eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
7 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش آیدی جهت تبلیغات : @sherijat_tab پل ارتباطی ما: @Fatemeh_t287 اینجا حرفاتونو میشنوم: https://harfeto.timefriend.net/17540728553291
مشاهده در ایتا
دانلود
خودم را بی‌نیاز از درسِ رنجِ عشق می‌خواندم به لطف عقل ، در جهلِ خردمندانه‌ای بودم...!! مرا یک بوسه مجنون کرد و فهمیدم که پیش از تو عجب دیوانه‌ای بودم...عجب دیوانه‌ای بودم...
قدرِ شادی ها و غم ها را بدان...این لحظه‌ها آخرین غم ها و شادی هاست بعضی وقت‌ها... برگی از سرشاخه ای افتاد و چیزی کم نشد... زندگی اینقدر بی معناست بعضی وقت‌ها...!! 🌿
•••┈✾~🔥~✾┈••• از تو دل کندم که تمرین شکیبایی کنم تا خودم را تشنه‌ی روزی که می‌آیی کنم آبرویی را که کم‌کم جمع کردم حاضرم روز دیدار تو یکجا خرج رسوایی کنم از کتاب گیسوانت صفحه‌ای را باز کن تا برایت مو به مو تفسیر زیبایی کنم می‌پذیرم عشق هم تنها دروغی بیش نیست گر در آغوش تو هم احساس تنهایی کنم صبر کن تا مثل رودی بر فراز پرتگاه مرگ را در دیده‌ی مردم تماشایی کنم
از کتابِ گیسوانت صفحه‌ای را باز کن تا برایت مو به مو تفسیر زیبایی کنم... آبرویی را که کم کم جمع کردم ، حاضرم روز دیدار تو یکجا خرج رسوایی کنم...!!
ای ابر دل گرفتهٔ بی‌آسمان بیا باران بی‌ملاحظهٔ ناگهان بیا چشمت بلای جان و تو از جان عزیزتر ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا مگذار با خبر شود از مقصدت کسی حتی به سوی میکده وقت اذان بیا شُهرت در این مقام به گمنام بودن است از من نشان بپرس ولی بی‌نشان بیا ایمان خلق و صبر مرا امتحان مکن بی‌آنکه دلبری کنی از این و آن بیا قلب مرا هنوز به یغما نبرده ای! ای راهزن! دوباره به این کاروان بیا
هیچ عشقی از خیانت نیست ایمن، این بلا تا نیامد بر سرم افسانه می نامیدمش🎈
تو تنها نیستی ای دل که تاوان میدهی اینجا تقاصِ دیدنِ آن چشم را پرداختم من هم...
آیین عشق بازی دنیا عوض شده است یوسف عوض شده است، زلیخا عوض شده است سر همچنان به سجده فرو برده ام ولی در عشق سال هاست که فتوا عوض شده است خو کن به قایقت که به ساحل نمی رسیم خو کن که جای ساحل و دریا عوض شده است آن با وفا کبوتر جَلدی که پر کشید اکنون به خانه آمده، اما عوض شده است حق داشتی مرا نشناسی، به هر طریق من همچنان همانم و دنیا عوض شده است
بادها هرگز نمی فهمند گیسوی رها دلرباتر می‌شود وقتی پریشانش کنند❤️‍🔥 از کتاب
پاکبازی در عشق، در شعرِ شُعرای مختلف: : گر خون دل ما بخوری باد لیک از کف اغیار مخور می که حرام است : کشتن عاشق اگر مراد تو باشد خون «وفایی» هزار بار : باد خونم بی غرامت دلا تسلیم جانان زیبدت جان : حرام باد مرا زندگی به شام فراقت بکش به بزم وصالت که خون بنده : خورد گر خون مردم ترک چشمت چو شیر مادرش کردم خونم، که چو آب شد گر با دگران خوری حرامت : خونم چو می ار کشی می بی من اگر خوری حرامت : تیغی بگیر و هر دم زخمی بزن که کردم هم جان خود فدایت هم خون خود : بادا خون من گر می نهی دستان در او از تیر مژگانت ببین بنشسته صد پیکان در او : بزن تیغ و مکن تندی و تیزی باد اگر خونم بریزی : به خون سعدی اگر تشنه‌ای باد تو دیر زی که مرا عمر خود نمی‌پاید : هر چند که هرگز نرسیدم به وصالت عمری که حرام تو شد ای عشق
💭 ای جان بر لب آمده لب‌های دوست را آرام‌تر ببوس که این غنچه نورس است آشفته خاطرش مکن ای پیک و بازگرد حتی مگو که نامه به خط فلان کس است