eitaa logo
🇮🇷🦋 شعـر زیبـا 🦋🇮🇷
3هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
یک واژه فقط ز واژه‌ها غم باشد صد واژه‌ی غم برای تو کم باشد در سوگ عزیزی و عاشقی وارسته چشم سر و چشم دل، پر نم باشد. (تیام) @sherziba110 🌹🌹🌹
با هر چه فریب و مکر و نیرنگ نشد هر بار زدم به دامنش چنگ نشد یک عمر برای او دلم تنگ شد و یک بار برای من دلش تنگ نشد. @sherziba110 🌹🌹🌹
برو! ماندن بی‌فایده‌ست،،، اگرچه؛ دلِ رفتن نداری! (رها) @sherziba110 🌹🌹🌹
بدنی پر از جراحت پنهان و آشکار دهانی خونین که یک بار به تبسمی فرخنده دسته‌گلی پیشکش آزادی هدیه کرد چشمانی باز با نگاهی ثابت این منم افتاده در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های فورست‌گیت لندن؟ من اما در میهنم هستم همچنان که پرسه می‌زدم و پرسه می‌زنم هنوز خیابان‌های پر از نارنج شهسوار را همچنان که نفت‌کش‌ها را نگاه می‌کردم و نگاه می‌کنم هنوز در بندر آبادان همچنان که در فوزیه‌ی تهران با دوستان کشته‌شدگان انقلاب را می‌شمردیم و می‌شمرم همچنان که شاعر بودم و شاعری هنوز بدون کتاب‌ام همچنان که دختر و پسرم به زندان شیراز افتادند و در زندانند در تبریز همچنان که همسرم خودکشی کرد در مشهد و خودکشی می‌کند در کرمان مادرم؟ در زاهدان از غصه دق کرد و پدرم؟ دست‌فروشی روشن‌فکر که از پنجره‌ی انبار کتاب‌هاش در اصفهان به جهانی می‌نگریست تهی از شقاوت در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های مه گرفته‌ی فورست‌گیت لندن شاعر! جسد پناهنده‌ای روی زمین است پلیس‌ها دور تا دورش جمع‌اند!. @sherziba110 🌹🌹🌹
گفته بودی که : دوایی بکنم درد ترا ما در آن درد به امید دوای تو هنوز ای که عمری سر من بر خط فرمان تو بود تو به فرمان خودی، من به رضای تو هنوز گر به شاهی برسم، سایه ز من باز مگیر که گدای توام، ای دوست، گدای تو هنوز @sherziba110 🌹🌹🌹
در معرکه عشق ز جرأت خبری نیست غیر از سپر انداختن اینجا سپری نیست در قافله فرد روان بار ندارم هر چند به جز سایه مرا همسفری نیست در پله سنگ است گهر بی نظر پاک بیزارم ازان شهر که صاحب نظری نیست خود را بشکن تا شکنی قلب جهان را این فتح میسر به شکست دگری نیست چون شیشه بی می، نبود قابل اقبال باغی که در او بلبل خونین جگری نیست شب نیست که بر گرد تو تا روز نگردم هر چند من سوخته را بال و پری نیست سرگشتگی ما همه از عقل فضول است صحرا همه راه است اگر راهبری نیست صائب چه کند گر نکند روی به دیوار؟ جایی که لب خشکی و مژگان تری نیست @sherziba110 🌹🌹🌹
ای رفته ز دل... رفته ز بر... رفته ز خاطر... بر من منگر تاب نگاه تو ندارم بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم @sherziba110 🌹🌹🌹
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی دیدی آن یار که بستیم صد امید براو چون بخون دل ما دست گشود ای ساقی @sherziba110 🌹🌹🌹
با لب و خال و خط و زلف و رخ و پیشانی شده ای مقصد صد جاذبه ی ایرانی مثل تو دیده به شیراز و بخارا حافظ شش جهت گفته برایت غزلی عرفانی چشم گردشگر دل دیده لبان و دهنت شده چون پسته ی خندان دهن کرمانی عطر ناب گل قمصر همه جا می پیچد یک بغل گل اگر از روسریت افشانی هنر دست تو و سازه ی ابروی کجت شده یاد آور چاقوی خم زنجانی بوسه ای از رطب سرخ لبت زلزله ایست ارگ لرزان دلم مانده پس از ویرانی می زنی باز صدایم که پر از خاطره ام؟ به همان لهجه ی شیرین خودت،تهرانی! @sherziba110 🌹🌹🌹
تمام شعرهایم بوی تو را میدهند عاشقانه که صدایم می کنی نامم دل انگیزترين آواى دنيا را به خود می گیرد @sherziba110 🌹🌹🌹
به آتش نگاهش اعتماد نکن لمس نکن به جهتی بگریز که بادها خالی از عطر اویند به سرزمینی بی رنگ بی بو و ساکت آری بگریز و پشت ابدیت مرگ پنهان شو اگر خواستار جاودانگی عشقی..! @sherziba110 🌹🌹🌹
بیادم نیست کی بود و کجا بودم، ولی در یاد دل مانده‌ست و می‌دانم که می‌ماند. از آن بالای بالا بر رخ دریا، دو دریا شور و بر هر کشت‌زاری جذبه می‌بارید. سماع صد ستاره، آفتاب و آسمان‌ها را میان دیده‌گان چشمه می‌دیدم. و کوه بس بلندی را، که گرد خویشتن چرخید و چون گردی، به سوی درّه‌ای رفت و به همراه دل درّه، بیابان را به سوی خود کشیدند و به جای دیگری رفتند. به جایی که نشانی، سایه‌ای، چیزی، ز چیزی و کسی اصلن نبود و جا، در آنجا، عین بی‌جایی و بی‌جایی، خودِ جا بود. در آن بی‌جایی و جا، تا سحر با عشق بی‌پایان، به گرد خویش و بیگانه، به گرد ذره‌ها، در ذره‌ها، با ذره‌ها، پیوسته چرخیدند. از آن مستی، شدم سرمست و گرد خویش و بیرون از خود و در خود، چنان پیوسته چرخیدم که صد خورشید را در خویشتن دیدم. بیادم نیست کی بود و کجا بودم، ولی در یاد دل مانده است و می‌دانم که می‌ماند. (آریا آریاپور) @sherziba110 🌹🌹🌹