eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
765.pdf
398.8K
📝 | به روسیه اعتماد نکنید به آمریکا اعتماد کنید! 🍃🌹🍃 ✍ جعفر بلوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دانشمندی که استاد شکستن تحریم‌‌های هسته‌ای بود امروز سالروز شهادت مصطفی احمدی‌روشن است
766.pdf
666.6K
📝 | تحلیلی بر چرایی آشوب در قزاقستان 🍃🌹🍃 ✍ محمد میری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ز | تو‌هـزار سـال اسـت که منتظری..؛ و‌ من هنوز‌جای سرباز، سـر‌بـارت بوده‌ام..؛ -سه‌شنبه‌های‌مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «أَ فَأَمِنُوا أَن تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ» آیا از این ایمن هستید که عذاب فراگیرى از سوى خدا به سراغ آنان بیاید یا قیامت ناگهان فرا رسد، در حالى که متوجّه نیستند؟! (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۱۰۷) 🌹🌹🌹 ❇ تفســــــیر آیه مورد بحث به کسانى که ایمان نیاورده اند و از کنار آیات روشن الهى بى اعتنا مى گذرند و در اعمال خود مشرکند، هشدار مى دهد که آیا ایمن از آنند که عذاب فراگیرى از سوى خدا به سراغشان بیاید؟ (أَوْ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لاَ یَشْعُرُونَ). 🌼🌼🌼 غاشیه به معنى پوشنده و پوشش است و به پارچه بزرگ که روى زین مى اندازند و آن را مى پوشاند غاشیه گفته مى شود و در اینجا منظور بلا و مجازاتى‌است که همه بدکاران را فرامى گیرد. منظور از ساعة، قیامت است. چنانکه در بسیارى دیگر از آیات قرآن نیز به همین معنى آمده است. ولى این احتمال نیز وجود دارد که ساعة کنایه از حوادث هولناک بوده باشد، زیرا آیات قرآن مکرّر مى گوید: شروع قیامت با یک سلسله حوادث فوق العاده هولناک همچون زلزله و طوفان و صاعقه همراه است، یا اشاره به ساعت مرگ بوده باشد. ولى تفسیر اوّل نزدیک تر به نظر مى رسد. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰۷ سوره مبارکه یوسف)
شیفتگان تربیت
*🍀﷽‌🍀🍃 #داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب رمان#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا 🍃🌷 #پارت73 چاد
*🍀﷽‌🍀 رمـان 🌷 📕 قسمت آخر اولين و برجسته ترين حادثه در شرهاني غرق شدن حدود 400 نفر از نيروهاي تيپ امام حسين ( علیه السلام ) در اولين شب عمليات محرم در رودخانه دويرج است . توصيف اين اتفاق به اين صورت است : كه عمليات محرم در دهم آبان ماه 1361 آغاز مي شود آن شب بارندگي شديدي صورت مي گرد . آب رودخانه طغيان مي كنند .... نيروهاي در آن دست رودخانه قرار دارد و نيروهاي خط شكن بايد از رودخانه عبور كنند و كمين هاي دشمن را بزنند و چنانچه اين كار صورت نمي گرفت يگان هاي جناح راست ( لشكر علي ابن ابيطالب علیه السلام + 8 نجف و 25 كربلا به محاصره مي افتند . اما با وجود تاخير در شروع عمليات آب همچنان كاهش پيدا نمي كند . 1 گردان از نيروهاي امام حسين ( علیه السلام ) به ميان آب مي زنند كه حدود 376 نفر از بچه ها را آب مي برد و تعداد اندكي از آنها از رودخانه مي گذرند و كمينهاي دشمن را مي زنند ...... حادثه هاي ديگر آخرين روزهاي دفاع مقدس است... رژيم بعثي اين محور عمليات بسيار سنگين را در شرايط نامساعد آب و هوايي ( 52 درجه )‌تدارك نمود و با بمبارانهاي شيميايي و هوايي نيروهاي ارتش را در اين منطقه به محاصره در آورد‌و‌تعداد‌زيادي از آنها را در يك فاجعه انساني به شهادت رساند و يا به اسارت‌در‌آورد..... نحوه عقب نشيني و نيز تعقيب ‌دشمن و‌ آب‌ و ‌هواي بسيار نا‌مساعد باعث ‌شد كه اين صفحه به عنوان حادثه مهم مرسوم 21/4/67 نامگذاري شود..... در لب تاپ را بستم و های های گریه کردم خوندنش نفسمو گرفت وای به حال اون رزمندهای که خودشون تو صحنه بودن *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰ناخن جویدن 🔺اين كليپ را انتشار دهید تا به هموطنامون خدمتی كرده باشيم🔻 📚استاد خیراندیش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ مقام معظم رهبری حفظ‌الله: 👈 باطن وحقیقت آن عملۍ ڪه ما اینجا انجـام مۍدهیــم اونجــا(قیامٺ) خودش روبه ما نشــون مۍده.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۱۵) 😅 اگه موقع سجده مهر بچسبه به پیشونیم ، چکار کنم ⁉️‼️ >>> کوتاه و آموزنده👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| رفقا 🌱' بیایید یه کاری کنید که امام زمان برنامه هاشو روی ما پیاده کنه ما اون مأموریٺِ خاص آقا رو انجام بدیم ! 📻حاج‌‌حسین‌یکتا [
767.pdf
390.5K
📝 / کاشت انقلابی، داشت عقلایی 🍃🌹🍃 ✍️ دکتر عبدالله گنجی- مدیرمسئول روزنامه همشهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عزیزم! من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد تا دیگران ... 🌷این نامه سردار به دخترش را باید بارها بشنوید و در آن تأمل کنید و با آن گریه کنید... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | خلیج فارس علیه آمریکا 🍃🌹🍃 🌀 ۲۲ دی‌ماه، سالروز دستگیری تفنگداران آمریکایی در خلیج فارس و شکست هیمنه آمریکا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این هشدار رو واقعا جدی بگیرید 🔹بادکنک‌های هلیومی تقلبی در بازار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» بگو: «این راه من است! من و پیروانم، با بصیرت کامل، به سوى خدا دعوت مى کنیم. منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم.» (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۱۰۸) 🌹🌹🌹 ❇ تفســــــیر در آیه مورد بحث پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مأموریّت یافته که آیین و روش و خطّ خود را مشخّص کند. مى فرماید بگو: این راه من است (که) همه مردم را به سوى خدا دعوت مى کنم (قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِى أَدْعُو إِلَى اللهِ). سپس اضافه مى کند: من این راه را بى اطّلاع یا از روى تقلید نمى پیمایم بلکه با بصیرت کامل، من و پیروانم همه مردم جهان را به سوى آن مى خوانیم (عَلَى بَصِیرَة أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى). این جمله نشان مى دهد که هر مسلمانى که پیرو پیامبر(صلى الله علیه وآله) است به نوبه خود دعوت کننده به سوى حقّ است و باید با گفتار و کردار خود دیگران را به راه الله دعوت کند. و نیز نشان مى دهد که رهبر باید داراى بصیرت و بینایى و آگاهى کافى باشد، وگرنه دعوتش به سوى حق نخواهد بود. آن گاه براى تأکید مى گوید: خداوند (یعنى کسى که من به سوى او دعوت مى کنم پاک و) منزّه است از هر عیب و نقص و شبیه و شریک (وَ سُبْحَانَ اللهِ). و باز براى تأکید بیشتر مى گوید: و من از مشرکان نیستم و هیچ همتا و شبیهى براى او قائل نخواهم بود (وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ). 🌼🌼🌼 در واقع این از وظایف یک رهبر راستین است که با صراحت برنامه ها و اهداف خود را اعلام کند و هم خود و هم پیروانش از برنامه واحد و مشخّص و روشنى پیروى کنند، نه اینکه هاله اى از ابهام، هدف و روش آنها را فراگرفته باشد یا هر کدام به راهى بروند. اصولاً یکى از راه هاى شناخت رهبران راستین از دروغین همین است که با صراحت سخن مى گویند و راهشان روشن است، ولى آنها براى اینکه بتوانند سرپوشى به روى کارهاى خود بگذارند، همیشه سراغ سخنان مبهم و چندپهلو مى روند. قرار گرفتن این آیه به دنبال آیات مربوط به یوسف(علیه السلام)، اشاره به آن است که راه و رسم من از راه و رسم یوسف، پیامبر بزرگ الهى جدا نیست. او نیز همواره، حتّى در گوشه زندان، دعوت به الله الواحد القهّار مى کرد و غیر او را اسم هاى بى مسمّایى مى شمرد که از روى تقلید، از جاهلانى به جاهلان دیگر رسیده است. آرى، روش من و روش همه پیامبران همین است. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰۸ سوره مبارکه یوسف)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸عاقبت کسی که با ناراضی کردن خداوند به دنبال خشنودی مردم باشد 🔹مقام معظم رهبری مد ظله العالی
شیفتگان تربیت
🌸💜 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸 قسمت #هفتاد_و_شش_و_هفتاد_و_هفت مشغول شام خوردن بودیم مهسا سکوت رو شکست
🌸💜 💜🌸 قسمت لبخندی به روم زد،😊 توی چشماش اشک میدیدم، اشک شوق از داشتن پسری مثل عباس بود یا اشک دلتنگی از دوری عباس! - پسری که فقط معصومه ای مثلِ تو لیاقتش رو داره، تو ام خیلی خوبی معصومه جان! چه خوبه که تو رو برای عباسم انتخاب کردم😊😍 بلند شدم و کنار پاهاش نشستم، سرمو گذاشتم رو زانوهاش و گفتم: _ملیحه خانم منو ببخشین، ببخشین که اجازه دادم عباس بره و باوجود نارضایتی تون مجبور شدین رضایت بدین به رفتنش روی سرمو نوازش کرد وگفت: _قربونت بشم عزیزم، عباس کاش منو ببخشه که اینهمه مانع رفتنش شدم و اذیتش کردم😒 کمی مکث کرد و در حالی که هنوزم سرمو نوازش میکرد گفت: _هفتمِ شهید محلتون که اومده بودم با حرف زدم، تازه بعد اون روز متوجه شدم چقدر من بی تاب بودم و چقدر مادر شهید صبور بود، اون روز فهمیدم خدایی که میده مطمئنا میده .. دلم آروم تر شده ..گرچه برای دیدن عباس بی تابم ولی نفسهای خدا رو بیشتر حس میکنم کنارم ..😊☝️ همچنان که سرم رو زانو های ملیحه خانم بود اشک میریختم،😢 شهید هادی چه کرده بود با دلِ همه … 🌸باز هم بوی یاس میومد🌸 مادر عباس عجیب بوی عباس رو میداد … حالا مطمئن بودم که پاکی و عطر یاس عباس از مادرِ مثل زینب  "سلام الله علیها “صبورش بود …👌 چه خوب بود که همه راهشونو پیدا کرده بودن … و چه سخت که من هنوز هم دلبسته و دلتنگ عباس بودم …😣 من کی از تو این دنیا که عباس بود … . . . رو تختم دراز کشیده بودم و منتظر تماسی از محمد، دیگه صبرم تموم شد، گوشی رو برداشتم و شماره محمد و گرفتم،📲 مثلا قرار بود زود خبر بده!! با شنیدن جمله ” مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد ” حرصم گرفت ..😬 ای بابا این مشترک کجاست پس!! باز دراز کشیدم و نگاهم رو به سقف دوختم، مهسا اومد تو اتاق  - نمیایی واقعا؟؟؟  همونطوری که نگاهم به سقف بود  گفتم: _نه، تا محمد زنگ نزنه و خبری بهم نده از خونه تکون نمیخورم شونه ای بالا انداخت وگفت: _باشه، خداحافظ ما رفتیم وقتی مامان و مهسا رفتن، بیشتر احساس تنهایی کرد بلند شدم قرآن رو برداشتم، تصمیم گرفتم صلواتی رو به امام زمان هدیه کنم و قرآن رو باز کنم شاید کمی آرومم کرد .. نمیتونستم جمله ام رو ادامه بدم، دنیا بشدت دور سرم می چرخید، دلم می خواست این لحظه زنده نباشم، چقدر سخت بود، چقدر سخت … خود عباس حتی بهم گفته بود که اگه شهید شد من چیکار میکنم … کاش اون روز جوابشو میدادم .. کاش بهش میگفتم منم دیگه زنده نمی مونم .. کاش میگفتم …😣😢 محمد با ناراحتی 😞و چشمای خیس😢 سرشو انداخت پایین و گفت: _آره، 👣 👣شد!! دیگه هیچی نفهمیدم.... فقط چشمام سیاهی رفت و تو بغل محمد از حال رفتم …😖 . . . تا به خودم اومدم پشت تابوت عباس حرکت میکردم سیل عظیمی از جمعیت اومده بودن تشیع عباس مگه عباس رو چند نفر میشناختن .. پشت سر تابوت راه میرفتم و باهاش حرف میزدم..😭 عباس! عباس چقدر زود .. عباس چرا انقدر زود رفتی .. ما هنوز باهم زندگی نکرده بودیم .. ما هنوز یکبار هم بی دغدغه راجب خودمون حرف نزده بودیم .. عباس مگه نمیدونستی که من چقدر دلتنگت بودم ..😭 عباس چرا انقدر زود انتخاب شدی برای شهادت ..😭 عباس من از تنهایی بعد از تو میترسم .. عباس چرا زود رفتی ..  چرا انقدر زود .. چرا … . . . قبر آماده بود، 🌷پیکر عباسم🌷 رو داخل قبر گذاشتن،  به خودم اومدم من اینجا چیکار میکنم پس؟؟!  منم باید با عباس دفن کنن ..😖 چرا عباس تنهایی میره .. پس من تنها تو این دنیا چیکار کنم .. من بدون 🌸عطر یاس🌸 میمیرم .. اکسیژن دلیل زنده موندن من نیست،  اکسیژن من عطر یاسِ عباس بود .. خواستن سنگ لحد رو بزارن، خودمو بالای قبر رسوندم، افتادم کنار قبر .. صداش زدم: _عبااااااس .. نباید بری عباس ..نباید بری عباسِ من باید زنده بشه ..😫😭😵 باید ..مگه من چند وقت بود که داشتمش .. قطره ای 😢از اشکم داخل قبر افتاد .. فقط صدای “یازینب” بود که میشنیدم .. . . “لحظھ ے وداع با چشم پر اشڪ ڪنار قبر میشینم آه اے مهربــون بارِ آخــره دارم تو رو میبینم” 💔💔 ادامه دارد... 💚💛💚💛💚💛💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 💚💛💚💛💚💛💚💛💚