🔴 فقط یک روز کاری رهبر
🔹نماز در دانشگاه و حضور در منزل رئيس جمهور فقید و چندین جلسه دیگر
🔹آنهم در سن ۸۵ سالگی
@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
📗 نسخه pdf کتاب «غدیر در گذر زمان» #منبع_مسابقه #غدیر_در_گذر_زمان 🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🔴 کت
#فاطمیه و #عاشورا بخاطر فراموشی #غدیر رقم خورد
در دل این داغداری گفتیم آرمان های انقلاب یادآوری شود
#منبع_مسابقه
https://eitaa.com/joinchat/2153840705Cd3695f0b90
شیفتگان تربیت
📗 نسخه pdf کتاب «غدیر در گذر زمان» #منبع_مسابقه #غدیر_در_گذر_زمان 🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🔴 کت
۱
📚 #غدیر_در_گذر_زمان
📝نویسنده: علی اکبر مهدی پور
🔻موضوع:
🔸علی ابن ابیطالب ع
🔸اثبات خلافت
🔸غدیرخم و جنبه های قرآنی
#خلاصه
#مسابقه
🏴🌿
@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭
روزی که شهر را پس گرفتیم!
خونین شهرمان دوباره خرمشهر شد،
یوم الله آزادسازی خرمشهر گرامی باد.
#سوم_خرداد
#خرمشهر
@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ماشین نگه داشت
▪️گفتم: چه گفتی؟
▪️گفت: یه جوری آمدی که انگار خودرو حامل رئیس جمهور است
▪️کمی بعد رئیس جمهور پیاده شد، گفتم بیا
▪️گفت: اِاِ رئیس جمهوره اس؟
▪️رحمت خدا بر شهید موسوی عزیز
▪️#آقایمحافظ تا همیشه به تو افتخار میکنیم
#سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور
@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 باز هم سیل در مشهد! اما اینبار سیل جمعیت
▪️تشییع ناباورانه مشهدیها در حال حرکت به طرف حرم رضوی...
#سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور
@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ 🌟
ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً🌟
#شهید_جمهور
#رئیسی
@ShifteganeTarbiat
🏴 آخرین پیام توییتر رییس جمهور | در خاک آرام گرفت
▪️خداحافظ سید دلها 🖤💔🏴😭
#سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور
@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏠 #پنجره ویژه از حضور شب گذشته رهبر انقلاب در منزل شهید رئیسی و خاطره رهبر انقلاب از سفر دکتر رئیسی به روسیه و بازگشت ایشان به کرج. ۱۴۰۳/۳/۲
🖤 #رئیسی_عزیز
💻 @ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
«وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ»
و تندباد را مسخّر سلیمان (علیهالسلام) ساختیم، که به فرمان او به سوی سرزمینی که آن را پربرکت کرده بودیم جریان مییافت؛ و ما از همه چیز آگاه بودهایم.
تفسیر:
آیات بعد، به بخشى از مواهبى که خدا به یکى دیگر از پیامبران، یعنى سلیمان(علیه السلام) داده اشاره مى کند، نخست مى گوید: ما بادهاى شدید و طوفانزا را مسخر سلیمان ساختیم که تحت فرمان او به سوى سرزمینى که ما آن را مبارک کرده بودیم حرکت مى کرد (وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلى الاْ َرْضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها).
و اینکار، عجیب نیست; چرا که ما به همه چیز آگاه بوده و هستیم (وَ کُنّا بِکُلِّ شَیْء عالِمِینَ).
هم از اسرار عالم هستى، قوانین و نظامات حاکم بر آن آگاهیم، مى دانیم چگونه آنها را مى توان تحت فرمان آورد، و هم از نتیجه و سرانجام این کار، و به هر حال، همه چیز در برابر علم و قدرت ما خاضع و تسلیم است.
🌺🌺🌺
جمله وَ لِسُلَیْمانَ... عطف بر جمله وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ مى باشد یعنى قدرت ما چنان است که گاهى کوه ها را مسخر یکى از بندگان خود مى سازیم تا همراه او تسبیح گویند، و گاه بادها را تحت فرمان یکى از بندگان خویش قرار مى دهیم تا او را به هر جا ببرند.
واژه عاصِفَة به معنى تندباد یا طوفان است، در حالى که از بعضى دیگر از آیات قرآن استفاده مى شود بادهاى ملایم نیز به فرمان سلیمان بود، چنان که در سوره ص آیه ۳۶ مى خوانیم: فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ: ما باد را به فرمان او قرار دادیم که نرم و آهسته، هر جا که مى خواست حرکت مى کرد .
اما این که باد چگونه در اختیار او قرار داشت؟
با چه سرعتى حرکت مى کرد؟
سلیمان و یارانش بر چه وسیله اى مى نشستند و حرکت مى کردند؟
به هنگام حرکت چه عاملى آنها را از سقوط و یا فشار هوا و مشکلات دیگر حفظ مى کرد؟
و خلاصه این چه نیروى مرموزى بود که به او امکان یک چنین حرکت سریعى را در آن عصر و زمان مى داد؟
اینها مسائلى است که جزئیات آن بر ما روشن نیست، همین اندازه مى دانیم: این یک موهبت الهى و خارق عادت بود که در اختیار این پیامبر بزرگ گذارده شده بود، و ما از جزئیات آن آگاه نیستیم، و چه بسیار است مسائلى که ما از وجود اجمالیش باخبریم، ولى از شرح و تفصیلش بى خبر.
بالاخره از نظر بینش یک انسان خداپرست و موحّد، هیچ چیز در برابر قدرت خداوند مشکل و غیر ممکن نیست، او بر همه چیز قادر و به همه چیز عالم است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۱ سوره مبارکه انبیاء)
@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قرائت کامل زیارت آلیاسین به همراه بیانات و ذکر حضرت آیتالله خامنهای از فرازهای آن
🔹 رهبر انقلاب: یاد امام زمان نشاندهندهی این است که خورشید طلوع خواهد کرد، روز خواهد آمد.
@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* #هــو_العشـــق🌹 #پــلاک_پنهـــان #قسمت147 چشمانش را آرام باز کرد،مکان برایش
* #هـــو_العشـــق🌹
#پـــلاک_پنهـــان
#قسمت۱۴۸
بعد از امدن دکتر و امضای برگه ی ترخیص ،سمیه خانم به سمانه کمک کرد تا آماده شود.
کمیل بعد از تصفیه حساب و خرید دارو ،به سمت سمانه و سمیه خانم که کنار ماشین بودند رفت،سریع ماشین را روشن کرد و کمک کرد تا سمانه سوار شود.
در طول راه کسی حرفی نزد با صدای گوشی سمیه خانم سمانه از خواب پرید،نگاهی به اطراف انداخت نزدیک خانه بودند،سرگیجه داشت برای همین چشمانش را بست.
ــ کی بود مامان؟
ــ صغری است،قرار بود صبح بیاد خونمون،الان زنگ زد نگران بود
ــ الان کجاست
ــ تو خونه منتظره
وارد کوچه شدند،کمیل ماشین را در خیابان پارک کرد، و در جواب سوال مادرش گفت که جایی کار دارد،اما سمانه خوب می دانست به خاطر او میخواست از اینجا دور باشد.
به محض پیاده شدن سمانه سنگینی نگاه کسی را بر روی خودش حس کرد،همان نگاه همیشگی که چهار ستون بدنش را از ترس می لرزاند.
با گرمای دستی که بر دستش نشست سرش را بالا آورد و نگاه ترسان و وحشت زده اش در نگاه کنجکاو کمیل گره خورد،برای اینکه کمیل متوجه نشود سریع سرش را پایین انداخت.
ــ چرا دستات اینقدر سردن؟
ــ چیزی نیست،ضعف دارم
کمیل مشکوک پرسید:
ــ لرزیدن صدات هم به خاطر ضعفه؟
سمانه هول کرد و برای چند ثانیه نگاهش را به مرد همسایه که او را با لبخند کریهی نگاه می کرد انداخت اما سریع نگاهش را دزدید!
کمیل همین نگاه چند ثانیه ای برایش کافی بود تا یاد حرف های سمانه بیفتد.
" من شوهر ندارم،اگه شوهر دارم چرا باید هر روز از نگاه کثیف مرد همسایه وحشت کنم "
سمانه از فشاری که کمیل بر دستانش وارد کرد،آرام نالید:
ـ کمیل
کمیل یا چشمان سرخ از خشم،آرام غرید :
ـ خودشه
سمانه متوجه منظور کمیل شد اما گفت:
ــ کی خودشه؟چی میگی کمیل
ــ سمانه بگو خودشه؟
سمانه دستپاچه لبخندی زد و قدمی برداشت و گقت:
ــ بریم داخل حالم خوب نیست
کمیل بازویش را محکم فشرد و تشر زد:
.ــ پس خودشه
ــ نه نه کمیل یه لحظه صبر کن
تا میخواست جلوی کمیل را بگیرد،کمیل به سمت آن مرد رفت،مرد تا میخواست ازجایش بلند شود ،مشت کمیل بر روی صورتش نشست.
کمیل با تمام توان به او مشت می زد،با صدای جیغ سمانه والتماس های سمیه خانم در باز شد و علی همسر صغری با دیدن کمیل سریع به سمتش رفت،سمانه که سرگیجه اش بیشتر شد،کمیل را تار می دید و لکه های تیره جلوی دیدش را گرفته بودند،به ماشین تکیه داد و دستش را برسرش گرفت،احساس می کرد زمین یه دور او می چرخید.
علی سعی می کرد کمیل را از آن مرد دور کند،اما کمیل به هیچ وجه راضی نبود که از مشت زدن هایش دست بکشد.
ــ کمیل سمانه خانم حالش خوب نیست،ول کن اینو
با فریاد علی کمیل مرد را بر روی زمین هل داد و نگاهش را به سمت سمانه کشاند،با دیدن سمانه بر روی زمین و مادرش کنار او،یا خدایی گفت و به سمتش دوید
* ادامه.دارد.... *
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
مداحی آنلاین - اشک فراق.mp3
5.08M
♨️اشک فراق
🎙 #پادکست ویژه #امام_زمان(عج)
👌بسیار شنیدنی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@ShifteganeTarbiat
🏴 سه سال جهادخستگی ناپذیر | بخشی از مهمترین دستاوردهای دولت سه ساله شهید رئیسی
#سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور
@ShifteganeTarbiat