eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبلیغات : @sherijat_tab پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
یک لحظه کنارم بنشین، حرف زیاد است بازار غَزل بعد تو بدجور کِساد است! کمبودِ تو بیماری سختی است، کُشنده! بی‌حسی و بی‌میلی و کم‌‌شعریِ حاد است! هر چند که من مُرده‌ام از دوری‌ات اما برگرد که آغوش تو یک جور مَعاد است اجبار نکردم که کنارم بنشینی یک لحظه ولی، لطف بکن! پیشنهاد است وقتی که نباشی، به خدا حسِ غزل نیست با اینکه دلم لب به لب و حرف زیاد است! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
🤍○°
نمیدانی داشتنت میانِ تمامِ این نداشتن ها میانِ تمامِ این نخواستن ها میانِ تمامِ این نرسیدن ها میانِ تمام این تلخیِ آخر قصه هاي امروزی چقدر مي‌چسبد!🥰♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  در تبسّم گفت زیرِ لب که: قربانم شوی آخر آن مه داد دشنامی که من می‌خواستم... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگر تا ابد دلم‌ برای جای خالی ات تنگ بماند چه..!؟
میگفت: «لم يكن الكلام مُهمًا بل صوتُك...» سخن مهم نبود، بلکه صدایت اهمیت داشت... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیده دریا کُنَم و صبر به صحرا فِکَنَم وَاندر این کار دلِ خویش به دریا فِکَنَم از دلِ تنگِ گنهکار برآرم آهی کآتش اندر گُنَهِ آدم و حوا فکنم مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست می‌کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم بِگُشا بندِ قَبا ای مَهِ خورشید کُلاه تا چو زلفت سَرِ سودا زده در پا فکنم خورده‌ام تیرِ فلک، باده بده تا سرمست عُقده در بندِ کَمرتَرکشِ جوزا فکنم جرعهٔ جام بر این تختِ روان افشانم غُلغُلِ چنگ در این گنبدِ مینا فکنم حافظا تکیه بر ایّام چو سهو است و خطا من چرا عِشرتِ امروز به فردا فکنم
- عصر داشتم کتاب میخوندم و چای میخوردم ؛ شنیدم ك مامانم به بابام میگفت : ‹ اونجا همه بودن ، خواهرام ؛ داداشام . . اما هرجا ك تو نباشی ، فرقی نمیکنه کیا هستن ؛ من جایی ك تو نیستی غریبم ! › ± یکی ك اگه نبودی اینجوری غریب باشه ، اگه نبود اینجوری غریب باشم :)!🥞🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌ بهم گفت تو که اینقدر تو عشق و عاشقی خوب مشاوره میدی ، خودت تا حالا کسی رو دوست داشتی؟ گفتم چجور دوست داشتنی؟ گفت اینکه خنده‌ش از تو ذهنت پاک نشه.. اینکه وقتی می‌بینیش دست و پات رو گم کنی.. اینکه وقتی تو زندگیت نباشه هیچ بودنی به چشم نیاد.. تو چشماش نگاه کردم و لبخند زدم. بعد از چند لحظه زد زیر خنده و گفت چه سوالی پرسیدما...  آخه توام مگه احساس داری دیکتاتور ... قهوه‌ت رو بخور. شروع کردم به هم زدن قهوه‌ی بدون شکر! اون نمی‌دونست خنده‌ش خیلی وقته از ذهنم پاک نمیشه.. نمی‌دونست دست و پا که هیچی، وقتی می‌بینمش همه‌ی وجودم رو گم می‌کنم. نمی‌دونست چون تو زندگیم نیست هیچ‌ بودنی رو نمی‌بینم.