تو یک تنه تمام سپاه ولایتی
حق است اینکه دختر شاه ولایتی
#سیدتی_زینب..
#حاج_غلامرضا_سازگار
درد دل بیمار به هر کس نتوان گفت
این جنس گران را به پرستار فروشند
#صائب_تبريزی
#روز_پرستار_مبارک
وقتی به علی خبر تولد اولین دخترش را دادند، خوشحال شد، مثل پیامبر که وقتی خبر تولد فاطمهاش را شنید خوشحال شد. دیگر با آن همه تلاش پیامبر وعلی کسی بین اعراب از دختردار شدن روسیاه نمیشد. دخترها شده بودند زینت پدرهاشان. مثل فاطمه؛ مثل زينب
📚 قصه کربلا
حالِ دل میداند آن شوخ و تغافل میکند...
این سزای آن که سِرّ عشق را اظهار کرد
در بلای عشق کی خوانم دعای عافیت؟؟!
کز دعاهای چنین میباید استغفار کرد...!!
#هلالی_جغتایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمرم بند است به سر مویی...(:
میبخشم جان گر «تو» بگویی...
#استوری
گل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم
چراغ از خنده ات گیرم که راه صبح بگشایم
#حسين_منزوي
#شبتون_بخیر🌙
❣آرام جانم امام زمانم❣
🌺 خیالت را نفس میکشم؛
این عطر هوای توست
که هر صبح، دلتنگی هایم را
به دست باد میسپارد...
سلام ای رویای صادقه من؛
کِی محقق میشوی؟💚
#سلام_حضرت_دلدار
طلعتِ صبح و فروغِ پر شکوهِ آفتاب
لابلای پلک های سِحْر آمیزت بخیر
#محمد_جوکار
#نورمبارک
دوران درک نیست که دوران مدرک است
نائل شدن به اوج نفهمی مبارک است!
ما از کتاب و مدرسه فیضی نبرده ایم
شکر خدا که کار شما روی غلتک است
با حرف مفت مزرعه را بیمه کرده ایم
صدها کلاغ پشت سر هر مترسک است
بر باد رفته را به تماشا نشسته ایم
تنها نماد شادیمان بادبادک است
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم
شاعر درین زمانه به دنبال فندک است
من گریه های واقعی ام پشت صحنه بود
از درد خنده کردم و گفتند دلقک است!
#مسلم_حسنشاهی
مرد را هر چند تنهایی کند کامل عیار
صحبت یاران یکدل کیمیای دیگر است
#صائب_تبریزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلبه ای که
در آن مهربانی هست
و ساکنین آن می خندند
بهتر از کاخی است
که مردمان آن دلتنگ هستند
کلبه زندگی تان گرم محبت
و صبح پاییزی تون بخیر و شادی🐦🔥🍁
•••┈✾~😍~✾┈•••
به روی ساغر چشمش خطی مورّب داشت
دو جام جای دو چشم از نگه لبالب داشت
بدیع مثل ژکوند از دریچهی لبخند
هزار موزه هنر ، بر کتیبهی لب داشت
نه آن حریرِ به دوشش نشسته زلف نبود
به روی شانهی خود آبشاری از شب داشت
چنان ز هُرم تنش سوخت رنگ احساسم
که نبض واژه به هر بیت شعر من تب داشت
فدای آن صف مژگان که در سیهمستی
همیشه نوبت پیمانه را مرتب داشت
به این امید که خود را به نور بسپارد
همیشه آینه را بهترین مخاطب داشت
دلم هواییِ مرغی است در شبانهی باغ
که تا سپیده به منقار درد یارب داشت
#غلامرضا_شکوهی