❣تپش قلب تو
روزِ من، با تپش قلبِ تو آغاز شده
از نگاهت به جهان پنجرهای باز شده
سالها بود، دلم خانه نشینِ غم بود
با تماشای رُخت عاشق پرواز شده
مرده را زنده کنی چونکه مسیحا نفسی
با نفسهای تو بسیار که اعجاز شده
دیدهی مردم دنیا به هوسها، خوش باد
چشمِ بیدارِ من از لطف شما باز شده
سینهام گرچه ز احوال بَدَم تنگ شده
با عنایات شما، محرم صد راز شده
گرچه شب سایه تاریک، به دنیا افکند
روزِ من با تپشِ قلب تو آغاز شده
✍#فاطمهدستجردی
🌻❣🌻❣🌻
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
شور من با عشق تو هر دم هوای دلبریست
این تمنایِ دلِ من از هوس هایم جداست
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#عباس_قیصری
از در درآمدی و من از خود به در شدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه تا که خبر میدهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بیخبر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم❤️🔥
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیدهور شدم
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
#سعدی
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
💞🌸🎀
⭐️پيامبر صلي الله عليه و آله:
مَنْ آتاكُمْ مَعْروفاً فَكافِؤوهُ، وَ اِنْ لَمْ تَجِدوا ما تُـكافِؤونَهُ فَادْعُوا اللّهَ لَهُ حَتّى تَظُـنّوا اَ نَّـكُمْ قَدْ كافَيْتُموهُ؛
✍️هر كس به شما نيكى كرد،
جبران كنيد و اگر نتوانستيد، آن قدر براى او دعا كنيد كه مطمئن شويد تلافى كرده ايد.
📕 تحف العقول، ص 218
🌹@sherziba110🌹
ریحانه میانِ شعله ی آتش و دود
دائم به لبش،ولیَّ یا حیدر بود
می سوخت برای غربت شیرخدا
تا بَست دو دیده از جهان،یاسِ کبود.🏴
✍#سادات_حسینی_زاده_سایه
#رباعی
#فاطمیه
برم امشب که آن سروسهی بود
همه شب کار دل فرماندهی بود
نه یک ساعت لب از بوسه بیاسود
نه یکدم دستم از ساغر تهی بود
نگارم بود و یک چنگی خوش زن
سوم ساقی چهارم شان رهی بود
گهی بر حلقه مشک ختن خفت
گهی در سایه سرو سهی بود
ز وقت شام تا الله اکبر
می لعل و سماع خرگهی بود
نه کس را بود بر ما اطلاعی
نه ما را نیز از خویش آگهی بود
نه با گرگ آشتی او پلنگی
نه با آهوی چشمش روبهی بود
گهی بوس و گهی نوش و گهی رقص
چه گویم عیب آنشب کوتهی بود
وز آنشب غصه بر غصه است ده تو
مرا کانشب نمردم زابلهی بود
#جمال_الدین_عبدالرزاق #شعر
🪴┅❅☫❅┅┅┄❁🌸❁┄┅┅❅☫❅┅🪴
#انجمن شعر و ادب شهرستان بهاباد
✍ ... هر روز یک حکایت
#سعدی » گلستان » باب چهارم در
در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ 1⃣1⃣
منجّمی به خانه در آمد، یکی مردِ بیگانه را دید با زنِ او به هم نشسته. دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب خاست. صاحبدلی که بر این واقف بود، گفت:
تو بر اوجِ فلک چه دانى چیست؟
که ندانى که در سرایت کیست؟
📚
.
دوباره آخر شب شد دوباره حیرانم
شبیه زلف تو هستم، کمی پریشانم
برای آخر شبهای من غزل خوب است
برای آخر شبها که رو به پایانم
دوباره زمزمههای منی که مجنونم
برای حضرت لیلا ترانه میخوانم
کنار پنجره هر شب بهانه میگیرم
کجا روم که ببینم تو را؟ نمیدانم
تمام سهم من از تو غزل سرودن بود
که لحظههای سرودن همیشه گریانم
⚘️ #ابوذر_اسدالله_پور ⚘️
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
از میرداماد به شیخ بهایی:
ای پیر ره حقیقت ای کان سخا
در مشکل این حرف جوابی فرما
گویند خدا بود و دگر هیچ نبود
چون هیچ نبود پس کجا بود خدا
پاسخ شیخ بهایی:
ای صاحب این مسئله بشنو از ما
تحقیق بدان که لامکان است خدا
خواهی که تو را کشف شود این معنا
جان در تن تو بگو کجا دارد جا
#شعر #میرداماد
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110