eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
روزے ڪه بر لب آید جانم در آرزویش جان را بدو سپارم، تن را به خاک ڪویش @Shere_naab
۸ مرداد ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه را باز نمایید آمد دم بگیرید ڪه هنگامہ ماتم آمد دسٺ بر سینہ نهاده همہ تعظیم كنید دسٺ بہ پهلو، كمرے خم آمد @Shere_naab
۸ مرداد ۱۴۰۱
طاق ابروی چو محراب تو از بس زیباست هر که آمد به تماشا به نمازش نرسید. @Shere_naab
۸ مرداد ۱۴۰۱
۸ مرداد ۱۴۰۱
تو را که صبح، پیاله‌ست و آسمان، ساقی چو غم سپاه کشد، پای خم‌پناهت بس @Shere_naab
۹ مرداد ۱۴۰۱
خودم چشمت زدم از بس که بی پروا تو را خواندم لبت مضمون شعرم بود و اسپندی نچرخاندم @Shere_naab
۹ مرداد ۱۴۰۱
‌یڪ جهان روضہ یڪ ماہ محرم دارے آہ، آقاے غریبم چقدر غــــم دارے... تا ابد هــم ڪہ بخوانندهمہ مرثیہ اٺ باز هم روضه‌ے نا خواندہ بہ عالم دارے..!! 🏴 @Shere_naab
۹ مرداد ۱۴۰۱
سخنم مست و دلم مست و خیالات تـو مست همه بر همـدگر افتاده و در هم نگــران...! @Shere_naab
۹ مرداد ۱۴۰۱
۹ مرداد ۱۴۰۱
غيرِ زلفت کيست تا فهمد زبانِ شانه ام...؟ @Shere_naab
۹ مرداد ۱۴۰۱
رخصت دهید شال محرم بیاورید پیراهن عزای مرا هم بیاورید با اشکتان جراحت او خوب می شود ای چشمهای غم زده مرحم بیاورید مادر رسیده است کمی کوچه وا کنید مادر رسیده گریه کند دم بیاورید ما آمدیم خوب و بد آقا سوا نکن ما را کنار فاطمه در هم بیا ورید یک نخ از آن عبای مبارک به ما بده آقا عزا شروع شده پرچم بیاورید ای ابرهای تیره شب گریه های ماست ما آمدیم تا که شما کم بیاورید از این به بعد نوبت دیوانگی ماست باز این چه شورش است به عالم بیاورید @Shere_naab
۹ مرداد ۱۴۰۱
202030_1966035440.mp3
11.93M
صدا صدای حسین.. شب دوم محرم‌ شنبه ۸ مــردادماه ۱۴۰۱ @Shere_naab
۹ مرداد ۱۴۰۱
صبح است و غزل پشت غزل ، باز غزل... ای غزلواره ترین شعرِ سحرگاه ، سلام @Shere_naab
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
من روی روضه های تو کردم حساب ها ای دختر قبیله ی عالیجناب ها... @Shere_naab
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
همه لبْ تشنه و آبی به حرم آمد؟..نه قمرم رفت بیارد؛ قمرم آمد؟..نه رفت با مُشک، که آبی برساند به حرم ساقیِ از همه لبْ تشنه ترم آمد؟..نه چند میگذرد،نیست عمو.. ای بابا تو بگو، خوابْ به چشمانِ ترم آمد؟..نه در غریبی ز تمام تنم آتش می ریخت مرحمی بر جگرِ شعله ورم ،آمد؟..نه سنگْ میخورد سَرَم ،خار به پایم، اما هرچه فریاد نمودم، پدرم آمد؟..نه ماه و خورشید و ستاره همه بر نِی بودند سنگْ بسیار، ولیکن سحرم آمد؟..نه دیده کم سو شده از شدت سیلی،اما غیرِ خونِ جگرم از بصرم آمد؟..نه @Shere_naab
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
از لطف دستِ سنگی یک شهر حرمله؛ کم کم شبیه فاطمه می‌شد شمایلش... @Shere_naab
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
تیرِ مُژگانِ تو روزی زِ کَمان گر گُذَرَد اَولین بار ، مَنَش سینه سِپَر خواهَم کرد ! @Shere_naab
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
با سیلی و زور، معجرش را بردند با تیر سه شعبه اصغرش را بردند از خار مغیلان و بیابان که گذشت آغوش پدر خواست سرش را بردند @Shere_naab
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
از بس که پابرهنه به صحرا دویده ام یک باغ گل ز خار مغیلان گرفته ام... @Shere_naab
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
هم ٺو مگر پیاله‌ای، بخشی از آن مِیِ ڪهن ور نه شراب دیگری نشڪند این خمار را @Shere_naab
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
حُرّ به مرحله جويان توبه ثابت کرد نجات ، جز ادب و چشم تر نمي خواهد @Shere_naab
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
بستن زلف رها، سنگدلی می خواهد دلْ شکستن همه جا سنگدلی می خواهد چون دلت حال مرا دید نپرسید چرا عشق بی چون و چرا سنگدلی می خواهد تو هم ای بخت، ملامتگر ما باش، ولی سرزنش کردن ما سنگدلی می خواهد کوه بودم همه ی عمر و نمی دانستم راه بستن به صدا سنگدلی می خواهد رود یک عمر مرا گفت بیا تا دریا سنگ ماندن به خدا سنگدلی می خواهد کربلا آمد و من گرفتار، بیا دل ندادن به بلا سنگدلی می خواهد @Shere_naab
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
صبح می جویم تو را در هستی و آفاق و شعر تا که جان گیرد زِ تو ایـــن صبح بی آغاز من! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Shere_naab
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
‌اے ڪشیده ناز تـو مُلڪ و مَلڪ دنیا به جان ناز تـو نازم ڪه در حیرت نهادے هـر سه را @Shere_naab
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
خاڪم به باد رفت و زِ یادم نمی روی عشق آن خیال نیست ڪه از دل بُرون شود @Shere_naab
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
رنج تو را به گنج فراوان نمی دهم درد تو را به دارو و درمان نمی دهم زخم تو را به مرهم و خاک تو را به مُشک خار ره تو را به گلستان نمی دهم سنگ غم تو، شیشه ی قلب مرا شکست این سنگ را به گوهر غلطان نمی دهم عمری به بزم روضه ات، اُلفت گرفته ام این روضه را به روضه ی رضوان نمی دهم من با محبت تو، در این عالم آمدم والله بی محبت تو ،جان نمی دهم مهر تو را به مهر و مه و آسمان دهم؟! هرگز! خدا گواست به قرآن نمی دهم یک قطره اشکْ در غم تو هستیِ من است این قطره را به بحر خروشان نمی دهم از کودکی به بزم عزایت گریستم این گریه را به صد گُل خندان نمی دهم منْ گوشه گیر مجلس اُنس تو بوده ام این گوشه را به عالم امکان نمی‌دهم منْ خاک آستان حبیب تو ، «میثم» این رتبه را به افسر شاهان نمی دهم 🏴 @Shere_naab
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان "تو" @Shere_naab
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
دست خواهش چون صدف مگشاے پیش خاڪیان هرچہ مے خواهد دلت از عالم بالا طلب @Shere_naab
۱۱ مرداد ۱۴۰۱