هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ»
و هنگامى که (مأمور یوسف) بارهاى آنها را بست، جام آبخورى (گران قیمت) پادشاه را در وسایل برادرش گذاشت. سپس کسى صدا زد: «اى اهل قافله! شما سارقید.»
(سوره مبارکه یوسف/ آیه ۷۰)
🌹🌹🌹
❇ تفســــــیر
در این هنگام، طبق بعضى از روایات، یوسف (علیهالسلام) به بنیامین گفت: آیا دوست دارى نزد من بمانى؟ گفت: آرى، ولى برادرانم هرگز راضى نخواهند شد چون به پدر قول داده و سوگند یاد کرده اند که مرا به هر قیمتى که هست با خود بازگردانند. یوسف(علیه السلام) گفت: غم مخور. من نقشه اى مى کشم که آنها ناچار شوند تو را نزد من بگذارند و هنگامى که (مأمور یوسف) بارهاى آنان را بست، جام آبخورىِ (پادشاه) را در بار برادرش گذاشت. چون براى هر کدام بارى از غلّه مى داد (فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِى رَحْلِ أَخِیهِ).
🌼🌼🌼
البتّه این کار در نهان انجام گرفت و شاید جز یکى از مأموران کسى دیگر از آن آگاه نشد. در این هنگام مأموران کیل موادّ غذایى مشاهده کردند که اثرى از پیمانه مخصوص و گران قیمت نیست، در حالى که قبلاً در دست آنها بود، به همین خاطر هنگامى که قافله آماده حرکت شد کسى صدا زد: اى اهل قافله، شما دزد هستید (ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ).
برادران یوسف(علیه السلام) از شنیدن این جمله سخت تکان خوردند و وحشت کردند، زیرا هرگز چنین احتمالى به ذهنشان راه نمى یافت که بعد از آن همه احترام و اکرام، متّهم به سرقت شوند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۰ سوره مبارکه یوسف)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🎞 به یاد حاج قاسم سلیمانی...
خدایا به اون نمازهایی که در کنار این نهرها خونده شد،
خدایا به اون جوانهای عاشقی که کنار این نهرها شهید شدند،
خدایا به اضطراب قلب ما و به اشتیاق قلب اونها؛
قسمت میدهیم عاقبت ما را ختم به شهادت کن...
#زیارتنامه_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظرقرآن درباره چندهمسری
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 تاثیر مخرب روابط غیرشرعی دختر و پسر از زبان دکتر انوشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 چشم طمع آمریکا به توانمندی پهپادی ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حجتالاسلام عباسی ولدی، کارشناس خانواده: کاهش فرزندآوری در کشور ربطی به مسائل اقتصادی ندارد
#بدون_توقف
9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ببینید چطور در جاهلیتی به مراتب بدتر از بتپرستی گرفتار شدیم
🔺بشنوید سخنان جالب استاد پناهیان
#تلنگر 🍃
🔴 #گاهی_یڪ_تلنگر_ڪافیست 🔴
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه عڪس شهدا رو بہ دیوار اتاقم چسبوندم ،
ولی بہ دیوار دلم نہ !
🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه اتیڪت خادم الشهدا و ... رو بہ سینہ م میچسبونم ،
اما " خادم پدر و مادر " خودم نیستم !
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه اسمم توی لیست تمام اردو های جهادی هست ،
ولی توی خونہ خودمون هیچ ڪاری انجام نمیدم !
🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه برای مادرای شهدا اشڪ میریزم ،
اما " حرمت مادر " خودم رو حفظ نمیڪنم !
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه فقط رفتن شهدا رو میبینم ،
ولی " شهیدانہ زیستنشون " رو نہ !
🔺شهدا شرمندهایم ڪه مدام شرمنده ایم ...
✨﷽✨
🔴هشت گروه از همه منفورترند
✍پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: هشت گروه در روز قیامت از همه خلق خدا منفورترند:
❶ دروغ گویان؛
❷ مستکبران؛
❸ آنانی که دشمنی برادران خود را در دل دارند؛ امّا در ملاقات با آنها خوشرو و گشاده رویند؛
❹ آنانی که وقتی به سوی خدا و پیغمبر دعوت شوند کُند باشند، وقتی که به سوی شیطان خوانده شوند سرعت گیرند؛
❺ هنگامی که به چیزی از مطامع دنیا مایل گردند، آن را به قسم خوردن جلب کنند و به دست آورند اگر چه حقی نسبت به آن نداشته باشند؛
❻ سخن چینان؛
❼ آنانی که بین دوستا جدائی اندازند؛
❽ کسانی که بر بی گناهان و درماندگان ستم کنند.
📚خصال ج۱ ص۱۶۹
شیفتگان تربیت
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸 قسمت #بیست_و_نه 💞باورم نمیشد که یک "بله" تونست مسیر زندگی مو عوض کنه ..
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
قسمت #سی
عباس خنده ای کرد و گفت:😄
_دعا کن که حالا حالا زن نگیرن برات که حالت گرفته میشه مثل من😏
با تعجب به عباس نگاه کردم،😳
یعنی این بشر...
وای که کم کم داشت میرفت رو مخم، انقدر از وجود من ناراضیه که اینو میگه ..🙁
حالا خوبه میدونه که من دارم میشنوم😒
محمد که قیافه منو دید خندید و گفت:
_خب دیگه عباس جان توصیه می کنم فعلا همینجا بشینی، عروس خانم نگاهای خطرناک میکنه بهت😁
عباس سرشو چرخوند و یه دفعه غیرمنتظرانه چشم تو چشم شدم باهاش، رنگ نگاهش عوض شد
با حالتی جدی نگاهشو ازم گرفت ..
منم آروم نگاهمو به انگشتام دوختم ..😔
سریع از جاش بلند شد و محمد و مخاطب قرار داد:
_بهتره برم بیرون یه کم هوا بخورم
و بدون توجه به من رفت سمت حیاط ..
محمد برگشت منو که بی حرکت نشسته بودم و به رفتن عباس نگاه می کردم نگاه کرد و گفت:
_تو نمی خوای بری؟!😕
نگاهش کردم،
شاید بهتر بود برم اینجوری هم کسی شک نمیکرد
هم این که میتونستم حرفمو بهش بزنم و بگم چرا این کارو کردم😒
بلند شدم و چادر سفید گلدارمو رو سرم مرتب کردم،
نگاهم به ملیحه خانم افتاد که با لبخندی زیبا منو نگاه می کرد،😊 به طرف حیاط رفتم ..
دمپایی مو پام کردم و از پله ها رفتم پایین،
عباس لب حوض نشسته بود دقیقا همونجایی که شب خواستگاری نشسته بود،
آرنجشو به پاهاش تکیه داده بود و سرشو بین دستاش گرفته بود،
نفس عمیقی کشیدم که حجم زیادی از هوای یاس اطراف وارد ریه هام شد،
آروم به سمتش قدم برداشتم و همونجایی نشستم که اونشب بودم با همون فاصله،😔
انگار متوجه اومدنم شد که سرشو بلند کرد و نگاه گذرایی بهم انداخت،
دهنمو باز کردم که توضیحاتمو بگم که یک دفعه با صدای نسبتا بلندی گفت:
_من چی بگم به شما؟!😐
#ادامه_دارد...
💚💛💚💛💚💛💚💛💚
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
💚💛💚💛💚💛💚💛💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای اعتراض حضرت آدم به خداوند در مورد قدرت شیطان!
🎙استاد مسعود عالی