«جود و کَرَم از گنجینههای عطا»
#یک_قطره_باران - ۱
━━━━━━━━━━━━━━
«تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @ShiaTowhid
■ توحید تشیع ■
شبهای جمعه #با_شهدا - ۱۴ تا به حال صدای شهید عبدالحسین برونسی را شنیدهاید؟ بهترین توسل به امام زم
«خودکار بیتالمال»
شبهای جمعه #با_شهدا - ۱۵
بهش گفتم: «توی راه که برمیگردی، یه خورده کاهو و سبزی بخر!» گفت: «من سرم خیلی شلوغه؛ میترسم یادم بره. روی یه تیکه کاغذ هر چی میخوای، بنویس؛ به من بده!»
همان موقع داشت جیبش را خالی میکرد. یک دفترچه یاداشت و یک خودکار در آورد گذاشت زمین. برداشتمشان تا چیزهایی که میخواستم تویش بنویسم. یک دفعه به من گفت: «ننویسیها!» جا خوردم! نگاهش که کردم، به نظرم کمی عصبانی شده بود. گفتم: «مگه چی شده؟» گفت: «اون خودکاری که دستته، مال بیت الماله!» گفتم: «من که نمیخوام کتاب باهاش بنویسم. دو سه تا کلمه که بیشتر نیست.» گفت: «نه!»
یادگاران: ج ۳ (کتاب شهید مهدی باکری)، ص ۲۳
━━━━━━━━━━━━━━
«تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @ShiaTowhid
هدایت شده از ■ توحید تشیع ■
شب، سحر و روز جمعه را دریاب!
شب جمعه؛
👈 شبهای جمعه چه سورههایی را بخواینم؟
👈 صدقه هزار برابری در شب و روز جمعه
سحر جمعه؛
👈 فراخوان عمومی خداوند در شبهای جمعه
روز جمعه
👈 دریافت هزار رحمت با قرائت صد مرتبه سوره قدر
«سوره مبارکه صاد»
هر کس در هر شب جمعه، سوره صاد را بخواند، به او خیر دنیا و آخرت عطا میشود. بزرگان نیز فرمودهاند که اهل یقین میشود.
━━━━━━━━━━━━━━
«تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @ShiaTowhid
■ توحید تشیع ■
«درخواست مُردگان از زندگان» اموات در هر جمعه از ماه رمضان میآیند، میایستند و با صدایی محزون و با
👆👆👆درخواست مُردگان از زندگان در هر جمعه از ماه مبارک رمضان ...
درگذشتگانتان را در صدقه هزاربرابری جمعهها شریک کنید!
■ توحید تشیع ■
«جود و کَرَم از گنجینههای عطا» #یک_قطره_باران - ۱ ━━━━━━━━━━━━━━ «تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @Shi
«تو خود به خویش راهنمایی!»
#یک_قطره_باران - ۲
━━━━━━━━━━━━━━
«تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @ShiaTowhid
■ توحید تشیع ■
تذکرات مرحوم امام خمینی برای ماه رمضان جمعهها #با_علما - ۹ ❞ اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، د
«بدگویی از عالِم دین»
خاطرهای از شهید #مطهری
جمعهها #با_علما - ۱۰
❗️تذکری به پیشداوریهای اخیر❗️
خدا رحمت کند مرحوم آیتالله آقای حجت را؛ من یک دفعه با اشخاصی محشور بودم که این مرد که حق استادی به گردن من داشت، مورد غیبت واقع شد! احساس کردم که درست نیست. چرا در چنین شرایطی قرار گرفتهام؟
یک روز رفتم درب خانه ایشان را زدم. گفتم: بگویید فلانی هست! یادم هست که رفتم داخل، کلاهی به سر ایشان بود و بر بالشتی تکیه کرده بودند. گفتم: آقا! من از شما غیبت کردهام؛ ولی البته کم! اما غیبت نسبتاً زیادی شنیدهام و من از این کار پشیمانم که چرا در جلسهای که از شما غیبت میکردند، حاضر شدم و شنیدم و چرا احیاناً به دهان خودم هم غیبت شما آمد و من چون تصمیم دارم که دیگر هرگز غیبت نکنم و هرگز هم غیبت شما را از کسی استماع نکنم، آمدهام به خود شما عرض بکنم که مرا ببخشید، از من بگذرید.
این مرد با بزرگواریای که داشت، به من گفت: «غیبت کردن از امثال من دو جور است؛ یک وقت به شکلی است که اهانت به اسلام است. یک وقت هم هست که به شخص ما مربوط میشود.» گفتم: «نه! جسارتی نکردم که به اسلام توهین شود؛ هر چه بوده، مربوط به شخص خودتان است.» گفت: «من گذشتم.»
پایگاه جامع استاد شهید مرتضی مطهری
━━━━━━━━━━━━━━
«تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @ShiaTowhid