دوباره می نویسمت... کنارِ بیت آخرم
و چکه چکه می چکم... به سطر های دفترم
تو تازیانه می زنی به زخمهٔ خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکه ای و من غریق مست شب
دوباره تو، دوباره من، شناوری، شناورم
شنیده ام ز پنجره سراغ من گرفته ای
هنوز مثل قاصدک...میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی، کمی عجیب می رسد
خودم قفس خریده ام، برای این کبوترم
شبی بخواب دیدمت، میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان، قدم زنان، تو را به خانه می برم
غزل بخواب می رود...به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد...کنارِ بیت آخرم...
#حسین_منزوی🎋
@Shere_naab
ای دم عشرت! نه اینکه یاد تو خوش نیست
هست، ولی دلرباتر است غم از تو...
#فاضل🎋
@Shere_naab
گربهصدمنزلفراقافتدمیانماودوست..؛
همچنانشدرمیانجانشیرینمنزلاست🕊
#اربعین🏴
@Shere_naab
تو چنین که میخرامی، چمنى ز حسن و نازی
که قدی چو سرو و رويى چو گل بهار داری
#اهلی_شیرازی🎋
@Shere_naab
گفتم نشین به منظرِ چشمم، بهخنده گفت:
در رهگذارِ سیل، که بنیادِ خانه کرد؟
#رفعتسمنانی🎋
@Shere_naab
از چشم عاشقانت
شب خواب شد رمیده...
زیرا که بیدلان را...
وقت سحر کشیدی...
#مولانا🎋
@Shere_naab
بی روی دلفروزت، ما را سرِ طرب نیست
با ما شبی به سر کن یک شب هزار شب نیست!
#کاتبی_شیرازی🎋
@Shere_naab
عجب پر پیچ و خم افتاده زلف همچو زنجیرش
مگر دست قضا لرزیده در هنگام تحریرش
#غزالي_مشهدي🎋
@Shere_naab
چندان بنشینم ڪه برآید نفس صبح
ڪان وقت به دل میرسد از دوست پیامی....
#سعدے...💐
#صبحتوندلنشین🌹
@Shere_naab
کی بشکند خمار به جام و سبوی ما
ساقی بریز میکدهای در گلوی ما
#فیاضی...💐
@Shere_naab
نیست در سودایِ زلفش کارِ من جز بیقراری
ای پریشان طّره تا چندم پریشان میگذاری؟!
#وصال_شیرازی...💐
@Shere_naab
آه از این غربت نزدیک و از آن حسرت دور
عشق در سینهی من هست و در آغوشم نیست
#اصغر_معاذی
#اربعین🏴
@Shere_naab
به زندان میبرد زنجیر گیسویت اسیران را
و چشمانت به هم زد خشکی قانون زندان را
چه زیبا میتکانی دامنت را باز با عشوه
به دنبالت کشاندی خاطر مردی غزلخوان را
زمستان بعد تو پیراهنی از برف میپوشد
و لبهایت تداعی میکند چایی گیلان را
دل ناقابلی دارم به پای عشق میریزم
تب آئینه و نان را، همه پیدا و پنهان را
نسیمی گیسوانت را تکان داد و سپس دیدم
فرو پاشیدن شیرازهی انسان و شیطان را
لب ایوان برای دیدنت هر صبح میآیم
به پایت میتکانم قالی ایوان و باران را
تویی بانوی دریاها که از امواج موهایت
به دریا میدهی آرامش آغوش طوفان را
مرا با بغضهایم باز هم تنها رها کردی
نمیدانم نشان کوچههای گیج تهران را
#فرزاد_فتحی...💐
@Shere_naab
بهتر آن است که سازم به پریشانی دل
سر آن زلف بنازم که جهان درهم ازوست
#حزین_لاهیجی...💐
@Shere_naab
بلبل از عشق ز گل بوسه طمع ڪرد و بگفت
بشڪن شاخ نبات و دل ما را مشڪن
#مولانا...💐
@Shere_naab
زلف مشڪینت سبب شد تا ڪنم اظهارعشق
دزد را تاریڪی شب میڪند بی باڪ تر!
#ڪیومرثعباسیقصری...💐
@Shere_naab
پریشان باد زلف اوکه تا پنهان شود رویش
که تا تنها مرا باشد پریشانی ز پنهانش
#مولانا...💐
@Shere_naab
ماییم و حسرتی که علاجش نمیکند
صد روزِ وصلِ از شبِ هجران درازتر...
#شفایی_اصفهانی...💐
@Shere_naab
ای صبا گر بگذری بر زلف مشک افشان او
همچو من شو گرد یک یک حلقه سرگردان او
گاه از چوگان زلفش حلقهٔ مشکین ربای
گاه خود را گوی گردان در خم چوگان او
#عطار🍃
@Shere_naab
عجب معمار
خـــوش ذوقی
ڪه با ، آبادے احساس ...
براے هر
ڪه عاشق شد
دلی ویرانه می سازد ...
#مهدی_جعفریان🍃
@Shere_naab
آهسته قدم بزن خدا میداند...
جا مانده دلی به زیر پایت زائر...
#اربعین🏴
@Shere_naab
عجب پر پیچ و خم افتاده زلف همچو زنجیرش
مگر دست قضا لرزیده در هنگام تحریرش
#غزالي_مشهدي🍃
@Shere_naab
خورشید زیر سایه زلف چو شام اوست
طوبی غلام قد صنوبرخرام اوست
آن قامتست نی به حقیقت قیامتست
زیرا که رستخیز من اندر قیام اوست
بر مرگ دل خوشست در این واقعه مرا
کآب حیات در لب یاقوت فام اوست
بوی بهار میدمدم یا نسیم صبح
باد بهشت میگذرد یا پیام اوست
دل عشوه میفروخت که من مرغ زیرکم
اینک فتاده در سر زلف چو دام اوست
بیچاره ماندهام همه روزی به دام او
و اینک فتادهام به غریبی که کام اوست
هر لحظه در برم دل از اندیشه خون شود
تا خود غلام کیست که سعدی غلام اوست
#سعدی🍃
@Shere_naab