eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبلیغات : @sherijat_tab پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را چه بی‌گناه گرفتار کرده‌ای •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتی و از فراق تو از پا درآمدم؛ بازآ که جز تو هیچکسم دستگیر نیست...
•••┈✾~☹️~✾┈••• آرزو بخش دل اندوهگین من کجاست؟! ؛) ؟🥺💔
من مثل 🥺 نیستم که بگم: مرا به هیچ بدادی ومن هنوز برآنم که از وجودِ تو مویی به عالمی نفروشم من مثل ام 😎؛ میگم: دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم🕊🕊 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم که من خود را نمی‌بینم چو شبهای دگر امشب
گر هَمه مَرهَم شَوی ما را نَباشی سودمند کز تو پُر آزردگی داریم و بَس آزرده‌ایم 🌿🚶🏻‍♂
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را گر این وضع است می‌ترسم که با چندین وفاداری شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را چو از اظهار عشقم خویش را بیگانه می‌داری نمی‌بایست کرد اول به این حرف آشنا خود را ببین وحشی که در خوناب حسرت ماند پا در گل کسی کو بگذراندی تشنه از آب بقا خود را
صبح آمده تا از نفست وام بگیرم از لعل دلاویز لبت ڪــام بگیرم هی جرعه‌ به ‌جرعه ز خُمَت باده زنم تا در بستر آغوش تو آرام بگیرم 📸
تو بی‌وفا چه باز فراموش پیشه‌ای بیچاره آن اسیر که امیدوار توست!
خوش آن نیاز که رفعِ حیا تواند کرد نگاه را به نگاه آشنا تواند کرد خوش آن نگاه که در آشنایی اوّل شروع در سخن مدّعا تواند کرد خوش آن غرور که وام دو صد جواب سلام به یک کرشمه‌ی ابرو ادا تواند کرد خوش آن ادا که هزاران وعده‌ی ناز به نیم جنبش مژگان روا تواند کرد خوش آن فریب که در عین تیغ راندن‌ها علاجِ دعویِ صد خونبها تواند کرد خوش است طرزِ اداهای خاص با خوش آن که پیرویِ طرزِ ما تواند کرد
هرچہ ڪَویي... آخرے دارد... بہ غیر از حرف عشــــق ڪین همہ ڪَفتند وآخر نیسٺ... ايݧ افسانہ را...!!
شاخ خشکیم به ما سردی عالم چه کند پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد