eitaa logo
شیفتگان تربیت
12.1هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
19.8هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
شیفتگان تربیت
* #هــو_العشـــق🌹 #پــلاک_پنهـــان #قسمت72 ــ چی؟ ــ حرفم واضح نبود کمیل حیرت ز
* 🌹 سریع از ماشین پیاده شد،ماشین بچه ها را در کنار دانشگاه دید،امیر به محض دیدن کمیل به سمتش آمد. ــ سلام قربان ــ سلام ــ یکی پیاده شد رفت داخل،سمت دفتر بسیج دانشگاه ــ من میرم داخل ،به امیرعلی زنگ بزن خودشو برسونه ــ بله قربان،همراهتون بیام؟ ــ نه لازم نیست کمیل دستی به اسلحه اش کشید،تا از وجودش مطمئن شود،از حراست دانشگاه گذشت و به طرف دفتر رفت،طبق گفته ی حراست دفتر دانشگاه بعد از اون اتفاق دفتر را بستن،نگاهی به در باز شده ی دفترانداخت،مطمئن بود کسی که وارد دفتر شده کلید همراه داشته‌،نگاهی به اطراف انداخت،بعد اینکه از خلوت بودن محوطه مطمئن شد ،وارد دفتر شد ،نگاهی به اطراف انداخت چیز مشکوکی ندید اما صدایی از اتاق اخری می آمد،آرام به سمت اتاق حرکت کرد،نگاهی به در انداخت که روی آن فرماندهی نوشته شده بود،اسلحه اش را در آورد به سمت پایین رفت،در را آرام باز کرد،نگاهی به اتاق انداخت که با دیدن شخصی که با اضطراب و عجله مشغول برداشتن مدارک از گاوصندوق است،اسلحه را به سمتش گرفت و گفت: ــ دستاتو بگیر بالا دستان مرد از کار ایستادند و مدارکی که برداشته بود بر روی زمین افتادند . ــ بلند شو سریع مرد آرام بلند شد ــ بچرخ ،دارم میگم بچرخ با چرخیدن مرد،کمیل مشکوک چهره اش را بررسی کرد ،به او نزدیک شد ،عینکش را برداشت و ریشی که برای خود گذاشته بود را از روی صورتش کند،تا میخواست عکس العملی به شخصی که روبه رویش ایستاده نشان دهد،صدای قدم هایی را شنید. سریع دستش را دور گلوی مرد پیچاند وآن را به پشت در کشاند،و کنار گوشش زمزمه کرد: ــ صدات درنیاد والا همینجا یه گلوله حرومت میکنم صدای قدم ها به اتاق نزدیک شدکمیل حدس می زد که شاید همدستانش به دنبالش آمده باشند ،با وارد شدن شخصی به اتاق کمیل اسلحه را بالا آورد اما با دیدن شخص روبرویش که با وحشت به هردو نگاه می کرد،با عصبانیت غرید: ــ اینجا چیکار میکنید؟؟ سمانه با ترس و تعجب به سهرابی که بین دستان کمیل بود خیره شده بود،نگاهش یه اسلحه ی کمیل کشیده شد از ترس نمی توانست حرفی بزند ،فقط دهانش باز و بسته می شد اما هیچ صدایی از آن بیرون نمی امد،با صدای کمیل به خودش امد. ــ میگم اینجا چیکار میکنید تا میخواست جواب کمیل را بدهد،صدای سهرابی نگاه هر دو را به خود کشاند،سمانه با نفرت به او نگاهی انداخت. ــ تو کی هستی؟سمانه رو از کجا میشناسی کمیل از اینکه سهرابی اسم سمانه را به زبان اورده بود عصبی حصار دستش را تنگ تر کرد و غرید: ــ ببند دهنتو سمانه با وحشت به صورت سهرابی نگاهی انداخت،با اینکه او متنفر بود ولی نمی خواست به خاطر اون برای کمیل دردسری بشه. ــ ولش کنید صورتش کبود شد‌،توروخدا ولش کنی آقا کمیل کمیل او را هل داد که بر روی زمین زانو زد و به سرفه کردن افتاد، میان سرفه هایش با سختی گفت: ــ پس کمیل تویی؟کمیل برزگر،پس اونی که رئیس کمر همت به نابودیش بسته تویی کمیل که نگاه ترسیده ی سمانه را بر خود احساس کرد،برای اینکه سهرابی را ساکت کند تا بیشتر با حرف هایش سمانه را نترساند،غرید: ــ ببند دهنتو تا برات نبستمش سریع سویچ های ماشین را از جیب کتش دراورد و به طرف سمانه گرفت: ــ برید تو ماشین تا من بیام ،درادو هم قفل کن سمانه با ترس به او خیره شده بود که با تشر کمیل سریع سویچ را از دستش گرفت و نگاه نگرانی به آن دو انداخت و از اتاق خارج شد. کمیل نگاهش را از چارچوب در گرفت و به سهرابی سوق داد: ــ میدونم فکرشو نمیکردی گیر بیفتی ولی باید خودتو برای همچین روزی آماده میکردی سهرابی پوزخندی زد و بدون اینکه جوابی به حرف کمیل بدهد،گفت: ــ رابطه تو و سمانه چیه؟حالا دونستم چرا رئیس اینقدر اصرار داشت بشیری رو بزنیم کنار،اونا میخواستن با نابودی سمانه از تو انتقام بگیرن کمیل با صدای بلند فریاد زد: ــ اسمشو روی زبون کثیفت نیار سهرابی که از اینکه کمیل را عصبی کرده بود ،خوشحال بود،نیشخندی زد و ادامه داد: ــ بیچاره سمانه،اون ارزشش بیشتر از این چ.. با مشتی که بر صورتش نشست مهلت ادامه حرفش را کمیل از او گرفت: ــ خفه شو عوضی،به خدا بخواید بهش نزدیکش بشید میکشمتون * ادامه.دارد.... *
صادق آملی لاریجانی رأی نیاورد
49.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 ‌«وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ» اگر در دوزخم افكني، به دوزخيان اعلام خواهم كرد كه تو را دوست دارم. مداح:
17.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ده توصیه امام رضا علیه السلام به اباصلت برای آخر ماه شعبان
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بریتانیا با چه انگیزه‌ای زنان را وارد بازار کار کرد؟
🔆 آرزوهای پس از مرگ ۹ آرزویی که انسان بعد از مرگ می‌کند و در قرآن ذکر شده است: 1️⃣ يا لَيْتَنِیٖ كُنْتُ تُرَابًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ خاک می‌بودم. (ﺳﻮﺭه نبأ‏، آیه ۴۰) 2️⃣ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِیٖ؛ ﺍی ﮐﺎﺵ برای آخرت خود چیزی پیش می‌فرستادم.(سوره فجر، آیه ۲۴) 3️⃣ يا لَيْتَنِیٖ لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ؛ ﺍی ﮐﺎﺵ نامه اعمالم برایم داده نمی‌شد. (ﺳﻮﺭه حاﻗﺔ، آیه ۲۵) 4️⃣ يا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِیٖ لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ فلان انسان را به دوستی نمی‌گرفتم. ‏(ﺳﻮﺭه فرﻗﺎﻥ، آیه ۲۸) 5️⃣ يا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَ؛ ﺍی ﮐﺎﺵ فرمانبرداری الله و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم را می‌کردیم. ‏ (ﺳﻮﺭه أﺣﺰﺍﺏ، آیه ۶۶) 6️⃣ يا لَيْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ راه و روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تعقیب می‌کردم. ‏ (ﺳﻮﺭه فرﻗﺎﻥ، آیه ۲۷) 7️⃣ يا لَيْتَنِیٖ كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمً؛ ﺍی ﮐﺎﺵ من هم با آنها می‌بودم، حال کامیابی بزرگ حاصل می‌کردم. ‏ (ﺳﻮﺭه نساء، آیه ۷۳) 8️⃣ يا لَيْتَنِیٖ لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّی أَحَدًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ با رب خود کسی را شریک نمی‌آوردم. ‏(ﺳﻮﺭه کهف، آیه ۴۲) 9️⃣ يا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين؛ ﺍی ﮐﺎﺵ راهی پیدا شود که دوباره به دنیا برگردیم و نشانی‌های رب خود را انکار نکنیم و از جمله مؤمنین شویم‏. (ﺳﻮﺭه أﻧﻌﺎﻡ، آیه ۲۷) اینها آرزوهایی هستند که انسان بعد از مرگ دارد در حالیکه در آن زمان، دیگر فرصتی برای جبران وجود ندارد؛ پس امروز به فکر خودمان باشیم
19.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجول نباشیم 👈زود قضاوت نکنیم 🌹تا آخر ببینید👌
﷽ ⭕️اسامی برگزیدگان مسابقه کتابخوانی شبهات انتخابات 👇👇👇👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ خانم ها و آقایان حسن حسن پور ۹۱۱****۰۹۲۲ موسی اصلانی ۶۴۸****۰۹۱۴ سمیه بلدی ۰۵۸****۰۹۳۸ توحید موسی زاده ۸۹۰ ****۰۹۱۴ صدقعلی علایی ۶۳۶ ****۰۹۱۴ سولماز باقری ۶۹۸ ****۰۹۳۷ ساریناشاهی مقدم ۲۳۲ ****۰۹۱۴ ساناز میرزایی ۳۶۳****۰۹۹۴ فرانک سبحانی۸۹۲**** ۰۹۲۱ مریم قلیزاده ۰۶۲ *۰۹۳۰ سعیدافتخاری ۹۸۸**۰۹۱۴ مهدی محمودی ۴۰۰****۰۹۱۴ رباب ایمانی ۲۵۵ ****۰۹۱۴ سهیلا شیرمحمدی ۴۲۴****۰۹۱۴ نیک روز ربیعی ۴۳۸****۰۹۱۴ فرشته خداوریردی زاده ۱۰۲****۰۹۳۰ عاطفا کیانی ۳۹۷ ****۰۹۹۲ مریم بابائی ثانی۱۶۶ **** ۰۹۳۹ پریا نسیمی ۸۱۹**** ۰۹۹۱ ابوالفضل حضرتیان ۵۴۹ ****۰۹۱۴ داریوش رزاقی ۴۰۰**** ۰۹۱۹ مهدی عابدی ۱۰۴**** ۰۹۹۱ هادی پایدار ۱۵۵****۰۹۱۴ فاطمه اقالو ۴۴۹ ****۰۹۱۴ زهرا محمدی ۸۴۸****۰۹۱۴ رباب شعبانی شلوه سفلی ۰۹۲****۰۹۱۴ محدثه حسن زاده ۷۸۲ ****۰۹۲۱ اکرم داداش زاده ۵۴۵****۰۹۱۴ سیده آمنه علیاری ۹۳۹****۰۹۵۲ هوشنگ رزاقی ۸۰۹****۰۹۱۴ سیده اسما میر عباس زاده ۲۳۸ ****۰۹۱۴ منیژه بایرام نژاد ۲۵۵**** ۰۹۱۴ آذر عزیزی ۱۵۲***** ۰۹۰۱ صنم افشنگ ۰۵۸۰****۰۹۹۴ صدیقه جمشیدی ۰۵۸ ****۰۹۱۷ رضاصالوری محمودآبادی ۱۰۱****۰۹۳۰ مینا شعبانی شلوه سفلی ۹۶۶*** ۰۹۱۱ محمد بهاروند۰۹۸ **** ۰۹۱۶ اکرم عرفانی ۳۲۰ ****۰۹۹۲ سهیلا پاکدامن ۳۷۷****۰۹۲۱ 💰💰لیست برندگان قرعه‌کشی💰💰 🌹لطفا نام و نام خانوادگی: 🌹شماره تماس: 🌹کد ملی: 🌹شهرستان: 🌹عکس و تصویر کارت(شماره کارت و شبا) 👈را به ادمین ذیل ارسال فرمائید @game2iran مسابقه بعدی ۱۹ اسفندماه را اطلاع رسانی فرمائید
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىَ» می‌فرماید: «آن گونه که آیات من برای تو آمد، و تو آن‌ها را فراموش کردی؛ امروز نیز تو فراموش خواهی شد!» (سوره مبارکه طه/ آیه ۱۲۶) تفسیر: بلافاصله پاسخ مى شنود: این به خاطر آن است که آیات ما به سراغ تو آمد، همه را به دست فراموشى سپردى، از مشاهده آن چشم پوشیدى و تو امروز به دست فراموشى سپرده خواهى شد (قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى). و چشمت از دیدن نعمت هاى پروردگار و مقام قرب او نابینا مى گردد. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۶ سوره‌ مبارکه طه)