eitaa logo
ShiaLine | خط شیعه
1.7هزار دنبال‌کننده
793 عکس
601 ویدیو
3 فایل
با کانال غدیرستان اصفهان در تعامل هستیم و جهت انتشار بهتر مطالب، تبادل محتوا داریم. 🍔 اینجا #خوراک_استوری گوشیتو تامین کن... 🎙سیری در حکمت های نهج البلاغه ➕ مسابقه جذاب هفتگی 🤩 🎁 ❌ #پاسخ_به_شبهات @S_mohamad_S_Sajad :👤
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 سلام الله علیها ◾️ ای کاش علی می‌مُرد و نمی‌دید همسر‌ش را کتک می‌زنند... در برخی از منابع تاریخی آمده است: وقتی که امیرالمومنین علی علیه السلام را، بعد از آن واقعه هجوم دردناک، به زور به مسجد کشاندند،مولا علی علیه السلام در جایی توقف نموده و با جملاتی جمعیت حاضر را سرزنش کرده و در ضمن آن خطبه‌، فرمودند: فَلَيتَ اِبنُ أَبِي طالِب مَاتَ قَبلَ يَومه، فَلَا يَرَى الكَفرَةَ الفَجَرة قَد ازدَحَمُوا عَلى ظُلمِ الطَّاهرةِ البَرَّة، فَتَبًّا تَبًّا، و سحقاً سحقاً، ذلكَ أمرٌ إلَى اللّهِ مَرجعُهُ، و إلَى رسولِ اللّه صلّى اللّه عليه و آله مَدفعُه ▪️كاش پسر ابى طالب پيش از اين روز مُرده بود، و نمى ديد كه كفّار و فجّار هجوم بياورند و ازدحام كنند بر ظلم و ستم كردن در حقّ فاطمه اى كه پاكيزه و نيكوكار است؛ خدا ايشان را هلاك كند، و ملازم خسران قرار دهد، و دور گرداند آنها را از رحمت خود، اين كارى كه كردند بازگشت آن بسوى خداست، و دفاع آن با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است. فَقَد عَزَّ عَلَى اِبنِ أَبي طَالب أَنْ يَسوَدَّ مَتنُ فاطمةَ ضَرباً، و قَد عُرِفَ مقامُه، و شُوهِدَت أَيّامُه ▪️بسيار دشوار است بر پسر ابى طالب كه پُشت فاطمه سلام الله علیها، از شدت ضرب و شتم سياه شود، و حال آنكه از پيش مقام او شناخته شده بود، و روزهاى عزّت و عظمت او ديده شده بود. 📚نوائب الدهور ج ٣ ص ١٧٥ 📚عوالم العلوم:ج ١١ ص ٥٧٦ 📚الجنة العاصمة:ص ٢٥٢،عن الصوارم الحاسمة. 🆔📲 @ShiaLine 🔺
35.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◁❚❚▷⭕️ جنجالی ترین سوالی که این ایام باهاش برخـــــورد کـــردید ⭕️◁❚❚▷ ❓❓چــــــرا بایــــد حــــجاب اجبــاری باشــه❓❓ 👊این کلــیپ رو از دست ندید👊 🤩تو۵دقیــقه قـانع کننده تــرین جواب ها رو یاد بگیرید🤩 🆔📲 @ShiaLine 🎥
🏴 سلام الله علیها ◼️ زینب جان! وقتی که دیدی حسینم تنها شده و دیگر یاری برایش نمانده،به نیابت از من زیر گلویش را ببوس... در روز های آخر عمر شریف صدیقه کبری "سلام‌الله‌علیها" بود، که اسماء می‌گوید: فاطمه زهرا "سلام الله علیها" مرا طلبید و بعضی از وصایا را به من سفارش نمود. سپس رو به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام کرد و فرمود: يَا قُرَّتَا عَينِي! إنَّ أُمَّكُمَا مَريضَةٌ،اِذهَبا إلَى رَوضَةِ جَدِّكُما وَ اْدْعُوا لَها. و قَبَّلتْهُما وَ بَكَتْ ▪️ای نور دو دیده ام! مادرتان بیمار است؛ بر سر مزار جدّتان روید و برای او دعا کنید. سپس آن دو را بوسید و گریه کرد. فَنَظَرَتْ إلَى الحُسينِ عَليهِ السّلام نَظَرَ حَسْرَى وَ تَأَوَّهَتْ ▪️و از روی حسرت نگاهی به امام حسین علیه السلام انداخت و آهی کشید. ثُمَّ وَدَّعَتْ زَينَبَ و أمَّ كُلثُوم و قالتْ لِزينب:لمَّا صارَ أخيكَ الحُسين عليه السّلام في كربلاء وحيداً فريداً،قَبِّلِي حُلقُومَهُ نِيابةً عَنِي. ▪️سپس با زینب کبری و ام کلثوم علیهماالسلام وداع کرد و به زینب کبری علیهاالسلام فرمود: وقتی که دیدی برادرت حسین علیه السلام در کربلا تنها مانده و یار و یاوری ندارد؛ پس در آن موقع به نیابت از من زیر گلویش را ببوس... 📚 لوامع الأنوار (مرندی) نسخه خطی؛ ص٩٩. 🆔📲 @ShiaLine 🔺
🏴 سلام الله علیها ◼️ سخت ترین درد، برای یک مرد... در نَقلی آمده است که: روزی از امیرالمومنین "صلوات الله علیه" درباره سخت ترین چیزی که یک مرد ممکن است با آن مواجه شود چیست، سؤال کردند؟ مولا علی علیه السلام فرمودند: اَصعَبُ شَیٍ عَلَی الرَجلِ هُوَ اَنْ تُضربَ حَلیلتُهُ اَمامَهُ و هُوَ مامورٌ بالسُّکوت ▪️سخت ترین درد، برای یک مرد آن است که همسر او را مقابل او بزنند و او مامور باشد به سکوت. 📚حسین، سیدالشهدا، حقیقت بلا انتها ص ٣٩٢ 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5 🔺
🔹 علیه السلام ♦️ رسول خدا صلی الله علیه و آله، نام مولا علی علیه السلام را بدون بر زبان نمی‌آورد... در روایتی آمده است: رسول خدا صلی اللّه علیه وآله روزی بر خانه دخترش فاطمه "صلوات الله علیها" داخل شد، حضرت زهرا "صلوات الله علیها" پرسید: ای پدر امروز از پسر عمویت علی "صلوات الله علیه" نپرسیدی؟ رسول خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود: یا فاطمة! الیومَ ما کنتُ عَلَی وضوءٍ و لِذَلک ما سالتُ عنهُ ما ذکرتُ اسمَه بِغیرِ وضوء. 🔹ای فاطمه! امروز وضو نداشتم و به خاطر همان نپرسیدم و مادامی که با وضو نیستم، نام علی"علیه السلام" را بر زبان نمی‌آورم. 📚 کبریت احمر(بیرجندی)ص ٢۵٩ هزار مرتبه شستم دهان به مُشک و گلاب هنوز هم نام تو بُردن کمال بی ادبیست... 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5 🔺
❌ قابل توجه خادمان مساجد، حرم‌ها، هیئات و همه کسانی که در این اماکن مذهبی فعال هستن و رفت‌وآمد دارن. این جملات مهم رو بببنید که تو یکی از مساجد خوزستان روی ستون‌های مسجد زدند: 🔻 ترجمه: 1⃣ اگه توی مسجد صدای بچه ها رو نمیشنوید، از نسل های آینده بترسید و بر حذر باشید. 2⃣ اون بچه ای که به خاطر اذیت کردن از مسجد می‌ندازی بیرون، همون کسیه که در آینده ازش خواهش میکنی بیاد توی مسجد نماز بخونه! پس بر اذیت کردنشون صبر کن و با رفق و مدارا تعلیمشون بدید. 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5 🔺
🔹 سلام الله علیها ♦️ رؤیای صادقه حضرت امّ البنین علیهاالسلام، در شب قبل از خواستگاری امیرالمؤمنین علی علیه السلام در روز خواستگاري‌ام البنين در حالي كه مادرش موهاي او را شانه مي‌كرد خوابي را كه شب گذشته ديده بود براي مادر تعريف مي‌كرد و خواستار تعبير آن بود؛ او گفت : «مادر! خواب ديدم كه در باغ سرسبز و پردرختي نشسته ام. نهرهاي روان و ميوه‌هاي فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان مي‌درخشيدند و من به آن‌ها چشم دوخته بودم و در باره عظمت آفرينش و مخلوقات خدا فكر مي‌كردم. در مورد آسمان كه بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنين روشني ماه و ستارگان... در اين افكار غرق بودم كه ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوري از آن ساطع مي‌شد كه چشمها را خيره مي‌كرد. در حال تعجب و تحير بودم كه سه ستاره نوراني ديگر هم در دامنم ديدم. نور آنها نيز مرا مبهوت كرده بود. هنوز در حيرت و تعجب بودم كه هاتفي ندا داد و مرا با اسم خطاب كرد من صدايش را مي‌شنيدم ولي او را نمي ديدم گفت: بشراكِ فاطمةُ بسادة الغُرَر  ثلاثة انجم و الزاهر القمر ابوهم سيّد في الخلق قاطبة  بعد الرسول كذا قد جاء في الخبر 🔶 «فاطمه! مژده باد تو را به سيادت و نورانيت. به ماه نوراني و سه ستاره درخشان پدرشان سيد و سرور همه انسانهاست بعد از پيامبر گرامي و اينگونه در خبر آمده است. » پس از خواب بيدار شدم در حالي كه مي‌ترسيدم. مادرم! تاويل رؤياي من چيست؟! » مادر به دختر فهيمه و عاقله خود گفت:  «دخترم رؤياي تو صادقه است. اي دختركم به زودي تو با مرد جليل القدري كه مجد و عظمت فراوانی دارد ازدواج مي‌كني. مردي كه مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب ۴ فرزند مي‌شوي كه اولين آنها مثل ماه چهره اش درخشان است وسه تاي ديگر چونان ستارگانند. » پس از صحبتهاي دوستانه و صميمانه مادر و دختر، حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذيرش علي عليه السلام سؤال كرد و گفت: آيا دخترمان را شايسته همسري اميرالمؤمنين عليه السلام مي‌داني؟ بدان كه خانه او خانه وحي و نبوت و خانه علم و حكمت و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل و لايق اين خانه مي‌داني - كه خادمه اين خانه باشد - قبول كنيم و اگر اهليت در او نمي بيني پس نه؟  همسر او كه قلبي مالامال از عشق به امامت داشت گفت: اي «حزام » به خدا سوگند من او را خوب تربيت كردم و از خداي متعال و قدير خواستارم كه او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براي خدمت به آقا و مولايم اميرالمؤمنين عليه السلام پس او را به علي بن ابيطالب، مولايم، تزويج كن. 📚مولد عباس بن علي عليه السلام، ص ۳۸ 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5 🔺
سلام الله علیها ◼️ فرزندان من و و تمام اهل زمین، فدای اباعبدالله الحسین "علیه‌السلام"... چون بشير وارد مدينه شد.، آمد تا از جانب امام زين العابدين علیه السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهلبيت‌ علیهم السلام. ام البنین علیها السلام او را ملاقات كرد و  فرمود: أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین ▪️ اى بشير! از اباعبدالله الحسين عليه السّلام چه خبر برایم آوردى؟  بشير گفت:  اي‌ام البنين! خداي تعالى تو را صبر دهد كه عباس تو كشته شده است. ام البنين فرمود: از حسين خبر ده. وقتی که "بشیر"، خبر شهادت فرزندان "ام‌البنین" را در مدینه به او داد، آن حضرت جمله نورانی را فرمود که ایمان و معرفت و عشق به امامت در آن موج می‌زند.  فرمود: أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءٌ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین ▪️«تمام فرزندانم و تمام اهل زمین به فدای اباعبدالله الحسین علیه السلام » "بشیر" گفت: قُتِلَ الحُسَین ▪️حسین، کشته شد... در آن حال ام‌البنین روی خاک‌ها نشست، دو دست خویش را بر سر زد و فرمود: قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی! ▪️ای بشیر! با این خبر بند بند دلم را پاره‌ کردی. 📚منتهی المقال، ج ٢، ص ٧٠ 📚تذکره الشهداء، ص ۴۴٣ 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5 🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام الله علیها 🔴 حضرت سلام الله علیها به شهادت رسید ... ▪️قال الصّادق علیه السلام : و کانَت تَلعَنُ بَنی اُمیّه ، هی المَسمُومُ وَ وَصَلَت الشّهاده. 🔸امام صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند : او (حضرت ام البنین) آشکارا بنی امیه را لعن می کرد ؛ بنی امیه او را مسموم کردند و به شهادت رساندند. 📚تنقیح المقال ج ۳ ص۷۰ 📚المحدثات الشیعه ج۲ ص۵۵۰ 📚زنان نابغه ص۱۵۰ 📚ام البنین ص۴۷۰ 📚ام البنین سیرتها و کراماتها ص۱۷۰ 📚اعلام النساء ص ۴۹۶ 📚وقایع الشیعه ص٨۵ 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5 🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام الله علیها 🔻 مادرم فاطمه باشد پدرم شاه نجف... 💠 در روایتی امام صادق علیه السّلام در مقامات‌ حضرت زهرای مرضيه علیهاالسلام فرمودند: هِیَ أُمُّ اَلْمُؤْمِنِینَ ... 🔹مادر ما فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، مادر مومنان است. 📚تفسير فرات الكوفي ص۵۸۱ 💠 در روایت دیگری امام صادق عليه السّلام فرمودند: إِنَّ أَطْفَالَ شِیعَتِنَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ تُرَبِّیهِمْ فَاطِمَةُ علیهاالسلام. 🔹 بی شک خردسالان شیعه ما از مؤمنان را فاطمه زهرا عليهاالسلام پرورش می‌دهد. 📚 تفسیر قمی ج ۲ ص ۳۰۹. 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5 🔺
🔻 👈 پـیـشـرفـت خـودت را ...🌸 بًا خـط‌کـشِ یکی دیگر اندازه گیری نکن؛ 🔻شخصیت مـا همان کارهایی هست... که دور از چشم دیگران ... انجام می‌دهیم... !`🌸 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
🔻 ؛ ؛ خواستند شان تو را پایین بیاورند و ارزانت کنند ولی کور خواندند اینجا ایران اسلامی است و تو قلب❤ تپنده یک سرزمین و چراغ یک شهری ... تو محور اصلی یک خانواده پایدار هستی، همون چیزی که به شدت ازش میترسن... پس هشتک که هیچ،،، با هزار تا دروغ پوشالی دیگه بیایید جلو ، بازم خانم این سرزمین گرانبهاست و ارزون و دم دستی نیست.... 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
🔻📚 ؛ ♦️ عقوبت کسانی که گمان دارند خلیفه اول و دوم، از اسلام و مسلمانی، بهره ای دارند... علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه «وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلاَ یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» آل عمران: ۷۷ {و خدا روز قیامت به آنان نمی نگرد و پاکشان نمی گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت. } می‌فرماید: کسانی که ادعا کنند امامت از جانب خداوند نیست و امامی را که از سوی خداوند تعیین شده، انکار نمایند. و هر کس که بگوید: فلانی و فلانی( عمر وابوبکر) در اسلام سهم و نصیبی دارند. 📚تفسیر العیاشی ج١ ص ۱۷۸، حدیث ۶۴. 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ؛ ۵۷ 🔴 متن : این چه عدالتیه خدا داره؟!!😠😤 یه چیزی رو خلق می‌کنه بعد میگه حرامه!! خب خلقش نمی‌کرد دیگه!! 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
📚 🔻 ؛ علیه السلام ♦️ ملائکه مقرّب خدا، در پی فرصت جهت آستان بوسی حضرت باقرالعلوم "علیه‌السلام"... مُعتب گوید: من به خدمت "علیه‌السلام" رسیدم و آن حضرت مشغول نماز بودند. پس از آنکه از نماز فارغ شدند، فرمودند: يك روز نماز صبح را با پدرم خواندم بعد از نماز، پدرم مشغول تسبيح شد، در اين ميان پيرمردى بلند قامت كه موى سر و صورتش سفيد شده بود، آمد و بر پدرم سلام و عرض ارادت نمود. پشت سر او جوانى آمد و بر پدرم سلام و عرض ادب كرد و دست پيرمرد را گرفته و به او گفت: قیام کن تا برویم؛ به تو دستور نداده‏اند تا که الان اينجا بيائى. وقتى هر دو آن‌ها رفتند، گفتم: پدر جان! آن پير مرد و آن جوان كه بود؟  پدرم فرمودند: واللَّهِ هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ وَ هَذَا جَبْرَئِيلُ. 🔹 به خدا قسم آن پيرمرد "مَلِك الموت" و آن جوان "جبرئيل" بود. 📚المناقب (ابن شهرآشوب) ج۴ ص۱۸۸. 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
🔻 به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید: تاريخ تولد‌ ، تاريخ مرگ تا هستیم قدر همو بدونیم، زیر خاک آنتن نمیده🥀 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
📚🔻 ؛ علیه السلام ◾ وقتی که امام هادی علیه السلام را سپاهیان متوکل ملعون به سمت به سامرا بردند ،در نزدیکی شهر سامرا، متوكل دستور داد او را بار ندهند و در كاروانسرايى كه معروف به كاروانسراى درماندگان بود فرو آوردند و یک شبانه روز امام علیه را در «خان صعالیک» ( خرابه ای که محل گدایان و بیچارگان بود) منزل دادند تا به این وسیله امام علیه السلام را تحقیر کنند. فردای آن روز متوكل دستور داد خانه‌يى را براى ايشان خالى كردند و به آنجا منتقل شدند. 📚 الارشاد ج٢ص٣١١. 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
📚🔻 ؛ علیه السلام ◾ صالح بن سعيد مى‌گويد: همان روزى كه امام هادى(عليه السّلام) به سامراء رسيد به ديدارش رفتم و گفتم: «فدايت گردم،اينان در همۀ كارها مى‌خواهند شما را كوچك كنند و پرتو شما را خاموش نمايند،تا آنجا كه در اين كاروانسراى ناپسند كه ويژۀ مستمندان و درماندگان است شما را فرود آوردند.» امام علیه السلام فرمود: «اى پسر سعيد! در چه فكرى‌؟آنگاه با دست خود اشاره كرد و فرمود نگاه كنم و چون نگريستم بوستانهاى آراسته و جويبارهاى روان و باغهاى نيكو ديدم كه در آن كنيزكان عطر آگين و غلامانى همچون لؤلؤ مكنون ديدم و چشم حيران و شگفتيم افزون شد و فرمود: اى سعيد! هر جا كه باشيم اين چيزها در اختيار ماست و ما در كاروانسراى درماندگان نيستيم. 📚 الارشاد ج٢ص٣١١. 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
👌 -آیا مردم را به نیکی دعوت می‌کنید و خود را فراموش می‌کنید؟! 📚سوره بقره - آیه۴۲. 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
1_842469021.mp3
1.81M
🎙 ؛ علیه السلام ◼️ عنایت امام هادی علیه السلام به دشمن خود متوکل عباسی 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
📜 ؛ علیه السلام 📌درمان زخم متوکل با کود حیوانی وقتی همه اطباء عاجز شدند... 🔹طبیب نگاهی به زخم پهلوی متوکل انداخت و گفت: «ای خلیفه، این زخم به دلیل عفونت زیادی که در آن جمع شده، روز به روز ورمش بیشتر می شود.» متوکل ناله ای کرد و گفت: «فکر چاره باشید که این درد مرا از پای در می آورد» 🔹طبیب نگاهی به صورت رنگ پریده‌ی متوکل انداخت و گفت: «باید سر زخم را بشکافیم تا عفونت بیرون بیاید» ـ سر زخم را بشکافید؟! من همین طور هم آرام و قرار ندارم، چه رسد به این که بخواهید چاقو را به زخم نزدیک کنید. طبیب دیگر گفت: «ای خلیفه! هیچ راهی غیر از این وجود ندارد.» فتح بن خاقان تعظیمی کرد و گفت: «ای خلیفه! اگر اجازه بدهی، شخصی را نزد علی النقی بفرستیم. شاید دوایی برای این مرض شما داشته باشد» 🔹متوکل با اشاره‌ی سر، حرف او را تایید کرد. فتح بن خاقان بیرون رفت و لحظاتی بعد برگشت و گفت: «حتماً غلام با راه چاره ای بر خواهد گشت» بطحایی که چشم دیدن امام را نداشت، گفت: «هیچ کاری از او بر نمی‌آید» طبیب نگاهی تمسخر آمیز به فتح بن خاقان انداخت و گفت: «چه راهی غیر از شکافتن سر زخم وجود دارد؟!» مادر متوکل با دستمال اشک‌هایش را گرفت و پیش خود گفت: «نذر می‌کنم اگر فرزندم شفا پیدا کند، کیسه ای زر برای امام بفرستم» 🔹ساعتی بیشتر نگذشته بود که غلام وارد جمع شد و گفت: «امام گفت که کود گوسفند را در گلاب بخیسانید و آن را روی زخم ببندید.» صدای خنده فضای اتاق را پر کرد: - کود؟! ـ عجب حرفی! ـ واقعاً مسخره است. (=درست مانند کسانی که تجویز شیاف روغن بنفشه از امام صادق علیه السلام را مسخره می‌کردند) 🔹صدای فتح بن خاقان آن‌ها را به خود آورد: ـ حرف امام بی حساب نیست. به آنچه دستور داده، عمل کنید. ضرری نخواهد داشت؛ و برای تهیه‌ی آن، از در بیرون رفت. یکی از اطباء گفت: «بهتر است ما هم بمانیم تا نتیجه‌ی کار را ببینیم». 🔹ساعتی بیش از گذاشتن دارو روی زخم نگذشته بود که شکافته شد و عفونت بیرون زد. طبیب که به زخم خیره شده بود، با ناباوری گفت: «به خدا قسم که علی النقی دانای به علم است و حرف های ما درباره‌ی او اشتباه بود‌» 🔹بطحایی که کنار متوکل ایستاده بود، این حرف برایش گران آمد. سر در گوش متوکل برد و گفت: « ای خلیفه! بهتر است زودتر این طبیبان را مرخّص کنی. جایز نیست در حضور شما کسی را مدح کنند که خلافت شما را قبول ندارد.» متوکل که کمی دردش آرام شده بود، به آن‌ها گفت: «شما مرخص هستید، می توانید بروید». و رو به بطحایی گفت: «اگر داروی علی النقی نبود، من الآن حال خوشی نداشتم» 🔹 بطحایی چشم های نگرانش را به زمین دوخت و به فکر فرو رفت. متوکل که متوجه نگرانی او شده بود، گفت: «در چه فکری؟ اتفاقی افتاده؟» ـ ای خلیفه! علی النقی مال و اسلحه‌ی زیادی در خانه‌ی خود جمع کرده و می‌خواهد علیه شما قیام کند. بهتر است زودتر فکر چاره ای بکنی. متوکل دستش را به هم کوبید و نگهبان را صدا زد. ـ برو سعید حاجب را خبر کن. وقتی سعید وارد شد، متوکل گفت: «همین امشب مخفیانه به منزل علی النقی برو و هر چقدر اسلحه و اموال دارد، به اینجا بیاور.» 🔹تاریکی کوچه را پوشانده بود. سعید نردبان را به دیوار کاهگلی تکیه داد و از آن بالا رفت. خود را به دیوار آویزان کرد تا جاپایی پیدا کند که صدای امام او را به خود آورد: ـ ای سعید! همان طور بمان تا برایت شمعی بیاورم! گوشه‌ی عمامه‌ی پشمی را دور سرش پیچید و از روی سجاده ای که روی ایوان انداخته بود، بلند شد. وقتی امام شمع را به حیاط آورد، سعید جاپایی پیدا کرد و خود را از دیوار پایین کشید. امام با دست اشاره کرد و گفت: «برو اتاق ها را بگرد و هر چه پیدا کردی، بردار» سعید به فرش حصیری کف اتاق چشم دوخت و گفت: «ای سید! شرمنده ام. مرا ببخش. دستور خلیفه بود.» و به طرف اتاق ها رفت. ـ ای خلیفه! در منزل علی النقی غیر از شمشیر که غلافی چوبی دارد و این کیسه چیزی پیدا نکردم. نگاه متوکل به یکی از کیسه‌ها افتاد که مُهر شده بود. رو به سعید گفت: «این که مهر مادرم است! برو او را صدا کن.» 🔹کیسه‌ی دیگر را باز کرد، چهارصد دینار داخل آن بود. وقتی مادرش وارد شد، کیسه را زمین گذاشت و گفت: «مادر! این کیسه را در منزل علی النقی پیدا کردیم که نشان مهر شما روی آن است. می خواهم بدانم مهر شما روی این کیسه چه می کند؟» 🔹مادر متوکل نگاهی به کیسه انداخت و گفت: «چند روز پیش نذر کردم که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار برای امام علی النقی بفرستم. نشان مهر خود را نیز بر آن زدم.» 🔹صورت متوکل از شرم سرخ شد، رو به سعید گفت: «شمشیر و این کیسه‌ها را بردار و کیسه ای دیگر به آن اضافه کن و به منزل علی النقی برو و عذرخواهی بکن.»... 📚کافی، ج ۱، ص ۴۹۹؛ بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۹۸. 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
📝 🔴 چهار "نون" راهگشا ✍ گاهی آدم هنگام گرسنگی با یه "نون" مشکل رو حل می‌کنه؛ حالا با چهار تا "نون" می‌شه جلوی خیلی از مشکلات را گرفت و به آرامش رسید. 🔰 این هم "چهار نون" راهگشا: نبین نگو نشنو نپرس 1⃣ نَبین: 1- عیب مردم را نَبین. 2- مسائل جزئی در زندگیِ خانوادگی را نَبین. 3- کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام دادی، نَبین. 4- گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل تغافل). ￸ 2⃣ نگو: 1- هر چه شنیدی، نگو. 2- به کسی که حرفت در او تأثیر ندارد، چیزی نگو. 3- سخنی که دلی را بیازارد، نگو. 4- هر سخن راست را هر جا، نگو. 5- هر خیری که در حق دیگران کردی، نَگو. 6- راز را حتی به نزدیک‌ترین افراد نگو. ￸ 3⃣ نَشنو: 1- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد، نَشنو. 2- وقتی دو نفر آهسته سخن می‌گویند، سعی کن نَشنوی. 3- غیبت را نَشنو. 4- گاهی وانمود کن که نشنیدی (اصل تغافل). (خود را به نشنیدن بزن) ￸ 4⃣ نَپرس: 1- آنچه را که به تو مربوط نیست، نپرس. 2- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد، نپرس. 3- آنچه باعث آزار شخص می‌شود، نپرس. 4- آن پرسشی که در آن فایده‌ای نیست، نپرس. 5- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می‌شود، نپرس. 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
02.mp3
2M
🎙 ؛ علیه السلام ◼️ نذر نصرانی برای امام هادی 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5