eitaa logo
شیفتگان تربیت
12.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
19.7هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیفتگان تربیت
☘ 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۶۱ قرآن کریم ( آیات ۸۴ تا ۹۱ سوره مبارکه آل‌عمران)  🍃🌹🍃
10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘ 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۶۲ قرآن کریم ( آیات ۹۲ تا ۱۰۰ سوره مبارکه آل‌عمران)  🍃🌹🍃 🌺 امام علی (ع) می‌فرمایند: «اَلبَیتُ الَّذی یُقرَآُ فیهِ القُرآنُ وَ یُذکَرُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فیهِ تَکثُرُ بَرَکَتُهُ وَ تَحضُرُهُ المَلائِکةُ وَ تَهجُرُهُ الشَّیاطینُ» خانه‌ای که در آن قرآن خوانده شود و خدا را به یاد آرند، برکتش فزونی یابد و فرشتگان به آن خانه درآیند و شیاطین از آن دوری جویند. (اصول کافی ۲/۶۱۰) 🎙 استاد: مرحوم منشاوی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ» (اى پیامبر!) به جان تو سوگند، اینها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده اند)! (سوره مبارکه حجر/ آیه ۷۲) 🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹 ❇ تفســــــیر * اما واى از مستى شهوت، مستى انحراف و مستى غرور و لجاجت، اگر ذره اى از اخلاق انسانى و عواطف بشرى در آنها وجود داشت، کافى بود که آنها را در برابر چنین منطقى شرمنده کند، لااقل از خانه لوط(علیه السلام) باز گردند و حیا کنند، اما نه تنها منفعل نشدند، بلکه بر جسارت خود افزودند و خواستند دست به سوى میهمانان لوط دراز کنند!! اینجاست که خدا روى سخن را به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) کرده، مى گوید: قسم به جان و حیات تو که اینها در مستى خود سخت سرگردانند! (لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ). 🌼🌼🌼 و در سوره هود به دنبال بحثى مشابه همین بحث، خواندیم: فرشتگان پرده از روى کار خود برداشتند، رو به سوى لوط(علیه السلام) کرده، گفتند: نترس آنها به تو آسیبى نمى رسانند. و در آیه ۳۷ سوره قمر مى خوانیم: هنگامى که آنها بر جسارت خویش افزودند و تصمیم بر تجاوز به میهمانان گرفتند، چشمانشان را نابینا ساختیم (وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُمْ) و چنانکه در بعضى از روایات آمده یکى از فرشتگان مشتى خاک به صورت آنها پاشید، همه نابینا شدند، (و فریاد زنان باز گشتند). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۲ سوره مبارکه حجر) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 | نظر مقام معظم رهبری راجع به برخورد با بانوان چیست؟ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
﷽ #خانم‌خبرنگار_و_آقای‌طلبه #قسمت_هفتاد_و_هشتم °|♥️|° فاطمه من و قانع کرده که با محمد تماس بگیر
°|♥️|° نمازمو برعکس همیشه که تند میخوندم با کلی آرامش آروم خوندم.. توی نماز از خدا خواستم که کمکم کنه تا هر اتفاقی که به صلاح من و محده پیش بیاد. بعد نمازم یه سجده طولانی رفتم و دوباره دعاهامو تکرار کردم.. تسبیح محمدم مثل همیشه توی دستم بود و باهاش ذکر گفتم.. جانماز و چادر نمازمو جمع کردم و گذاشتم سرجاش و بعدم زیر غذای مامان رو خاموش کردم. نزدیک اذان مغرب بود... قم هنوز نیم ساعت بعد ما اذان میگن پس تا وقت هست بهتره به محمدجواد زنگ بزنم.. یه یاعلی گفتم و شمارشو گرفتم و گذاشتم گوشی رو در گوشم. آهنگ پیشوازش پخش شد.. آهنگ امام رضا حامد بود... وای از همون روز اول اینو باهم گذاشتیم پیشواز و قرار شد همیشه باهم پیشوازامونو عوض کنیم.. یه بار... دوبار... سه بار... گوشی رو جواب نداد! هی... حالا شاید الان کارداره... یه نیم ساعت دیگه دوباره بهش میزنگم. گوشی رو انداختم رو مبل و بلند شدم. یهو صدای زنگ گوشیم بلند شد .. با فکر اینکه محمد پریدم روی گوشی "۰۹۱۵" اینکه شماره محمد نیست... پیش شماره مشهده که... ایش احتمالا مهدیه! گوشی رو جواب دادم: الو بفرمایید.. صدای نازک یه زن پیچید: سلام عزیزم چقدر صداش آشنا بود برام.. _سلام. ببخشید شما؟ زن: فاطمه ام عزیزدلم. نامزد محمدجواد. وای خدای من آره صدای خودشه... نمیدونم چرا یه چیزی ته دلم ریخت.... با صدایی که میلرزید گفتم: سلام فاطمه خانوم. با من کاری داشتید؟ فاطمه: اره عزیزم. جواد خواست خودش زنگ بزنه ولی گفت شاید اینجوری قبول نکنی برای همینم گفت من دعوتت کنم عزیزم. _دعوتم کنید؟ کجا؟ فاطمه: آحر اسفند یه روز بعد اتمام فاطمیه عقدکنون من و جواده... واقعا خوشحال میشم بیای عزیزم. دیگه نمیشنیدم داره چی میگه... دستم شال شد گوشی از دستم افتاد...دنیا روی سرم آوار شد... زمین و زمان دور سرم میگشت... پیش چشمام سیاهی رفت.... دور سرمو با دست گرفتم و نشستم رو زمین... همه امیدم پرپر شد... خدایا!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنران : حجت‌الاسلام امام زمان علیه السلام... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
﷽ #خانم‌خبرنگار_و_آقای‌طلبه #قسمت_هفتاد_و_نهم °|♥️|° نمازمو برعکس همیشه که تند میخوندم با کلی آ
°|♥️|° نمیدونم چقدر گذشت که همونجوری وسط اتاق نشسته بودم و دور سرمو گرفته بودیم. با بلند شدن صدای آهنگ گوشیم از روی زمین برش داشتم و به صفحش نگاه کردم. اشک باعث شد نتونم بخونم شماره رو و همینجوری جواب دادم.. با صدایی خشن که از اثرات گریه و هق هق بود گفتم: الو ناشناس: سلام ببخشید شما با من تماس گرفتید؟ خدای من صدای محمده منه... دستام شروع به لرزیدن کرد محمد: الو! سریع گوشیو قطع کردم. محمد دوبار دیگم زنگ زد و من رد دادم. از کاری که میخواستم بکنم مطمئن نبودم... جملات رو بارها نوشتم و پاک کردم و آخرشم با یه یاعلی سند کردم برای محمد.. دوباره از اول پیامو خوندم "سلام آقای حسینی. فائزه هستم میخواستم حاج اقا و حاج خانوم رو دعوت کنم برای عید نوروز مراسم عقدکنون دارم. به دور از ادب بود اگه خبر نمیدادم. امیدوارم تشریف بیارید. یاعلی!" وای نه! اگه فردا شب از علی بپرسه و اون بهش بگه نه چی؟؟؟! باید امشب به بابا خبر بدم که من برای عید نوروز مشکلی ندارم برای عقد.. شاید اینم قسمت و تقدیر من بوده... دل به تقدیر میدم خدایا... میدونم تو حواست بهم هست... یه نیرویی منو بی اختیار به سمت اتاق علی کشید... در اتاقشو که باز کردم به سمت اولین چیزی که به چشم میومد رفتم... گیتار علی رو برداشتم و روی تختش نشستم... از بچگی عاشق گیتار بودم... بعد اینکه علی رفت کلاس و یاد گرفت به منم یاد داد... ولی هیچ وقت در نبود علی یا در تنهایی بهش دس نزده بودم... دستمو روی تار هاش کشیدم. بی ارده شروع کردم به زدن و خوندن آهنگ متلاشی حامد... نمیدونم چرا... مقصر کی بود... اون... من... زمونه... قسمت... فقط اینو میدونم که تنها کسی که زندگیش متلاشی شد من بودم.... با بغض شروع کردم به خوندن: "داری از تو متلاشی میشی مثل وقتی که نباشی میشی مثل اونی که شکستی میشی بدتر از اینی که هستی میشی مثل دریا متلاتم میشی یه پریشونی دائم میشی وقتی از دست همه گریونی پشت اشکای کی قایم میشی" (خواننده محترم آهنگ متلاشی رو گوش بدید لطفا :)) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
⚠️ روزی فقیری👤 به ثروتمندی🤴🏻 گفت: سلام علیکم 🖐🏻 کجا تشریف می برید؟ 🏝ثروتمند گفت: سلام 👀 قدم میزنم تا اشتها پیدا کنم 🍯 تو کجا می روی؟ 🍁 فقیر گفت: من اشتها دارم🙍🏻‍♂ قدم می زنم🚶‍♂ تا غذا پیدا کنم! 🚩 یکدیگر را دریابیم 🤝 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat