eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
محیای حسینی1.pdf
1.13M
📚 *بسته تبلیغی محیای حسینی؛ الگوی تربیتی خانواده مهدوی* 1⃣ *مبحث اول:* معرفت به ساحت مقدس حضرت اباصالح‌المهدی(عج) با تاکید بر شاخصه‌ی آن حضرت جهت الگوپذیری •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | خاکِ دل آن روز که می‌بیختند شبنمی از عشق در او ریختند دل چو به آن قطره غم‌اندود شد بود کبابی که نمک‌سود شد دیده‌ی عاشق که دهد خونِ ناب هست همان خون که چکد از کباب این اشکها از دل برمیخیزد، مال دل است، دل را صفا میدهد. 🏴 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
🔴 مهدیِ امروز همان حسینِ دیروز است 🔵 بدون شک یاری امام معصوم و خدمت به او از بزرگترین توفیقات الهی است 🔺 در این میان یاری امام حسین (ع) به قدری عظمت دارد که امام زمان (ع) در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به جد بزرگوارشان می‌گویند: 🔺 اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و مقدّرات، از ياری و نصرت تو [در روز عاشورا] باز داشت، هر آينه من صبح و شام بر تو ندبه می‌كنم و به جای قطرات اشك، بر تو خون می‌گريم 🔺 آرزوی همه ما هم این است که ای کاش روز عاشورا در رکاب ارباب بودیم و در آغوش ایشان به شهادت می رسیدیم. به همین دلیل در زیارت وارث خطاب به امام حسین (ع) عرض می‌کنیم: 🔸 يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً: ای کاش با شما بودم و به رستگاری بزرگ می‌رسیدم. 🔹 خدمت به امام زمان (ع) و یاری ایشان هم به اندازه یاری امام حسین (ع) عظمت دارد. از کلام امام صادق (ع) می توان این مفهوم را دریافت که فرموده‌‌اند: 🔹 اگر او [مهدی] را درك مي‏ كردم، همه عمر را با خدمت‏گزاری او سپری می‌كردم. (بحارالانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۸) 🔹 اگر می خواهیم ببینیم در آرزویی که برای یاری امام حسین (ع) می کنیم صادق هستیم یا نه؛ باید ببینیم امروز چقدر به امام زمانمان خدمت می‌کنیم؟ آری ..... 🌕 مهدیِ امروز همان حسینِ دیروز است •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 احساسی 🌴می‌باره بارون 🌴روی سر مجنون 🎤 👌بسیار دلنشین •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
AUD-20220410-WA0003.mp3
4.72M
🔳 🌴اوزاخدان بیر سلامیم وار 🌴پریشان و گرفتارم 🎤 👌بسیار دلنشین •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
زیارت عاشورا 🌷✨ صوتی علی فانی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
4258-fa-imam-hossien-va-mahdi.pdf
1.27M
📗 نسخه pdf کتاب «از حسین ( علیه السلام) تا مهدی عج» 🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🔴 کتاب از حسين (ع) تا مهدى عج، اثر محمدرضا فؤاديان، نوشتارى كوتاه درباره اوصاف مهدى عج در كلام امام حسين علیه السلام و رابطه امام زمان عج با جدش حسين بن على، به زبان فارسى است. 🔵 هدف نويسنده از نگارش اثر، تحليل گوشه‌هايى از ارتباطى كه بين قيام امام حسين(ع) و روز ظهور مهدى عج در اذهان شكل مى‌گيرد؛ است. ايشان اين پيوند را از منظرها و زواياى مختلف و در ابعاد گوناگون بررسى مى‌كند و نتايج حاصل از اين رهيافت را در اختيار محققان و مبلّغان قرار داده تا آنان نيز اين دست‌مايه را از ابعاد ديگر مورد كنكاش و تحقيق قرار دهند. 🔰 این کتاب، مشتمل بر دو بخش است: 📕 بخش اول: 🔺مولف در این بخش مرورى به پيوندهايى كه بين قيام امام حسين (ع) و ظهور امام مهدى عج وجود دارد، از ديدگاه قرآن، روايات، ادعيه و زيارت و تشرفات مى‌كند. 📕 بخش دوم: 🔺در بخش دوم با توجه به اين پيوندها و شباهت‌ها و دانستن اينكه عاشورا پشتوانه فرهنگى عصر غيبت و استراتژى انتظار است، به وظايف و رهيافت‌هاى اين فرهنگ اشاراتى شده است. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
ziyarat ashoora 1 (www.mplib.ir).pptx
8.29M
پاورپوینت زیارت عاشورا التماس دعا🤲 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
متن_زیارت_عاشورا_با_معنی_311269011634.pdf
254.2K
📜فایل PDF زیارت عاشورا 🚩السَّلاٰمُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِاللهِ... 👈نشر فراموش نشود👉 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ کلیپ ◾ اثر زیارت عاشورا در عالم برزخ ◾ 👤استاد_فرحزاد 🏴‌ علیه‌السلام •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 ویژه شب دوم محرم‌الحرام ▪️حسین رسید به کربلا؛ اهلاًوسهلاً ▪️با دختر شیر خدا؛ اهلاًو سهلاً •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
4_5809876705967343950.mp3
21.69M
◾️السلام علیک یا ابا عبدالله 🔖منبر کامل 🔖 ▪️شب دوم محرم 🔸 موضوع: وصایای امیرالمومنین سلام الله علیه به سیدالشهدا علیه السلام پای منبر استاد هاشمی نژاد •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
📱مجموعه‌استوری شب‌دوم.. علیه‌السلام 👈به یک 👆نفر ارسال فرمائید •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیفتگان تربیت
🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۹۵ قرآن کریم ( آیات ۱۰۲ تا ۱۰۵ سوره مبارکه نساء)  🍃🌹🍃 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۹۶ قرآن کریم ( آیات ۱۰۶ تا ۱۱۳ سوره مبارکه نساء)  🍃🌹🍃 🌺 پیامبر (ص) می‌فرمایند: «قارِئُ القُرآنِ وَ المُستَمِعُ فِی الأَجرِ سَواءٌ» قاری قرآن و گوش‌کننده آن در پاداش مساوی هستند. (مستدرک الوسائل ۴/ ۲۶۱) 🎙 استاد: مرحوم منشاوی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ» ما مى دانیم سینه ات از آنچه آنها مى گویند تنگ مى شود (و تو را سخت ناراحت مى کنند). (سوره مبارکه حجر/ آیه ۹۷) 🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹 ❇ تفســــــیر * بار دیگر به عنوان دلدارى و تقویت هر چه بیشتر روحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله)، اضافه مى کند: ما مى دانیم که سخنان آنها سینه تو را تنگ و ناراحت مى سازد (وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُونَ). روح لطیف تو و قلب حساست، نمى تواند این همه بدگوئى و سخنان کفر و شرک آمیز را تحمل کند و به همین دلیل ناراحت مى شوى. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۷ سوره مبارکه حجر) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : رحمتی که عالم را فراگرفته است 👤 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رنج_مقدس #قسمت_شانزدهم وقتی مادر را با ظرف اسپند می‌بینم که دور سرِ جمع می‌چرخاند و طلب صلوات می‌ک
علی اخم کرده و ابروهایش را درهم کشیده. مادر، ساکت است و پدر هم که مثل همیشه، غایب. چه‌قدر نیازمند بودنش هستم و حرف و نظرش! آن هم حالا که در عین ناباوری، دایی برای خواستگاری آمد؛ یعنی حالا باید با سهیل چه برخوردی می‌کردم؟ برخورد که نه، چه صحبتی؟ بنا بود فقط بیایند مهمانی که ناگهان همه‌چیز عوض شد و مهمانی، شد خواستگاری. چایی را ریختم و علی آمد که ببرد: – لیلا از آشپزخانه بیرون نمی‌آیی! نگاه متحیّر و متعجبم را که دید، هیچ نگفت و رفت. معلّق مانده بودم که چرا و چه کنم. دایی که صدایم زد، مجبور شدم بروم. کنار خودش جا باز کرد و نشستم. – می‌دونی دایی جون! من سه تا پسر دارم و دختر ندارم. امشب، البته غیررسمی اومدیم تا بابا از مأموریت بیان. اومدیم برای سهیل و شما یه گفت‌وگویی کنیم. سهیل‌جان که خواهانه، مثل فرهاد کوهکن. تا ببینیم شما چه نظری داری؟ فکرم به آنی منقبض و منبسط شد. بدنم نفهمید یخ کند یا حرارت را آن‌قدر بالا ببرد که عرق بر پیشانی بنشیند. تنها واکنشم این بود که خودم را جمع کنم و لبه چادرم را تا مقابل دهانم بالا بیاورم. نگاهم را بیندازم به استکان‌هایی که خالی شده بودند. بقیه حرف‌ها را نشنیدم. اینجا، از آن لحظه‌هایی بود که نبودن پدر، عقده محکمی می‌شود و به دل دختر سنگینی می‌کند. دلم می‌خواست فریاد بزنم، طلبش کنم و در آغوشش پناه بگیرم و بگویم: – امید نگاه‌های ترسان هزاران زن و دختر در آن سر دنیا شده‌ای، در حالی‌که من متحیر و ترسان از آینده، به تو نیاز دارم. دایی نظرم را می‌خواهد. مادر مثل همیشه جای پدر را پر می‌کند؛ هر چند که بنده خدا می‌خواهد که حکم برادرش را هم باطل نکند: – سهیل جان برای عمه عزیزه. حالا تا پدر لیلا بیاد فرصت هست. – بله، ما هم منتظریم. ان‌شاءالله به سلامت بیاد و بقیه کارها درست بشه. همه می‌خواهند منتظر بمانند، اما من مستأصلِ منتظر شده‌ام یا شاید هم منتظرِ مضطر. این بار نمی‌خواهم که پدر بیاید، تا همه چیز به دست فراموشی سپرده شود. می‌خواهم با نیامدن پدر، امید سهیل را ناامید کنم. سهیل را نگاه نمی‌کنم. این دیگر چه مراسم خواستگاری است! من اصلاً مثل یک عروس حس نگرفته‌ام، نپوشیده‌ام؛ اما سهیل مثل داماد‌ها آمده است! تازه متوجه می‌شوم که چه‌قدر شیک پوشیده است. گلدان گل بزرگی هم آورده. این جعبه شیرینی و آن جعبه شکلات هم هدفمند بوده است. من فکر می‌کردم که همه‌اش برای عمه‌اش است. تا دایی و خانواده‌اش بروند، تا علی از بدرقه آن‌ها برگردد و تا مادر صدای استکان‌ها را موقع برداشتنشان در بیاورد، تکان نمی‌خورم و چشمم بین همه آنچه که آورده‌اند می‌چرخد. علی می‌خواهد حرفی بزند که با اشاره مادر سکوت می‌کند. به اتاقم پناه می‌برم. سهیل را باید چگونه بسنجم و تحلیل کنم؟ به قد بلند و زیبایی فوق‌العاده‌اش؟ به هم‌بازی مهربانِ کودکی‌هایم؟ به مدرک و دارایی‌اش؟ به دایی و محبت‌هایش؟ ذهنم قفل کرده است. اگر هر کدام را بخواهم باز کنم می‌شود زاویه‌های پررنگی از زندگی گذشته و حال که مرا در خود غرق می‌کند، شاید هم بشود نجات غریقم. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat