامه دارم‌ می‌خوام تو راه تو قدم بذارم تو این مسیر خودت همراهم باش سرباز تو شدنه اوج رؤیام‌ دعا کن برسم به آرزوهام‌ دور نشه راهم از راهت ای کاش 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹قیامت🔹 می‌سوزد آسمان صحرای محشر است خون خدا چرا بی یار و یاور است یک زن در انتظار آن سوی خیمه‌هاست یک مشک، مشک آب در ذهن بچه‌هاست زخمی و تشنه‌اند هم مشک و آفتاب آبی نخورده است سقا کنار آب دستی میان خون در فکر چاره است باران نیزه است مشکی که پاره است یک دشت، دشت خون دشتی پر از بلا این‌جا قیامت است یا دشت کربلا؟ 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹اشک و آب🔹 مثل باد در صحرا در شتاب بودی تو سوی نهر می‌رفتی فکر آب بودی تو خشم در نگاه تو بغض در گلویت بود غرق خاک و خون می‌شد هر که پیش رویت بود تا که پیش چشم تو رودخانه پیدا شد خنده بر لبت رویید اخم چهره‌ات وا شد تشنه بودی و لب را ذره‌ای نکردی تر از تو تشنه‌تر بودند بچه‌‌های پیغمبر ناله‌هایشان از دور می‌رسید بر گوشت سوی خیمه‌ها رفتی مشک آب بر دوشت دشمنان ولی ناگاه بر تو حمله آوردند دست‌های پر توانت را از بدن جدا کردند لحظه‌های آخر هم گرچه بی‌صدا بودی باز غصه می‌خوردی فکر بچه‌ها بودی خاک کربلا می‌سوخت از چکیدن اشکت آب بر زمین می‌ریخت چکه چکه از مشکت 📝 @ShereHeyat_Nojavan
نوحه؛ سردار دست از تن جدا.mp3
2.27M
علیه‌السلام 🔹سردار دست از تن جدا🔹 زنجیرزن‌ها در کوچه بودند با نوحه‌خوان این نوحه‌ها را می‌سرودند: سقّای دشت کربلا، اباالفضل سردار دست از تن جدا، اباالفضل بابای جانبازم چون مادر من اشک می‌ریخت عباس ما، آهسته با زنجیر کوچک یک در میان –بر دوش خود- بر دوش بابای بدون دست می‌زد عباس و بابا –نوحه می‌خواندند با هم: سقّای دشت کربلا، اباالفضل سردار دست از تن جدا، اباالفضل 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹آخرین دعا🔹 امشب آخرین شب است آخرین شبی که بچه‌ها دور سفرهٔ محبت حسین جمع می‌شوند... آخرین شبی که ستاره‌ها از شکاف خیمه‌ها به شب‌نشینی سپیده می‌روند امشب آخرین دعا امشب آخرین نگاه در سکوت نیمه‌شب گفتگوی کودکانه‌ای به گوش می‌رسد توی کوچه‌های ماه «عمه جان» روی بوریای کهنه‌ای نماز می‌کند باد هم برای بار آخرش بچهٔ میان گاهواره را خوب، ناز می‌کند... امشب آخرین نماز بچه‌ها روی بال برفیِ فرشته‌ها برگزار می‌شود باغ پر طراوت علی و فاطمه، ولی صبح روز بعد، آه بی‌بهار می‌شود! 📝 @ShereHeyat_Nojavan
به سن کمم نگاه نکن.mp3
3.89M
علیه‌السلام | 🔹به سن کمم نگاه نکن🔹 گفتن هر کی تو رو دوس داره بیاد؛ منم اومدم گفتن اینجاست هر کس که تو رو می‌خواد؛ منم اومدم گفتی تنهایی و یاور می‌خوای؛ فدای غمت گفتن هیأته آغاز یک جهاد؛ منم اومدم کوچیک و بزرگ نمی‌شناسه‌، محبتت آقای من جونمو می‌دم فقط واسه، محبتت آقای من یه روزی به کار تو میام، به سن کمم نگاه نکن جونمو می‌دم واسه‌ت آقام، به سن کمم نگاه نکن از بچگی با تو آشنام، به سن کمم نگاه نکن «یا ثارالله، اباعبدالله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فکر کردن به دنیای بی‌حسین؛ عذابه برام‌ هر حرفی که یاد می‌گیرم ازت؛ کتابه برام‌ تو خونه، تو هیأت، تو مدرسه؛ می‌خونم ازت‌ اربعین‌ زائر حرم شدن‌؛ یه خوابه برام‌ من حس می‌کنم بزرگ می‌شم‌، وقتی که یا حسین می‌گم انگاری خود تویی پیشم‌، وقتی که یا حسین می‌گم از بچگی راه من تویی، به سن کمم نگاه نکن همیشه پناه من تویی، به سن کمم نگاه نکن‌ امیر سپاه من تویی، به سن کمم نگاه نکن «یا ثارالله، اباعبدالله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو درس و مشقم الگوی همه؛ می‌شم بعد از این رفیقِ تو هر جایی هست باید؛ باشه بهترین‌ پا به پای بزرگترها تو راه؛ قدم می‌زنم محاله تا هستم گوشۀ کار؛ بمونه زمین مهارت من زیاد می‌شه، تو هیأتت آقای من آماده برا جهاد می‌شه، سینه‌زنت مولای من من معنی عشقو می‌دونم، به سن کمم نگاه نکن همیشه تو راهت می‌مونم، به سن کمم نگاه نکن هرچی تو بخوای من همونم، به سن کمم نگاه نکن «یا ثارالله، اباعبدالله» 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹عصر روز عاشورا🔹 آسمان سراسر اشک چشمه‌ها لبالب خون قلب غنچه‌ها دلتنگ چشم لاله‌ها گلگون قلب قلّه‌ها مجروح تپّه‌ها پر از ماتم صخره‌ها سراسر آه دره‌ها سراپا غم خیمه‌ها پر از گریه کربلا پر از لاله قصه‌ها پر از غصه سینه‌ها پر از ناله قامت درختان خم بوته‌ها همه بی‌تاب چشم بچه‌ها پر آب چشم مادران بی‌خواب گریه می‌کند دریا گریه می‌کند صحرا گریه می‌کند عالم عصر روز عاشورا 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹شب عزا🔹 باز هم شب عزاست شهر، دشت کربلاست شب به گردن زمان شال تیرهٔ عزاست بوی یک غم بزرگ توی کوچه‌ها رهاست آن‌چه می‌رسد به گوش های‌های گریه‌هاست قلب سنگ هم پر از ناله‌های بی‌صداست پشت ما، شکسته است درد، درد بی‌دواست ای شب، ای ستاره‌ها آفتاب ما کجاست؟ 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹شعاع سرخ خورشید🔹 تمام آسمان، غم زمین ترک ترک، خشک تمام بوته‌هایش تکیده، تک به تک، خشک در این زمینه تفته مگر که زندگی نیست؟ از اشتیاق و غوغا فضا چقدر خالی‌ست! - نه، گوش کن! صدایی ز روبه‌رو می‌آید ببین در آن طرف کیست که های و هو می‌آید؟ صفی ز بچه و زن که خسته می‌رود راه و بر لبان آن‌ها صدای العطش، آه تمام، پابرهنه تمام دست‌بسته نشان تازیانه به دوششان نشسته به روی نیزه چیزی‌ست در آن جلوتر انگار نگاه کن ببین، هست شبیه یک سر انگار.. سری که مثل خورشید عجیب نور دارد سری که در نگاهش خدا حضور دارد و آه... اندکی بعد فقط غبار صحراست به خود می‌آیم آرام دوباره جاده تنهاست دوباره جاده تنهاست و کاروان گذشته شعاع سرخ خورشید از آسمان گذشته غروب غصه‌داری‌ست دلم گرفته، تنگ است دوباره لحظه‌هایم پر از سکوت و سنگ است 📝 @ShereHeyat_Nojavan