eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره می نویسمت... کنارِ بیت آخرم و چکه چکه می چکم... به سطر های دفترم تو تازیانه می زنی به زخمهٔ خیال من من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم تو مثل ماهِ برکه ای و من غریق مست شب دوباره تو، دوباره من، شناوری، شناورم شنیده ام ز پنجره سراغ من گرفته ای هنوز مثل قاصدک...میانِ کوچه پرپرم گلایه از قفس کمی، کمی عجیب می رسد خودم قفس خریده ام، برای این کبوترم شبی بخواب دیدمت، میانِ تنگِ کوچه ها قدم زنان، قدم زنان، تو را به خانه می برم غزل بخواب می رود...به انتها رسیده ام تمام من چکیده شد...کنارِ بیت آخرم... 🎋 @Shere_naab
نقش او در دل چه زیبا می‌نشست ! 🎋 @Shere_naab
ای دم عشرت! نه اینکه یاد تو خوش نیست هست، ولی دلرباتر است غم از تو... 🎋 @Shere_naab
گربه‌صدمنزل‌فراق‌افتدمیان‌ما‌و‌دوست..؛ همچنانش‌در‌میان‌جان‌شیرین‌منزل‌است🕊 🏴 @Shere_naab
تو چنین که می‌خرامی، چمنى ز حسن و نازی که قدی چو سرو و رويى چو گل بهار داری 🎋 @Shere_naab
گفتم نشین به منظرِ چشمم، به‌خنده گفت: در رهگذارِ سیل، که بنیادِ خانه کرد؟ 🎋 @Shere_naab
از چشم عاشقانت شب خواب شد رمیده... زیرا که بیدلان را... وقت سحر کشیدی... 🎋 @Shere_naab
بی روی دلفروزت، ما را سرِ طرب نیست با ما شبی به سر کن یک شب هزار شب نیست! 🎋 @Shere_naab
عجب پر پیچ و خم افتاده زلف همچو زنجیرش مگر دست قضا لرزیده در هنگام تحریرش 🎋 @Shere_naab
نیست ما را هوس زلف پریشان کسی... 🎋 @Shere_naab
4_5825736598557298343.mp3
11.7M
میخوام دنیا یه جوری زیرو رو شه که از اول بدون تو شروع شه... 🎤 @Shere_naab
چندان بنشینم ڪه برآید نفس صبح ڪان وقت به دل می‌رسد از دوست پیامی.... ...💐 🌹 @Shere_naab
کی بشکند خمار به جام و سبوی ما ساقی بریز میکده‌ای در گلوی ما ...💐 @Shere_naab
نیست در سودایِ زلفش کارِ من جز بی‌قراری ای پریشان طّره تا چندم پریشان می‌گذاری؟! ...💐 @Shere_naab
آه از این غربت نزدیک و از آن حسرت دور عشق در سینه‌ی من هست و در آغوشم نیست 🏴 @Shere_naab
به زندان می‌برد زنجیر گیسویت اسیران را و چشمانت به هم زد خشکی قانون زندان را چه زیبا می‌تکانی دامنت را باز با عشوه به دنبالت کشاندی خاطر مردی غزلخوان را زمستان بعد تو پیراهنی از برف می‌پوشد و لبهایت تداعی می‌کند چایی گیلان را دل ناقابلی دارم به پای عشق می‌ریزم تب آئینه و نان را، همه پیدا و پنهان را نسیمی گیسوانت را تکان داد و سپس دیدم فرو پاشیدن شیرازه‌ی انسان و شیطان را لب ایوان برای دیدنت هر صبح می‌آیم به پایت می‌تکانم قالی ایوان و باران را تویی بانوی دریاها که از امواج موهایت به دریا می‌دهی آرامش آغوش طوفان را مرا با بغضهایم باز هم تنها رها کردی نمی‌دانم نشان کوچه‌های گیج تهران را ...💐 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌@Shere_naab
بهتر آن است که سازم به پریشانی دل سر آن زلف بنازم که جهان درهم ازوست ...💐 @Shere_naab
از ما بجز حکایت مهر و وفا مپرس ...
بلبل از عشق ز گل بوسه طمع ڪرد و بگفت بشڪن شاخ نبات و دل ما را مشڪن ...💐 @Shere_naab
زلف‌ مشڪینت سبب شد تا ڪنم اظهارعشق دزد را تاریڪی شب میڪند بی باڪ تر! ...💐 @Shere_naab
پریشان باد زلف اوکه تا پنهان شود رویش که تا تنها مرا باشد پریشانی ز پنهانش ...💐 ‌@Shere_naab ‌‌‌
ماییم و حسرتی که علاجش نمی‌کند صد روزِ وصلِ از شبِ هجران درازتر... ...💐 @Shere_naab
اے صبا صبح دمے بر سر ڪویش بگذر تا معطر شود آفاق ز تو هر سحرے 🍃 🌸 @Shere_naab