⧼هر محنتی که میکشم از تنگی قفس کفران نعمتیست که در باغ کرده‌ام..⧽ #ناشناس

وسط یه بازار شلوغ، خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد ، پلک نزدم... هرچی نزدیک‌تر می‌شد زیباتر می‌شد... وقتی بهم رسید یه لبخند زد و گفت چقدر دلم برات تنگ شده بود ، نگاش کردم و گفتم منم همینطور! خوشحال شد. گفت چه دورانی بود! یادش بخیر، خیلی دوس دارم برگردم به اون روزا... سرم رو تکون دادم و گفتم منم همینطور! گفت، من از بچه‌های اون دوران خبر ندارم ، تو چی؟ گفتم منم همینطور! تو چشمام یه نگاه عمیق کرد و گفت راستش من خیلی ناراحتم از اتفاقی که بینمون افتاد، من همیشه دوسِت داشتم... یه لبخند زدم و گفتم منم همینطور! گفت تو اصلا منو شناختی؟! سرم رو دادم بالا و گفتم نه! گفت منم همینطور!! وقتی داشت می‌رفت بهم گفت هنوز می‌نويسی؟! گفتم آره ، توام هنوز نقاشی می‌کنی؟ گفت آره... محکم بغلم کرد و گفت: امیدوارم ده سال دیگه باز همدیگه رو ببینیم ... گفتم منم همینطور!! و رفت ... چشمام رو بستم و به این فکر کردم که ما ده سال پیش قول داده بودیم همه چی رو فراموش کنیم ... ولی یادش بود... منم همینطور...❤️‍🩹 #حسین_حائریان ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈

👌🙂

‌‌ آدم می‌رود اما بخش مهمی از او جایی جا می‌ماند در اتاق کودکی زیر درختانی یا در چشم‌های عابری آدم نمی‌داند چه گم کرده است! همیشه بخشی از او نیست... #چیستا_یثربی

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار...:))

دردمند از کوچه‌ی دلدار می‌آییم ما آه کز دارالشفا بیمار می‌آییم ما عشق، ما را عاقبت در بزم او بی‌قدر ساخت یار کم می‌خواهد و  بسیار می‌آییم ما در سر ما عشق، شور مستی منصور ریخت پای کوبان تا به پای دار می‌آییم ما زخمی تیغ جفا از کوی خوبان می‌رسیم گل به سر داریم و از گلزار می‌آییم ما نیست #واقف هم زبان ما در این محفل کسی شمع می‌لرزد چو در گفتار می‌آییم ما #واقف_لاهوری

ای دلِ پاره پاره ام دیدن اوست چاره ام اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن..! #محسن_چاوشی #استوری

فکر و ذکر و همه‌ی هوش و حواسم شده تو کاش بودی که ببینی چه بساطی شده‌ای..! #کاظم_بهمنی ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈

باید یه چیزی باشه که تو رو به زندگی سنجاق کنه؛ یه جایی، یه دلیلی، یه آدمی.🙃♥️ #ناشناس