eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
990 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
41 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
«پراید مادرم» عینکش را چند روزی مادرم گم کرده است زین جهت از مرکبش دور و تلاطم کرده است استر مادر پریدی هست از عهد عتیق می پراند بینوا را در هوا چون منجنیق بی نیاز از صافکار و دست طناز طبیب می خروشد پر صدا ، در باغ گویا عندلیب نه کلاچ و دنده ایی دارد نه بوق و نه مهار قامتش له گشته از جور و جفای روزگار چشم چپ کور و دو چشم سمت راستش بی فروغ هر کجا منزل گزیند می فشاند کشک و دوغ شیشه ها بالا و یا پایین چنان با اقتدار ترک تازی می کند همچون الاغی با وقار ضبط صوتش نغمه های دلخراش اگزوز است بوی بنزین سرنشینش را چو عطری از رُز است ماشین میز مندلی باشد پراید مادرم از بیان وصف زیبایش خدایی قاصرم مادرم با این پرایدش الفتی دارد عجیب مادرم یک بازنشسته ساده هست و بس نجیب ابر سنگینی نشسته چند روزی بر دلش گوئیا افتاده از پا استر پا در گِلش جیب های خالیش را پاره کرده مالیات زیر لب دارد از این رو سوره ی والعادیات عمر باقی مانده را با ذکرها طی می کند استرش را من نمی دانم چطور هی می کند تف و لعنت می فرستد بر حریص ملک ری ساغری بشکسته دارد خون دل در جام می برج همسان سازی آنها شده آماج تیر گشته در زنجیر محنتها همه شیران پیر جور ظالم نیست تنها موشک و توپ و تفنگ این که روی گنج باشی بینوا و پای لنگ صاحب زر برج و بارو می زند تا کهکشان می گذارد پای روی دفتر صاحب قران دفتر دولت اگر افتد به دست لایقش می رسد تا ساحل امن و امان هر قایقش
‌ 💠 السَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللهِ وَدَيّانَ دينِهِ ای خواهش تمامی اَمّن یُجیب‌ها ای آخرین شریف ز نسل نجیب‌ها نام تو زیب و زینت دیوان شاعران وصف تو آرزوی غزل‌ها، نسیب‌ها ای داغ‌دار ماه جمالت ستارگان ای دردمند کوی وصالت طبیب‌ها برپاست از فراق تو فریاد بلبلان ای ندبه‌خوان هجر رخت عندلیب‌ها "ای باد اگر به گلشن احباب بگذری" سوی حبیب بر سخن ما غریب‌ها کز روی لطف گوشۀ چشمی به ما بکن ای چشم تو قرار همه بی‌شکیب‌ها هستیم ما گدای درت ایها العزیز هستند سائلان عطایت حَسیب‌ها شد خون دو چشم منتظرانت بیا بیا "کافی" شدند در ره عشقت خطیب‌ها شد شامْ روز روشن ما در فراق تو شامی که پر شد از ستم نانجیب‌ها نزدیک مایی و ز تو دوریم و در حجاب ای مقصد سلام بعید و قریب‌ها شد وصل تو نصیب محبان مخلصت درد فراقْ روزی ما بی‌نصیب‌ها ✍️
‌ 💠 در ازدواج حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله با حضرت خدیجۀ کبری سلام‌الله‌علیها 🍃 آیینه در آیینه می‌بارد از مکه به چشم آسمان‌ها نور می‌تابد از هر جای خاک گرم بطحا نور مهری نصیب ماه شد، عشقی به کام عقل پرتو فکند از عقل کل، نور خدا تا نور تابید نور مهر در چشم نجیب ماه آیینه در آیینه شد، مکه سراپا نور چشم خدیجه روشن از روی محمد شد جوشید از شور و شعف از هر دو شیدا نور شد قلب اُم‌ّالمؤمنین جای اَبوالاُمّه پیوند داده حضرت حق نور را با نور خورده گره در هم نگاه احمد و کبری نور حبیب‌ُالله را غرق تماشا نور در خانه آورده خدیجه روح قرآن را شمس و محمد، هل‌أتی، یاسین و طاها، نور کاشانه‌اش شد کهکشان راه نور و عشق شد دودمان پاکشان در لفظ و معنا نور در انتظار آخرین خورشید تابانیم از راه کی خواهد رسید آخر خدایا نور ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا، تا دست بر لوح و قلم زد بساطِ تیره ی شب را به هم زد به مهرش، آفتابی تازه آورد به لطفش، روز و شب‌ها را رقم زد
♥️🍃 صبور باش آرى باز هم صبر كن آنچه برايت پيش مى آيد و آنچه برايت رقم مى خورد به دست بزرگترين نويسنده عالم ثبت شده است او كه بدون اذنش حتى برگى از درخت نمى افتد
این دل به بهانه ی سرودن خوش بود هر واژه بپای با تو بودن خوش بود شب تابسحر خواب تو را دیده دلم امروز کنار تو غنودن خوش بود -----------------@ صدیقه شا داب نیک
هر نقشِ بد که دیده... فراموش می کُنند آیینه خــــــــــــــــــانه است دلِ مَردُمانِ خوب
هنگامه به پا کرده کنون نام محمد نوشیدِ فلک جرعه ایی از جام محمد مهری که زده خیمه به صحرا دل ما خوشبو شده از عطر دلآرام محمد ان طائر قدسی که رها گشته ز هر بند آرام گرفته به لب بام محمد نوری که تراویده ز خُم خانه ی لولاک از روز ازل حل شده در کام محمد چون پیک بهاری که کند زنده جهان را در صور دمید "اقرا" اسلام محمد در عطر گل سرخ عیان شد رخ ماهش گلشن شده سیمای گل اندام محمد بازار بتان را نشکست چهره ی یوسف بی رنگ شد از چهره ی آرام محمد لطفی اگرم هست در این بارگه انس جمله بود از بخشش و انعام محمد بی عشق علی مهر محمد همه حرف است شد غربت او چشمه ی آلام محمد هفته ی وحدت بر همه مسلمانان جهان مبارک
💚✨💚 آنکه با حنجر او حرف زده حضرت دوست آنکه در عرش خدا زمزمه از شوکت اوست آنکه گفته ست نبی ،عاشق او روئین‌تن- -بشود، شعله نسوزاند از او هرگز پـوست✨ بی گمان ، قبله ی عشاق عــ❤️ـلــی بوده و هست آنکه مسجود ِفرشته به خصال نیکوست.....✨✨
💢 عذر پذیرفته 🍃 عشاق به درگهت اسیرند بیا بدخویی تو بر تو نگیرند بیا 🍃 هر جور و جفا که کرده‌ای معذوری زآن پیش که عذرت نپذیرند بیا ✍️ سعدی
💢 دستگیری بیچارگان 🍃 سری به صحبت بیچارگان فرود آور همین قدر که ببوسند خاک پایی را ✍️ سعدی 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر چشم داری به دیگر سرای 🔷استوری بمناسبت میلاد پیامبر اسلام و امام صادق علیهم السلام محمد مقتدای اهل عالم محمد مصطفای آل آدم محمد رحمه للعالمین است رسول آسمانی بر زمین است --- اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و علی گیر جای 🔷 شعری از حکیم ابوالقاسم فردوسی 🎙 حامد زمانی 📎 📎
39.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مولودی شاد برای تولد حضرت محمد (ص) 🎙محمود کریمی 📎 📎
هرچند کار عاشقان، از کینه پرهیز است این روزها، عاشق دلش از بغض لبریز است حال و هوای شهر دل دیگر بهاری نیست این شرشر باران، شبیه شعر پاییز است مثل شلمچه جای گندمزار، مین زارست اصلا، مسیر عاشقی ذاتا بلاخیز است شهرت نصیب کوهکن ها، سهم شیرین هاست در عشق بدنامی عجین با نام پرویز است اما نمی‌دانم چرا با این همه سختی حال و هوای عاشقان، حسرت برانگیز است؟
نماهنگ با خودمم قهرم.mp3
2.79M
نماهنگ با خودمم قهرم 💻ًً َ❤️‍🔥َ💔َٔ-📱🪐 دلم برات تنگ شده 💔
💢 مولودی حضرت محمد و امام جعفر صادق علیهماالسلام 🔹اومده زینتِ عرشِ بَرین 🔸اومده قبله ی اهلِ یقین 🔹همه درهای رحمت وا شده 🔸اومده رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِین 🔹دلِ ما و دلبریش 🔸سَرِ ما و سروریش 🔹عالمی دیوونه ی 🔸نوه ‌های دختریش 🔹یا اَبَا الزَّهرا مدد، یا اَبَا الزَّهرا مدد 🔹 گنبدِ خضراش دل رو میبَره 🔸شافعِ اُمت روزِ محشرِ 🔹 به بزرگیِ پیغمبر همین 🔸که علمدارش آقام حیدرِ 🔹 جانم به قربانِ تو 🔸کتابم قرآنِ تو 🔹اهلِ ایرانیم همه 🔸از نسلِ سلمانِ تو 🔹 دلِ ما و دلبریش 🔸سَرِ ما و سروریش 🔹 عالمی دیوونه ی 🔸نوه های دختریش 🔹 یا اَبَا الزَّهرا مدد، یا اَبَا الزَّهرا مدد 🔹 نمی‌اُفته اِسمت از رو لبم 🔸سَرِ سفره ی لطفت امشبم 🔹 حق بده خیلی سرمستی کنم 🔸که اومده رئیسِ مذهبم 🔹 کاش قلبم مجنون بشه 🔸بی سر و سامون بشه 🔹 مثلِ یه همچین شبی 🔸بقیعِ چراغون بشه 🔹صادقِ آلِ عَبا، صادقِ آلِ عَبا 📎 📎
تیره‌بخت دختری خُرد، شکایت سر کرد که مرا حادثه بی‌مادر کرد دیگری آمد و در خانه نشست صحبت از رسم و ره دیگر کرد موزهٔ سرخ مرا دور فکند جامهٔ مادر من در بر کرد یاره و طوق زر من بفروخت خود گلوبند ز سیم و زر کرد سوخت انگشت من از آتش و آب او به انگشت خود انگشتر کرد دختر خویش به مکتب بسپرد نام من، کودن و بی‌مشعر کرد به سخن گفتن من خرده گرفت روز و شب در دل من نشتر کرد هرچه من خسته و کاهیده شدم او جفا و ستم افزون‌تر کرد اشک خونین مرا دید و همی خنده‌ها با پسر و دختر کرد هر دو را دوش به مهمانی برد هر دو را غرق زر و زیور کرد آن گلوبند گهر را چون دید دیده در دامن من گوهر کرد نزد من دختر خود را بوسید بوسه‌اش کار دوصد خنجر کرد عیب من گفت همی نزد پدر عیب جوییش مرا مضطر کرد همه ناراستی و تهمت بود هر گواهی که در این محضر کرد هر که بد کرد، بداندیش سپهر کار او از همه‌کس بهتر کرد تا نبیند پدرم روی مرا دست بگرفت و به‌کوی اندر کرد شب به‌جاروب و رفویم بگماشت روزم آوارهٔ بام و در کرد پدر از درد من آگاه نشد هرچه او گفت ز من، باور کرد چرخ را عادت دیرین این بود که به افتاده، نظر کمتر کرد مادرم مُرد و مرا در یم دهر چو یکی کشتی بی‌لنگر کرد آسمان، خرمن امّید مرا ز یکی صاعقه خاکستر کرد چه حکایت کنم از ساقی بخت که چو خونابه در این ساغر کرد مادرم بال و پرم بود و شکست مرغ، پرواز ببال و پر کرد من، سیه‌روز نبودم ز ازل هرچه کرد، این فلک اخضر کرد
مگو با هیچ‌کس راز دلت را، زود می‌میرد گل سرخی که مشتش را برای خلق وا کرده تو روز آخر اسفند، من آغاز فروردین خدا ما را به همدیگر رسانده یا جدا کرده؟
سنگ بد گوهر اگر کاسه ی زرّین شکند قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود گفته اند این مثل و من دگرت می گویم که به تقبیح نظر نور بصر کم نشود
نیست بیرون ز تو مقصود، تکاپو بگذار چند روزی سر خود بر سر زانو بگذار با حجاب تن خاکی نتوان واصل شد کوزهٔ خود بشکن، لب به لب جو بگذار لعل‌ویاقوت در این دادوستد سنگ کم است وصل یوسف طلبی جان به ترازو بگذار
ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد یعنی که تو را می‌طلبم خانه‌به‌خانه هرکس به زبانی سخن عشق تو راند عاشق به سرود غم و مطرب به ترانه مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه افسونِ دل افسانهٔ عشق است، دگر نه باقی، به جمالت، که فسون است و فسانه تقصیرِ «خیالی» به امید کرم توست باری! چو گنه را به از این نیست بهانه